ياري امام زمان(عج) در اين زمان به انجام صحيح وظايف خود در زمان غيبت است . وظيفه منتظر امام زمان(ع) اين است كه مانند يك منتظر واقعي زندگي كند. وقتي انسان حقيقتا منتظر كسي باشد تمام رفتار و سكناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر ميهمان باشد حتما خانه را تميز و مرتب مي كند، وسايل پذيرايي را آماده مي كند و با لباس مرتب و چهره اي شاداب در انتظار مي ماند. چنين كسي مي تواند ادعا كند كه منتظر ميهمان بوده است. اما كسي كه نه خانه را مرتب كرده است و نه وسايل پذيرايي را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تميزي پوشيده است و نه اصلاً به فكر ميهمان است اگر ادعا كند كه در انتظارميهمان بوده همه او را ريشخند خواهند كرد و بر گزافه گويي او خواهند خنديد.
لاف عشق و گله از يار زهي لاف دروغ عشق بازان چنين مستحق هجرانند
بنابراين انتظار بايد قبل از آنكه از ادعاي انسان فهميده مي شود از رفتار و كردار او فهميده شود. نمي توان هر كسي را كه ادعاي دوستي و ولايت امام زمان(عج) را دارد در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود. آري «مشك آن است كه خود ببويد نه آنكه عطاربگويد».
با چنين توضيحي روشن است كه يك منتظر واقعي امام زمان بايد رفتارش به گونه اي باشد كه هر لحظه منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد. يعني در هر لحظه كه اين خبر را به او بدهند خوشحال شود و آماده باشد براي ياري امام زمان(عج) با مال و جان خويش جهاد نمايد و خود را درراه آن حضرت فدا نمايد. بنابراين يك منتظر واقعي اهل گناه و دلبستگي به دنيا نيست چرا كه چنين كسي نمي تواند از وابستگي ها و دلبستگي ها و آلودگي ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع) باشد.
با توجه به نكات ذكر شده مي توان برخي وظايف منتظر امام زمان(ع) را چنين ذكر كرد:
1. اولين شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان ميهمان خود را نشناسد و از خصوصيات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامي انسان در انتظار كسي مي نشيند كه او را خوب بشناسد اما اگر انسان كسي را نشناسد ولو بداند كه آن شخص خواهد آمد برايش اهميتي نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان هم چنين است. كساني كه آن حضرت را نمي شناسند مانند كفار و يا اهل اديان ديگر، هرگز انتظار او را نمي كشند اما كساني كه او را مي شناسند و ارزش او را مي شناسند و مقام او رامي دانند منتظر او مي مانند.
كساني كه امام زمان(عج) را نمي شناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در اين حال بميرند در حال جاهليت از دنيا رفته اند. چنانكه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه؛ هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهليت از دنيا رفته است» (بحارالانوار، ج 32، ص 331).
بنابراين اولين شرط انتظار، ايجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبيعي است كه هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بيشتر باشد انسان ارزش او را بيشتر درك خواهد كرد و به عظمت او بيشتر پي خواهد برد و بيشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالي كه افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگي و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدين جهت از زمره منتظران او بيرون هستند. آري:
وصل خورشيد به شب پره اعمي نرسد كه در اين آينه صاحب نظران حيرانند
البته شناخت امام زمان دو گونه است. اول، شناخت تاريخي وجود آن حضرت مانند اينكه امام دوازدهم است و تاريخ ولادتش در چه سالي است و مانند آن. اما گونه ديگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانيت آن حضرت است كه اين شناخت كار هر كسينيست و ظرفيت و لياقت زيادي مي خواهد. و در حقيقت اصحاب خاص امام زمان(ع) كساني هستند كه آن حضرت را به مقام نورانيت شناخته اند براي آگاهي از مقام عظيم امامت رجوع به زيارت جامعه كبيره و تأمل در معاني عميق و عجيب آن توصيه مي شود.
همچنين خواندن كتب معتبري كه در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است مي تواند انسان را تا حدي به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.
2. محبت به امام زمان(ع)؛ وظيفه ديگري است كه منتظران آن حضرت بايد در خود ايجاد كنند و آن را افزايش دهند. بديهي است كه تا انسان از ميهمان خويش خوشش نيايد و نسبت به او محبت نداشته باشد هر چند هم كه او رابشناسد نمي تواند واقعا منتظر آمدن او باشد اگر انسان از ميهمان خود بدش بيايد چگونه مي تواند منتظر قدم او باشد و خود را براي پذيرايي از او آماده كند؟ پس تا محبت به امام زمان در وجود انسان شكل نگرفته و شعله ور نشده باشد نمي تواند به وظايف منتظران واقعي عمل نمايد.محبت به امام زمان وظيفه اي است كه پيامبر اكرم(ص) نيز به دستور خدا از ما خواسته است. آنجا كه در قرآن كريم مي فرمايد: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي» ؛ (شوري، آيه23).
