مولایم :
یکی از اثرات محبت شما در زندگی من , نه بهتر است بگویم در زندگی ما , غمی است که برپیکره روح و روانمان کشیده شده و در اعماق وجودمان نفوذ کرده است .
هر عیدی که فرا می رسد بنا است که ما بخندیم ؛ خوشحال باشیم و شادی کنیم و ما نیز می خواهیم در اعیاد چنین باشیم ؛ اما چه کنیم که غیبت تو خنده را به ما حرام کرده است .
سرورم :
ما درخوشحالی شما خوشحالیم اما در اعماق درونمان چنان غمی نهفته است که حتی الفاظ قادر نیستند بر پیکره اش لباس شوند .
یا مولای :
هر روز فرخنده ای که از ایام الله فرا می رسد ما شیعیان جشن می گیریم , اما درمیان فریادهای شهدایمان و نالهای کشته هایمان و آتش ظلمهائی که از زمان شهادت مادرت فاطمه زهراء برما روا داشته اند .
خوشحالیهایمان را با اشک و خون ترسیم می کنیم و با بغض فرو کشیده لب فرومی بندیم و خواهیم گفت که سرچشمه زلال امامت آنگاه د ردل زمین فرو رفت که بانگ های فریاد : هل من ناصر ینصرنی , اباعبدالله علیه السلام بی جواب ماند.
آقای من :
این غم همواره درون سینه های ماست تا زمانی که ظهور بفرمائی .
البته چنین است که حزن جز فرآورده محبت شما نیست.
-چطور خوشحال باشد عاشقی که این چنین معشوقی دارد و به فراق او مبتلاست؟
- چطور بخندد تشنه ای که دریایی از آبی شیرین و زلال و خنک د رپیش دارد امابرای سیراب شدن از آن راهی نمی یابد ؟
چه خوش است من بميرم به ره ولاي مهدي!
سروجان بها ندارد كه كنم فداي مهدي
همه نقد ِ هستي خود ، بدهم به صاحب جان
كه يكي دقيقه بينم رخ دلگشاي مهدي
چه كنم چه چاره سازم كه دل ِ رميده ي من
نكند هواي ديگر به جز از هواي مهدي
نه هواي كعبه دارم ، نه صفا و مروه خواهم
كه ندارد اين مكان ها به خدا صفاي مهدي
من دل شكسته هر دم، به اميد در نشستم
كه مگر عيان ببينم ، قد دلرباي مهدي
دل من تپد به سينه ، به اميد روزگاري
” كه گذشت گاه محنت” ، شنوم ز ناي مهدي
به گداييش ” فصيحي"، همه فخر مي فروشم
كه ز پادشاست برتر به جهان، گداي مهدي
يکي از ياران امام صادق(ع) ميگويد: در منا نزد حضرت مشغول خوردن انگور بودم که فقيري آمد و از امام کمک خواست. امام خوشهاي انگور به او داد، ولي او نپذيرفت و گفت: اگر پول هست، بدهيد. امام فرمود: خدا برايت برساند. فقير رفت و برگشت و همان خوشه انگور را خواست، ولي امام فرمود: خدا برايت برساند و چيزي به او نداد.
فقير ديگري آمد. امام فقط سه حبه انگور به او داد. او گرفت و گفت «سپاس خداي را که پروردگار جهانيان است.» امام فرمود: بايست و از غلام خود پرسيد: چهقدر پول همراه داري؟ گويا بيست درهم داشت. آنها را نيز به فقير داد. او گفت «سپاس خداي را. خداوندا! اين نعمت از توست. تو يکتايي و شريکي براي تو نيست.» امام فرمود: بمان و پيراهني به او داد و فرمود: بپوش. سائل پيراهن را پوشيد و گفت «سپاس خداي را که به من لباس داد و مرا پوشانيد» و به امام رو کرد و گفت «خدا به تو جزاي خير دهد.» به نظر ميآمد اگر اين بار هم امام را دعا نميکرد و فقط به شکر و سپاس خدا ميپرداخت، حضرت باز به او عطا ميکرد.
بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، ج47، ص 57
يکي از ياران امام صادق(ع) ميگويد: براي عيادت از فرزند بيمار امام، به منزل ايشان رفته بودم. حضرت را جلوي منزل ديدار کردم که غمگرفته و محزون بود. حال کودک را جويا شدم، فرمود «به خدا سوگند، او رفتني است.» آنگاه داخل منزل شد و پس از مدتي بيرون آمد، در حاليکه اندوهش تسکين يافته بود. من اميدوار و خوشحال شدم و گمان کردم بيمار، بهبود يافته است. بار ديگر از حال کودک پرسيدم. فرمود: از دنيا رفت. با شگفتي گفتم: فدايت شوم هنگامي که زنده بود، غمگين و افسرده بوديد و اينک که فوت کرده است، اندوهگين نيستيد! فرمود «ما خانداني هستيم که پيش از مصيبت اظهار نگراني ميکنيم، ولي چون قضاي الهي وقوع يابد، راضي به رضاي خدا و تسليم امر او هستيم»
بحار الانوار ، ج 47 ، ص 57
تالی کتاب الله
تالی از قرائت و خواندن گرفته شده است یعنی آن حضرت تلاوت کننده قرآن کما هو حقه می باشد. معنای دیگر ” تالی کتاب الله” : آن حضرت پشت سر و همراه قرآن کریم است و این معنا مطابق روایت ثقلین است.
یابن الأطائب المطهرین
ای فرزند نیکوترین عالم
أطائب ، جمع أطیب ، صفت تفصیلی طائب و طبیب است.
اطاعت و پیروی از نایب امام زمان(عج)
غیبت امام زمان(عج)، هرگز به معنای تعطیلی امامت او نیست. او در غیبت هم به لوازم امامت خود عمل می کند و ثمرات وجودی اش همیشگی است. امام اگرچه بنابر حکمت های الهی، پنهان از دیدگان مردم عادی زندگی می کند، ولی نشانه های حضور او نزد اهل بصیرت آشکار است. یکی از مهم ترین وظیفه های شیعیان در عصر غیبت، گوش سپردن به فرمان نماینده و نایب امام عصر(عج) است؛ به این معنا که در تمام کارها و حوادثی که در صورت حضور امام، با نظارت و ولایت او انجام می گرفت، در عصر غیبت باید با نظارت فقیه جامع الشرایط انجام گیرد. حضرت مهدی(عج) در پاسخ به نامه یکی از شیعیان، آشکارا به این مسئله اشاره می کند و می فرماید: «در حوادث پیش رو، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ چراکه آنان حجت و نماینده من هستند و من حجت خدا هستم». امام حسن عسکری علیه السلام نیز ضمن توقیعی، مردم را به فقها ارجاع می دهد و می فرماید: «مقلد و تابع بی چون و چرای فقیه جامع الشرایط باشید».
زمين دامنم از آب ديده مرطوب است
بيا که حاصل اين کشتزار مرغوب است
مرا خلاص کن از سالهاي غيبت خود
مگر تحمل من مثل صبر ايوب است
اگرچه روي سياهم، بهکار ميآيم
براي طي زمستان زغال هم خوب است
اگر دروغ بگويم اسير گرگ شوم
مقام پيرهنت چشمهاي يعقوب است
عصاي معجزهها مار ميشود با تو
کسي که بي تو نخشکد شقيتر از چوب است
هميشه ابر زخورشيد رنگ ميگيرد
به هرکجا بروي اين صحيفه زرکوب است
رضا جعفري
حضرت امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) فرمود :
من اشتغل بغیر المهم ضیق الأهم
هرکس به کار غیر مهم بپردازد ، کار مهم تر را تباه ساخته است.
غررالحکم ، ج2،ص330.
هیچکس به من نگفت :
که رابطه شما با ما ، رابطه پدر و فرزندی است. شما چون پدری مهربان و دلسوز در فکر آسایش و راحتی ما و پناهگاه همه مردم در لحظات خطر هستید. اگر محبت پدرانه شما نبود هیچکس به عنوان پناه به سراغ شما نمی آمد. اما از این صمیمیت برای ما در آن دورانی که دنبال پناه بودیم ، چیزی نگفتند.
اکنون دریافته ام که تا حال ، فرزند خوبی برای این پدر بزرگوار نبوده ام و اینک دنبال راه چاره و جبران گذشته ام.
چقدر دیر فهمیدم که پدر معنویم از دست گناهان فرزندش ، غمناک می شده و برای او استغفار می کرده. ای کاش می توانستم غمی از غمهایش بکاهم و لبخند رضایت را بر لبان مبارکش بنشانم. ای کاش می دانستم که از همان لحظه به تکلیف رسیدنم ، منتظر من هستی تا با تو آشنا شوم و با شما آشتی کنم تا دستم را بگیری و به آسمان ها ببری تا مرا به خدا براسانی و از شیطان نجاتم دهی و از این آشنایی ، به سعادت خود نزدیکتر شوم.