از سال هاي غيبت
30 اردیبهشت 1391
زمين دامنم از آب ديده مرطوب است
بيا که حاصل اين کشتزار مرغوب است
مرا خلاص کن از سالهاي غيبت خود
مگر تحمل من مثل صبر ايوب است
اگرچه روي سياهم، بهکار ميآيم
براي طي زمستان زغال هم خوب است
اگر دروغ بگويم اسير گرگ شوم
مقام پيرهنت چشمهاي يعقوب است
عصاي معجزهها مار ميشود با تو
کسي که بي تو نخشکد شقيتر از چوب است
هميشه ابر زخورشيد رنگ ميگيرد
به هرکجا بروي اين صحيفه زرکوب است
رضا جعفري