3. ايجاد سنخيت با امام زمان(ع)؛ منتظران واقعي وضعيت روحي و فكري و عملي خود با به گونه اي سامان مي دهند كه سنخيت كاملي با امام زمان(ع) داشته باشند. آيا مي توان منتظر قدوم كسي بود و با او مشابهت و سنخيت نداشت؟ آيا مي توان محبت كسي را داشت اما با او هيچ سنخيت و مشابهتي نداشت؟ ايجاد سنخيت با امام زمان از طريق تقويت ايمان و تقوا و فضايل اخلاقي و درجات معنوي حاصل مي شود. و تنها در اين صورت است كه مي توان ادعاي محبت به امام زمان را داشت. در صورتي كه انسان رفتارش مطابق ميل امام زمان باشد شعله محبت او در دلش زبانه خواهد كشيد و عشق آن حضرت او را به فرياد خواهد آورد و دوري اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.
طبيعي است كه هر چقدر اين سنخيت بيشتر باشد محبت آن حضرت به انسان بيشتر خواهد شد و محبت انسان نيز به آن حضرت افزون تر خواهد گشت.
4. ارتباط با منتظران ديگر؛ منتظر امام زمان مي داند كه برنامه آن حضرت يك برنامه جهاني است و بايد ياوران زيادي داشته باشد تا حركتش پيروز شود. بنابراين به فكر گسترش ياران و منتظران آن حضرت خواهد افتاد و باارتباط با آنها به تقويت روحيات ايماني خود و ديگران خواهد پرداخت تا بر اساس تعاونوا علي البرّ و التقوي به كمك مؤمنان منتظر ديگر خود را آماده ظهور حضرت بنمايد.
5. دعا براي تسريع در ظهور امام زمان(ع)؛ منتظر واقعي هر لحظه انتظار محبوب را مي كشد و از خدا مي خواهد كه هر چه زودتر او را برساند بنابراين دعاي فراوان براي فرج آن حضرت از وظايف هميشگي منتظرآن حضرتش مي باشد. دعاي براي تسريع در فرج امام زمان مورد توصيه آن حضرت نيز مي باشد.
6. ارتباط با امام زمان(ع) به شكل هاي مختلف؛ اگر انسان منتظر محبوب خويش را نيابد سعي مي كند عدم دوري محبوب خويش را از طريق ديگري مانند تلفن و نامه جبران نمايد تا اگر به ملاقات او موفق نشده است لا اقل ارتباط ضعيفي با او داشته باشد. همچنين منتظر امام زمان وقتي موفق به زيارت آن حضرت نمي شود از طريق خواندن دعاي ندبه، زيارت آل ياسين، دعاي عهد كه از طرف بزرگان بسيار توصيه شده است، و نيز از طريق رفتن به مسجد جمكران ارتباط خود را با آن حضرت حفظ مي كند.
7. ياد فراوان حضرت؛ ياد كردن از محبوب عادت ديرينه منتظران عاشق است كه چندي منتظر محبوب خويش هستند اما نتوانسته اند پس از مدتها انتظار او را ببينند و حال خود را لا اقل با ياد او و نام او آرام مي كنند. به ياد آوردن امام عصر و عنايت او به شيعيان با ذكر احاديث، كرامات، مقام امام و عنايت امام به شيعيان وظيفه ديگري است كه منتظران واقعي احساس مي كنند و بدين طريق همواره نام و ياد آن حضرت را زنده نگه مي دارند.
8. دادن صدقه براي سلامتي آن عزيز و يا حواله نمودن ثواب هايي براي آن حضرت
9. رفع شبهه و مبارزه با شبهه افكنان درباره وجود، طول عمر و آثار وجودي آن حضرت در بين منتظران.
10. اميدواري بر قيام و انقلاب آن يوسف زهرا(س) و اميد دادن به ديگران
11. ايجاد آمادگي دائم رزمي براي ظهور حضرت چنانكه در روايت آمده است: «ليعدن احدكم لخروج القائم و لو سهما؛ هر يك از شما براي قيام قائم(عج)بايد آماده گردد هر چند با تهيه يك تير باشد» (بحارالانوار، ج 52، ص 366، ح 146).
