قلم یک طلبه
هم نوای اسیران
بیا چون درّ شاهوار دور افتاده از سریر ملک شاهی جان ، برکرانه ی ساحل حماسه ی حسین علیه السلام دل را صیقلی کنیم و در دریای شکیب زینب را نظاره کنیم.
و چون مسافری که در عطش دیدار روی یار در عطش است بر مرکب عشق بنشینیم و تا ساحت کبریایی بانوی قدسی کربلا زینب سلام الله علیها بتازیم.
اشک هایمان را سنگفرش راه حرمش کنیم و جان را آسمان خورشید صبر و استواری اش .
با سوز دل خستگی راه بزداییم و با اشک دیده غم دل بکاهیم .
با نسیم داغ صحرا هم نوا شویم و نغمه ی جان سوز غربت سر دهیم .
عشق را از خاکستر قیام حسینی با اشک دیده ی کودکان اهل حرم معنا کنیم.
بیا ساز حنجره ، هم دم نغمه ی مسیحایی ما رأیت الّا جمیلا ی زینب (سلام الله علیها) کنیم.
بیا زورق درد را در رود اشک ماتممان به خرابه ی شام روانه کنیم.
بیا بغض حبس شده ی حنجره با سوز آه زینب بهم نوا کنیم.
بیا حس نیمه جان زندگی را با دریای خروشان صلابت روح زینب تازه کنیم .
بیا عشق را با گوهر ناب خطبه زین العابدین ( علیه السلام ) در شام جاودانه کنیم.
بیا با جان و دل پیمان ببندیم که پرچم دار نهضت مولا بمانیم.
فرشته کاظم زاده- طلبه پایه سوم