هندوانه دربسته
ميگويند ازدواج مانند هندوانه دربسته است؛ يعني فقط شانس، هرچه بود قسمت تو همان بوده است. بايد بپذيري و اگر شانست خوب نبود و همسر منتخب، نامناسب از کار درآمد باز هم ميگويند خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو. با لباس سفيد رفتي بايد با لباس سفيد (کفن) برگردي. يا بايد بسوزي و بسازي. سرچشمه اين ميگويندها هرچه هست زندگيهاي بسياري را تباه کرده و ميکند.
درحاليکه حتي هندوانه را ميشود هوشمندانهتر انتخاب کرد چه رسد به انتخاب شريک زندگي، آن هم براي يک عمر. «شرط چاقو» خيال آدم را از خريد هندوانه راحت ميکند!
حال چه فکر ميکنيد درباره کسي که بتواند هندوانه را به شرط چاقو بخرد اما ترجيح بدهد آن را دربسته به خانه ببرد؟! يا کسي که با برش کوچک مثلثي شکل از هندوانه، سفيدي درون آن را ببيند اما با خوشبيني عجيب و غريبي بر انتخاب خود پافشاري کند و بگويد: تا وقتي به خانه برسم هندوانه قرمز خواهد شد!
چنين سادهانگاري ويرانگري را بخشي از مراجعان به دادگاه خانواده و البته متقاضيان طلاق، هنگام انتخاب همسر مرتکب شدهاند اما اين سادهانگاري از آدمها نيست… از همان «ميگويند»هاست که وظيفهاي جز قرباني شدن براي انسان نميشناسد.
حکايت زوجهايي که بدون کمترين تحقيق و شناخت، فردي را بهعنوان شريک يک عمر زندگي برميگزينند، همان هندوانه در بسته به خانه بردن است، با اين تفاوت که ضرر حاصل از انتخاب همسر، بدون شناخت، کمي بيشتر از خريدن هندوانه کال و دربسته است! ايشان متأثر از همان ميگويندها هستند، فرهنگي که مذکر و مؤنث بودن را براي ازدواج دو انسان کافي ميداند، غافل از پيچيدگي و گستردگيهاي دو روح از دو فرهنگ و با دو نگاه متفاوت به زندگي!
خاطره بهفر