منتظران و ياوران مصلح جهاني بايد خود صالح باشند؛ بنابراين براي فراهم كردن زمينه ظهور حضرتشان، ما بايد از خود آغاز كنيم و با اراده اي محكم، عزمي راسخ و برنامه اي دقيق به اصلاح افكار و انديشه ها و نيز تغيير و اصلاح رفتار و كردارمان بپردازيم و با آگاهي ازوظايف عملي و گسترش شناخت خود از مباني ديني و معرفتي، در راه تقويت بنيه اعتقادي و اخلاقي خويش، تلاش و كوشش كنيم. و در يك جمله با اجتناب از معاصي، لغزش ها و گناهان و انجام دادن واجبات و وظايف ديني ـ در هر محيطي كه هستيم ـ به خودسازي اقدام كنيم و باتوبه از اعمال گذشته، قلب خويش را براي تجلّي نور الهي آماده سازيم. بنابراين گناهان گذشته ـ هر چند زياد باشد ـ نمي تواند مانع مهمي در راه رشد و كمال و پيوستن به جرگه منتظران و ياوران واقعي امام زمان(عج) باشد. پس با توبه واقعي، مي توان سيئات و بدي هاي گذشته را به حسنه و نيكي تبديل كرد و به اصلاح گذشته همت گماشت.
قرآن راجع به حضرت مهدي(ع) و اصحاب ايشان مي فرمايد: «الدين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزكاه و آمرو بالمعروف و نَهوا عن المنكر؛ كساني كه اگر در زمين به آنان توانايي دهيم، نماز را به پا داشته و زكات را [به مستحق [مي بخشند و به معروف امر نموده و از منكر نهيمي كنند (حج، آيه 41).
امام باقر(ع) در تفسير اين آيه مي فرمايد: «اين آيه براي آل محمد و مهدي(ع) و اصحاب او است».
در نتيجه اگر ما هم مي خواهيم از اصحاب و ياران آن حضرت باشيم، بايد به اين امور اهتمام ورزيم. در اين رابطه به راه كارهاي زير توجه فرماييد:
1. ارتباط معنوي خود را با خداي متعال تقويت كنيد؛
2. نمازهاي يوميه را در اول وقت و حتي المقدور به جماعت بخوانيد؛
3. سعي كنيد در نماز حضور قلب داشته باشيد و هميشه خود را در محضر خداوند متعال بدانيد؛
4. از هر گونه گناه و معصيتي اجتناب كنيد؛
5. حجاب، متانت و وقار خود را كاملاً رعايت كنيد؛
6. بدانيد كه هر هفته، نامه اعمال شما به حضور امام زمان(عج) عرضه مي شود و مورد بررسي قرار مي گيرد؛
7. اكنون كه در دوران تحصيل علم هستيد، بيشترين توجه خود را به درس و موفقيت تحصيلي داشته باشيد؛
8. با مطالعه كتاب هايي كه درباره امام زمان(ع)، آگاهي و شناخت خود را در اين زمينه تعميق و گسترش بخشيد؛
9. براي اصلاح اوضاع فرهنگي دانشگاه، به تنهايي يا به كمك ديگر دانشجويان متدين و دلسوز و يا به كمك بعضي از تشكل هاي مذهبي دانشگاه، امر به معروف و نهي از منكر كنيد و بدين وسيله جلو بعضي اعمال خلاف را بگيريد. در اين راه نهراسيد و خجالت هم نكشيد؛زيرا خشنودي و رضايت امام زمان(ع)، در گسترش ارزش هاي ديني و اخلاقي و اجتناب از گناه و خلاف است.
نويسنده : كاظم مصطفايي
چرا امام زمان(عج) ظهور نمى كنند؟ ياران ايشان چه ويژگيهايى دارند؟
ياران امام سنگهاى زيرين انقلاب جهانى اند همان گونه پيامبر (ص) با همراهى مهاجرين و انصار رسالت خود را به انجام رساند و على (ع) با مجاهدت افسران رشيدش حماسه هاى بزرگ آفريد. حضرت مهدى (عج) نيز با همكارى مردان نمونه عدالت را به جهان باز خواهد آورد. و منابع دينى ما، بر جايگاه والاى آن جوانمردان اشارتها دارد. امامان (ع) همواره آرزومندى همراهى آن حضرت بودند و به اين موضوع متذكر شده اند.
«خدايا درود بفرست بر مولا و سرورم صاحب الزمان و مرا از ياران و پيروان و حاميان او قرار ده و از آنان كه در ركابش، شربت شهادت مى نوشند با شوق و رغبت بى هيچ گونه كراهت.»(1).
و در روايات عدد ياران مهدى (ع) سيصد و سيزده نفر ياد شده است.
امام صادق (ع) مى فرمايد: كأنى أنظر الى القائم على منبر الكوفة و حوله اصحابه ثلاث مائة و ثلاث عشر رجلاً على عدة اهل البدر گويا مى نگرم قائم را بر منبر كوفه و سيصد و سيزده نفر يارانش، كه پيرامونش گرد آمده اند، به شمار اهل بدر»،(2).
اين روايات بطور مستفيض از ائمه ما رسيده است در متون عامه نيز در عدد ياران مهدى شمار ياد شده آمده است.
براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر. ك:
1. بحارالانوار، جلد 52، ص 341.
2. منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر، لطف الله صافى، ص 166
3. كمال الدين و تمام النعمه، ص 672.
4. الغيبة، نعمانى، ص 307.
البته در برخى از روايات ياران مهدى ده هزار نفر ياد شده و تا آنان گرد نيايند قيام صورت نمى گيرد.
در اين مورد ابى بصير از امام صادق (ع) نقل مى كند: لا يخرج القائم (ع) حتى يكون تكملة الحلقة. قلت: كم تكمله الحلقه. قال: عشرة الآف تا حلقه كامل نگردد قائم خروج نمى كند گفتم: كامل شدن حلقه به چند نفر است؟ فرمود: ده هزار نفر».
ناگفته نماند كه در روايات عدد ياران گاهى كمتر و در برخى فزونتر ياد شده است.
آنچه كه بنظر مى رسد 313 نفر از ياران عادى حضرت نيستند، بلكه احتمال مى رود اين گروه اندك فرماندهان و وزيران امام باشند كه در آغاز هسته هاى اصلى نيروها را بر عهده دارند. از اين گروه در روايت به نقباء و خواص و ذخر الله تعبير شده است،(3). و اين گروه از صنف و نژاد ويژه نيستند، بلكه از گروهها و نژادهاى گوناگون مى باشند. از اقاليم الارض و « من اقصى البلادند.،(4). و اينكه آيا تا حال اين عدد از ياران بوجود نيامده است. چنانكه قبلاً اشاره شد اولاً: كميّت عدد ياران در روايات مختلف است. ثانياً: اين ياران كه هسته اصلى نهضت را تشكيل مى دهند بعد از گزينش مختلف بوجود مى آيند. طالوت كه در روايات ياران مهدى به ياران او تشبيه شده اند در نبرد با جالوت لشكريانش را با تشنگى آزمود. عدّه اى نتوانستند از امتحان سربلند بيرون آيند. اما عدهاى با ايمان فكرى و بصيرت واقعى كه داشتند توانستند صبورانه اين آزمايش را تحمل كنند.
امتحان و گزينش براى ياران حضرت مهدى (ع) كمتر از آن امتحان نيست.
امام صادق (ع) مى فرمايد: «دوران غيبت قائم چنان به درازا خواهد كشيد، تا حق در خلوص خود رخ نمايد و ايمانهاى خالص از ناخالص، جدا شود، كسانى كه سرشت ناپاك داشته و ترس آن است كه به هنگام پيروزى دولت قائم، منافقانه خود را در صف مؤمنان جاى دهند، پيش قيام مهدى (ع) از آن جدا شوند.»،(5).
و به ميزان درجات ايمان و گذر از آزمونها منتظران متمايز مى شوند. باز امام صادق (ع) در اين مورد مىفرمايد: «در وقت ظهور، برخى ياران شب در بستر ناپديد مى شوند و فرداى آن در مكه اند. و گروهى، روز در آسمان ره مىسپارند. گفتم فدايت شوم كدام يك ايمانشان بيشتر است؟ فرمود: آن كه در آسمان حركت مى كند،(6).
بنابراين ياران آنحضرت داراى صفات و ويژگيهاى خاصى دارند كه بعد از گذر از آزمونهاى مختلف و امتحانهاى سخت به اين مراحل مى رسند. به چند مورد از اين ويژگيهاى ياران امام اشاره مى شود.
1. بصيرت و آگاهى: ياران امام مهدى (ع) در بصيرت و درايت سرآمدند در فتنه هايى كه زيركان در آن فرو مى مانند هوشيارانه راه جويند.
حتى اذا وافق القضاء انقطاع مدة البلاء حملوا بصائرهم على اسيافهم و دانوا لربّهم بامر واعظهم چون فرمان خدا آزمايش را به سر آورد، شمشيرها در راه حق آختند و بصيرتى را كه در كار دين داشتند آشكار كردند. طاعت پروردگارشان را پذيرفتند و فرمان واعظشان را شنيدند»،(7).
2. خداجوئى. توحيد و خداجوئى سرلوحه عقايد و خصال ياران مهدى است.
«مردانى كه گويا دلهايشان پاره هاى آهن است. غبار ترديد در ذات مقدس خداى، خاطرشان را نمى آلايد.»،(8).
و اوصاف ديگر مانند، عبادت و بندگى، حافظان حدود الله، شجاعت، ايثار و مواسات، فرمانبرى، كه ياران حضرت مهدى (ع) دارا خواهند بود.
313 نفر از ياران حضرت مهدى (ع) علّت تامه براى قيام آنحضرت نمى باشد بلكه سائر علل و شرايط را نيز بايد در ظهور امام منظور داشت، كه در كتب مربوط آمده است از جمله، اراده و خواست خداوند براى ظهور آن حضرت مى باشد.
براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر. ك: 1. عصر ظهور، على كورانى.
2. دادگستر جهان، ابراهيم امينى.
3. امامت و مهدويت، صافى گلپايگانى.
4. چشم به راه مهدى، جمعى از نويسندگان مجلّه حوزه.
پی نوشت
(1) (مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمى، ترجمه الهى قمشهاى، ص 988، انتشارات علمى)
(2) (كمالالدين و تمام النعمه، شيخ صدوق، جلد 2، ص 672، انتشارات جامعه مدرسين)
(3) (بحارالانوار، ج 53، ص 7)
(4) (همان)
(5) (كمال الدين، ص 356)
(6) (بحارالانوار، ج 52، ص 368)
(7) (نهج البلاغه، فيضالاسلام، خطبه 150)
(8) (بحارالانوار، ج 52، ص 308 نقل از كتاب چشم به راه مهدى، ص 372
می شناسمت .
می پرسند : می شناسی اش ؟
می گویم : خوب خوب !
شک می کنم . البته نه خوب خوب . ولی امیدوارم بهتر از دیگران .
می گویند : پس از او بگو !
می پرسم : از کجا شروع کنم ؟
می گویند : از هر کجا که می خواهی , از صفات ؛ اخلاق , ظاهرش .
می گویم : ظاهرش جوان و نیرومند ؛ رنگش گندم گون ؛ بلند پیشانی ؛ بینی کشیده و زیبا ؛ چشمان سیاه و درشت ؛ ابروانی پرپشت و برجسته ؛ شانه ای پهن ؛ موهای مجعد و خالی بر گونه … 1
می پرسند : اخلاقش ؟
می گویم : اخلاقش عین پدران بزرگوارش است , مایه آرامش , برکت , هدایت ؛ داناتر و با درایت تر از همه ؛ لباس خشن ، غذایش نان جو ،صبر پیشه با صلابت، عابدترین ، دلیرترین و جواد .
میپرسند : محل زندگیاش کجاست ؟
پاسخ میدهم : نشانی اش را به من نداده ،البته نمیشود گفت نداده، ولی خوب !
میگویند : خودت هم فهمیدی چه گفتی؟
میگویم : راستش فرموده است هر وقت کارم داشتید کجاها بیایید ، ولی محل زندگی فعلیاش را نمیدانم . اگر محل زندگی گذشته یا آیندهاش را بخواهید بلدم.
تعجب میکنند : آیندهاش را؟؟!
میگویم : بله قرار است بعدها درکوفه ساکن شود ؛ مثل پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین علیهالسلام .
میپرسند : حالا قرارتان کجاست ؟
جواب میدهم : خیلی جاها. مثلاً جمکران ، همین نزدیکی است ،البته گاهی خودش به بعضی از بامعرفت ها سرمیزند .
میپرسند : چه جور آدمی است ؟
میگویم : یک یا علی بگویی تا آخرش همراهت هست . تو او را فراموش میکنی ؛ او تو را فراموش نمیکند .
میپرسند : جوری حرف میزنی که انگار فامیل و خویشاوند هستید .
میگویم : بله نسبتی داریم.
میپرسند :چه نسبتی ؟
میگویم: مولایم هستند .
گفتوگو تمام میشود. از هم که جدا میشویم رو میکنم به شما که نمیدانم کجا هستی و میگویم : درست که گفتم آقا جان ؟
اگر چیزی اشتباه گفتم ، اگر لاف زدم شما ببخشید . آبروداری کردم ؛ آخر زشت است جلوی دیگران بگویم مولایم را خوب نمیشناسم .
علی مهر
1- فرهنگ مهدویت ؛ ص 248
يوسف زهرا(عج)
گفتند خلايق كه تويي يوسف ثاني چون نيك بديدم به حقيقت، به از آني(حافظ)
يكي از پيامبراني كه امام مهدي(عج) به او تشبيه شده، حضرت يوسف است كه در روايات متعدد از جهات گوناگون اين شباهتها بيان شده است. اين نوشتار مي كوشد با تأملي در قرآن و روايات، شباهت ميان يوسف زهرا (عج) و يوسفِ يعقوب را بازگو كند تا از اين رهگذر، فهم و پذيرش حضرت مهدي(عج) آسانتر گردد هر چند بيان اين نكته لازم است كه:
ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است
غيبت
برجسته ترين شباهت بين امام مهدي(عج) و حضرت يوسف(ع)، همانندي در غيبت است.
امام باقر(ع) به محمد بن مسلم فرمودند:
« شباهت او به يوسف در غيبت اوست از اقوام دور و نزديك و از برادران خود…»1
البته بين غيبت امام(عج) و غيبت يوسف(ع) تفاوت وجود دارد؛ زيرا غيبت يوسف، غيبتي نسبي است چون نسبت به پدر و مادر و برادران و كنعانيان غايب بود ولي از ديدگان مصريان غايب نبود ولي غيبت امام مهدي(عج) غيبتي است مطلق و حضرت ازديدگان همگان غايب است.
حضور
برادران يوسف وقتي بخاطر قحطي و جهت خريد آذوقه به مصر آمدند و به بارگاه يوسف وارد شدند، يوسف را نشناختند ولي يوسف برادران خود را شناخت.2
در حديثي از امام صادق(ع) آمده است:
«او، در بازارهايشان راه مي رود و برفرشهايشان گام مي نهد ولي مردم او را نمي شناسند تا هنگامي كه خداوند به او اجازه دهد كه خودش را معرفي كند همان گونه كه به يوسف اجازه داد….»3
زيبايي و بخشندگي
همان گونه كه يوسف در زيبايي و بخشندگي ، شهره آفاق بود، امام مهدي(عج) نيز به بالاترين درجه اين دو ويژگي آراسته است.
امام باقر(ع) فرمودند:
«شباهت او با يوسف در زيبايي و بخشندگي اوست».4
بهاي اندك
كاروانياني كه يوسف را يافتند او را به بهاي اندكي فروختند زيرا ارزش آن دُرّ يگانه، را نمي دانستند».5
سيد عبدالکريم کفاش چه کرده بود که امام زمان(عج) خود به ديدارش ميآمدند؟
کفاش پيري که در گوشهاي از بازار بساطي داشت ولي حتي کفشهاي مولايش را هم بينوبت تعمير نميکرد.
پس هفتهاي نميگذشت که حجت خدا به او سر نزنند. روزي از او پرسيده بودند: اگر هفتهاي يک بار ما را نبيني چه خواهد شد؟
سيد عبدالکريم پاسخ گفته بود: آقاجان ميميرم.
آقا سر تکان داده و فرموده بودند: اگر چنين نبود ما را نميديدي!
(يعني راست ميگويي سيد عبدالکريم)
سيد عبدالکريم اگر هفتهاي ميگذشت و امام زمانش را نميديد ميمرد و هفتهها و ماهها و سالها ميگذرد و ما به گمانمان زندهايم!!!!!!!
بهار انتظار
روزها با درد هجران طي شود
ناقه عشق و اميدم پي شود
ماه فروردين عمرم اي حبيب
با شتاب و بيتوقف دي شود
صبح جمعه مبتلايت بيقرار
همنوا با نالههاي ني شود
جام دل را ميگذارم منتظر
تا که لبريز از زلال مي شود
ميرود صبرم ز کف با لحظهها
ديدهام غرق بهاران کي شود؟
محمدطاهر پاکدامن
خدامراد سليميان
شايد براي برخي همواره، اين پرسش مطرح باشد که چگونه ممکن است کسي که غايب است، حاضر باشد؟ و يا در عين حضور، غايب باشد؟
نگارنده براي پاسخ به اين پرسش، به اجمال، مطالبي را تقديم ميکند؛ باشد با بهرهمندي از آموزههاي آفتابگون پيشوايان معصوم، هرچند اندک، از اين باور اساسي، رفع ابهام شود.
سالها پيش از زاده شدن حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ، آنگاه که معصومين عليه السلام از آن حضرت سخن ميگفتند، بيدرنگ به پنهان زيستي ايشان نيز اشاره مي کردند. اين پافشاري، بيش از آن که در جهت آگاه کردن شيعيان باشد، به منظور زمينهسازي غيبت و آماده کردن شيعيان براي پذيرش آن بود.
آنچه بر رمز و راز اين مسأله ميافزود، پافشاري معصومين عليه السلام بر حفظ جنبه سرّي اين حادثه بود. به طوري که آنچه در رهيافت بررسي سخنان ايشان ميتوان به دست داد، نسبت به آنچه بر ما پوشيده است، بسيار اندک و ناچيز مينمايد. اگرچه گاهي نيز به تناسب، گفتههاي ارزندهاي دربارة آن، به پيروان خود ميفرمودند.
استاد شهيد علامه مطهري
دورنماي انتظار
1.خوش بيني به آينده بشريت.
2. پيروزي نهايي صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادي و صداقت بر زور و استكبار و ظلم و اختناق ودجل (دجالگري وفريب).
3. حكومت جهاني واحد.
4. آباداني تمام زمين در حدي كه نقطه خراب و آباد ناشده باقي نماند.
5. بلوغ بشريت به خردمندي كامل و پيروي از فكر و ايدئولوژي و آزادي از اسارت شرايط طبيعي و اجتماعي و غرايز حيواني.
6. حداكثر بهرهگيري از مواهب زمين.
7. برقراري مساوات كامل ميان انسانها در امر ثروت.
8. منتفي شدن كامل مفاسد اخلاقي از قبيل زنا، ربا، شرب خمر، خيانت، دزدي، آدمكشي و خالي شدن روانها از عقدهها و كينهها.
9. منتفي شدن جنگ و برقراري صلح و صفا و محبت و تعاون.
10. سازگاري انسان و طبيعت.
سيد حسن زماني
غيبت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف هم به معني پوشيده بودن او از ديدگان مردم و هم به معني ديدن امام ولي نشناختن او در روايات بيان شده است.[1] امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف از آغاز زندگي، پنهاني ميزيست؛ و پدر بزرگوارش او را فقط به عدهاي از ياران خاص نشان داد. با شهادت امام يازدهم عليه السلام، امامت امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و دوره غيبت صغري به مدت 69 سال شروع شد. ويژگي اين دوره ارتباط امام با پيروانش به واسطه چهار نايب خاص بود عليه السلام كه با نام معرفي شده بودند. از سال 329 ه.ق اين ارتباط قطع شد، و دوره غيبت كبري(بلند مدت) حضرت آغاز شد و تاكنون ادامه دارد.
زمينه سازي براي غيبت
سالها پيش از تولد حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و پيشوايان معصوم عليهم السلام از غيبت او سخن ميگفتند. از زمان امام هادي عليه السلام رفت و آمد شيعيان با امام كم شد. اگر كسي با آن حضرت كار داشت به وسيلة نمايندگان حضرت و در برخي موارد از پشت پرده با امام سخن ميگفت. شيعيان كم كم براي غيبت آماده شده و آموختند كه بايستي به عالمان ديني يا وكيلان امام مراجعه نمايند. با شهادت امام حسن عسكري عليه السلام رابطه امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف با مردم قطع نشد و مردم به واسطه نايبان خاص با ايشان در ارتباط بودند. در اين دوره عليه السلامغيبت كوتاه مدت) شيعيان به رفت و آمد بيشتر با عالمان دين عادت كرده و براي غيبت بلند مدت حضرت آماده شدند.
غيبت سنت الهي
نهان زيستي و غيبت پيشوايان دين از سنتها و روشهاي خداوند است و در زندگي برگزيدگاني چون: ادريس، الياس، موسي، عيسي و خضر عليهم السلام اتفاق افتاده است.
امام صادق عليه السلام فرمود:
براي قائم ما غيبتي است كه مدت آن طولاني خواهد بود. راوي پرسيد: دليل اين غيبت چيست؟ امام پاسخ دادند: خداوند ميخواهد سنتهاي پيامبران، در پنهان زندگي كردن را در مورد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف جاري كند.[2]
حكمت غيبت
مطابق روايات دليل اصلي غيبت چون سري از اسرار الهي است بيان نشده است اما مواردي به عنوان حكمتهاي غيبت مطرح شده است؛
1. همراهي نكردن مردم؛
وقتي مردم ارزش پيامبر و امام را ندانند و دستورهاي آنان را انجام ندهند و مخالف گفتار آنان رفتار كنند، خداوند حق دارد او را از مردم بگيرد تا در روزگار پنهان بودنش ارزش او را بفهمند و براي آشكار شدن امام تلاش كنند. مانند ماهي تا وقتي كه درون آب است ارزش آب را نميداند ولي وقتي از آب بيرون ميافتد تازه ميفهمد چه نعمتي را از دست داده است و براي به دست آوردن آن تلاش ميكند.
امام محمد باقر عليه السلام فرمود: «وقتي خداوند همراهي و هم نشيني ما را براي گروهي خوش ندارد، ما را از ميان آنان برگيرد».[3]
2. حفظ جان امام؛
مهمترين دليل پنهان شدن پيشوايان دين از مردم حفظ جانشان بوده است تا در زمان مناسب دوباره به بيان دستورهاي خداوند مشغول شوند. پيامبر اسلام از مكه به مدينه مهاجرت کرد و در غار پنهان شد تا مشركان مكه او را نکشند. امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز براي حفظ جانش مدتي از ديدگان مردم پنهان شده است تا در زمان مناسب قيام و زمين را پر از عدل و داد كند.
امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف پيش از قيام خود مدتي از چشمها پنهان خواهد شد. راوي پرسيد: دليل آن چيست؟ فرمود: براي حفظ جان خود.[4]
البته امام چون ولي خدا است، جان خود را براي حفظ دين ميخواهد. اگر شهادت به حفظ دين كمك كند چون امام حسين عليه السلام قيام ميكند ولي اگر كشته شدن او نتيجهاي براي دين نداشته بلكه بقاء او لازم باشد چون پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم كه صلح حديبيه را پذيرفت جان خود را محفوظ ميدارد.
3. بيعت نكردن با ستمگران؛
هريك ازپيشوايان ما به دليل آماده نبودن زمينه براي قيام و نداشتن ياور، در زماني مجبور به قرارداد ظاهري با ستمگر زمان خود بودند. ولي براي امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف چنين نيست. او مأمور است وقتي ميآيد، قيام كند و زمين را از عدل و داد پر كند.[5][5] و بايستي بر عهدهاش قراردادي نباشد تا هر لحظهاي که شرايط آماده شد، ظهور كند و مجبور به پيمان شكني نشود.
4. آخرين ذخيره خداوند؛
اگر هريك از پدران امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف به شهادت ميرسيدند، امامي بود تا جانشين او شود ولي با توجه به اينكه امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف آخرين فرد از پيشوايان معصوم براي هدايت انسانها است اگر در زماني كه شرايط آماده نيست آشكار شود مانند پدرانش به شهادت ميرسد و زمين از حجت خدا خالي ميماند. شيخ مفيد مينويسد: اگر هريك از پدران او هنگام ظهور به شهادت ميرسيدند با حكمت الهي عليه السلامخالي نبودن زمين از حجت خدا) منافات نداشت و جانشيني جاي او مينشست ولي اگر امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف آشكار شود خونش را ميريزند و با حكمت خداوند منافات دارد.[6]
5. دوران غيبت دوران آزمايش؛
خداوند بندگانش را با وسايل گوناگون ميآزمايد يكي را با مال، ديگري را با بيماري و….. در آيه 155 سوره بقره خداوند انواع امتحانها را اين گونه بيان ميكند «شما را به نوعي از ترس و گرسنگي و زيان مالي و جاني و كمبود محصول، آزمايش ميكنيم و صبر كنندگان را بشارت بده». يكي از آزمونهاي خداوند نسبت به بندگان پنهان بودن امام زمانشان است. تا افراد در امتحانهاي متفاوت آزموده شوند و در هنگام ظهور بهترينها بروز و ظهور يابند و ديندار واقعي از بيدينان جدا شوند.
امام كاظم عليه السلام فرمود: وقتي پنجمين فرزندم غايب شد مواظب دين خود باشيد تا هيچكس شما را از آن بيرون نكند براي قائم ما غيبتي خواهد بود كه گروهي از پيروان او از دين خود برميگردند، اين غيبت آزمايشي است كه خداوند با آن بندگانش را امتحان ميكند.[7]
در پايان متذكر ميشويم؛ چنانكه در برخي روايات آمده وقتي ميدانيم خداوند حكيم و كارهاي او از روي حكمت است عليه السلامو غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف بنابر دستور پروردگار متعال ميباشد)، پس اگر دليل غيبت را هم ندانيم چون كار خدا است، آن را ميپذيريم.
——————————————————————————-[1] . غيبت نعماني، ص144، باب10، ح3، كمال الدين، ج2، ص170، باب43، ح8.
[2] . علل الشرايع، ج1،ص245، باب179، ح7؛ بحارالانوار، ج52، ص90، باب20، ح3.
[3] . علل الشرايع، ج1، ص244، باب179، ح2.
[4] . كمال الدين، ج2، ص233، باب48. ح7.
[5] . كمال الدين، ج1، ص581، باب29، ح2.
[6] . فصول العشره في الغيبه، فصل9، ص116.
[7] . اصول كافي، ج1، ص326، ح2.
دين خدا همان است كه وعده آن در كتاب الهي آمده است. خداوند به كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند، وعده داده كه آنها را در زمين جانشين مي گرداند و دين پسنديدهاي را كه پس از ترس، به آنها آرامش بخشد، برايشان مستقر و مستحكم گرداند.[1]بديهي است دين مورد رضايت خدا، همان است كه خداوند آن را اسلام ناميد و در روز غدير به آن رضايت داد. استقرار اين دين ممكن نخواهد بود جز آشنايي با برپاكنندگان آن و عمل به دستوراتشان، تاريخ شاهد زمينه سازي جانشينان پيامبر اكرم صل الله عليه و آله و سلام يكي پس از ديگري است. تا مقدمات قيام بر پا كننده دين مورد رضايت خدا را فراهم سازد.
علي عليه السلام كه پس از پيامبر صل الله عليه و آله و سلام اولين جانشين او بود، مردم را به وجود امامي غايب از فرزندان خود خبر مي داد كه جهان را پر از عدل و داد كند همانطور كه از ظلم و جور آكنده است.
چه زيباست كه شادماني میلاد حجت خدا بر روی زمین، مهدي عجل الله تعالي فرجه را با شيريني معارف امير مؤمنان عليه السلام درباره ایشان، بياميزيم و اين شور را شعور و اين عشق را با عمل همراه سازيم.
1. بخشنده
«بسيار بخشنده است».[2]