خاطرهای از علامه مصباح یزدی:
من خاطرهاي به ياد دارم از سيوچند سال قبل و با يك واسطه از قول مسئول اداره گردشگري زمان پيش از انقلاب در مشهد نقل ميكنم. مرد و زني امريكايي از طريق مرز افغانستان وارد خراسان و اداره گردشگري آنجا ميشوند. اين شخص از احوال آنها نقل ميكرد. از آن مرد آمريكايي پرسيده بود براي چه به ايران آمدهاند؟ گفته بود: من در فلان ايالت امريكا در فلان دانشگاه مشغول تحصيل بودم ولي هميشه در درون خودم احساس خلأي ميكردم. بعد اشاره به سينهاش ميكند و ميگويد: هميشه خيال ميكردم درونم خالي است! يك احساسي بود، خوب نميفهميدم يعنيچه. بعد با دختر دانشجويي آشنا شدم ـ همين خانمي كه اينجا نشسته ـ با هم دوست شديم و بعد ازدواج كرديم. من فكر ميكردم بعد از ازدواج اين احساس كمبود برطرف شود. من و همسرم با هم مهربان و صميمي بوديم ولي باز میديدم همان احساس خلأ، گهگاهي ظهور ميكند. خيلي ناراحت بودم تا حدي كه فكر ميكردم حتي حوصله معاشرت با همسرم را هم ندارم. يك روز با خودم گفتم ممكن است همسرم فكر كند كه از او بدم ميآيد، مشكلي برايم پيدا شده يا دل به كس ديگري بستهام. مسأله را خيلي صريح با ايشان در ميان گذاشتم. وقتي همسرم حرفهای مرا شنيد، گفت: اتفاقا من هم يك چنين حالتي دارم و از آن روزي كه به شما علاقهمند شدم و تصميم به ازدواج گرفتيم فكر ميكردم اين مشكل با ازدواج حل ميشود. حالا ميبينم هر دوي ما اين نياز مشترك را داريم. گفتيم چه كنيم؟ گفت: شايد اگر به كليسا برويم، اين كشيشها چيزي بدانند و علتش را بفهمند و بعد دعايي، مناجاتي، كاري بكنيم.
در كليساي محل سكونتمان نزد كشيش رفتيم و حالتمان را گفتيم. به حرفها و راهكارهاي او عمل كرديم ولي تأثيري نداشت. گفتيم برویم پيش روانشناس، شايد يك راه علمي براي علاج اين حالت بيابيم، ولي باز هم پيدا نشد. مأيوس شديم.
به دنبال مرتاضان هندي و چيني
حاج شیخ عبدالکریم حائری:
وقتی از ایشان پرسیده بودند از کجا شما به این عظمت و مقام رسیدی؟ گفته بود: سالهای سال خانمم مریض بود و من مریضی خانمم را برای تجدید فراش یا طلاق یا وانهادن او بهانه نکردم. سالهای سال با او همزیستی داشتم. او را تمیز میکردم. از آفتاب به سایه میبردم و از سایه به آفتاب و…، اینگونه با او مدارا کردم تا خدا به من نظر کرد.
نشریه خانه خوبان ، ش 3
خداوندا! بدان سان كه در چشم مردم بر مقام من مىافزائى در چشم من از مقام من بكاه و بميزان عزتى كه در اجتماع بمن ارزانى همى فرمائى مرا به ذلت نهانى من آشنا ساز تا شخصيتخويش را هرگز فراموش نكنم و پاى از گليم خويش فراتر نگذارم .
پروردگارا! به روان محمود محمد و آل محمد درود فرست و بر تمتع من از هدايت و صلاح بيفزاى تا هرگز ترك هدايت و صلاح نگويم و راهى جز راه حق نپويم و در نيت رشيد و شريف خويش به ترديد دچار نشوم .
تا آن روز كه توانم به عبادت تو برخيزم زندهام دار و تا آن دم كه از تو ياد همى كنم دم گرم از سينهام برآور . و اگر چنان باشد كه راهم از راستى به انحراف خواهد گرائيد و اهريمن ناپاك در بيداى ضلالتبكمندم خواهد انداخت، پروردگار من هر چه زودتر مرا به سوى خويش فراخوان و جان مرا از خطر شقاوت وارهان، من آن زندگانى را كه مستوجب خشم و قهر تو باشد نخواهم و يك لحظه جز بياد تو نفس برنياورم .
استاد سيد علي اكبر حسيني
در روايت آمده است كسي كه بر سوءخلق زن خود صبر كند، خداي متعال در قبال هر سختي كه در تحمل آن زن ميبيند، اجر ايوب پيغمبر را به او عطا ميكند. همچنين، خانمي كه بر سوءخلق شوهرش صبر كند، خداي متعال اجر آسيه را به او ميدهد كه با شخصي مثل فرعون زندگي ميكرد. گاهي خيار تلخ را انسان با روي تلخ ميخورد، اما اگر كسي بتواند تلخي را با شيرينرويي بخورد، خدا تمام وجودش را شيرين ميكند. مردي كه در خانه اوقاتش تلخ ميشود، در را به هم ميزند و خداحافظي نميكند و خارج ميشود، متفاوت است از كسي كه غيظش را فرو مينشاند و ميگويد: خانم، خداحافظ يا ميگويد آقا خداحافظ. خدا قلب چنين كسي را از امن و ايمان پر ميكند.
نشریه خانه خوبان
استاد قرائتي:
بايد آداب و رسوم زايد ازدواج را حذف كرد. اسلام ازدواج را راحتترين كار قرار داده است، اما براي طلاق، موانع زيادي گذاشته است، اما ما آمديم به جاي لباس شنا، لحاف به خودمان بستيم و حالا ميخواهيم شنا كنيم. بايد اين لحاف را دور بيندازيم.
يكي از وظايف انبياء شكستن غل و زنجيرهاست.
چرا ميگوييم تا وقتي دختر اول ازدواج نكرده، دختر دوم هم نبايد ازدواج كند؟ چرا پسري كه سربازي نرفته نبايد زن بگيرد. پسر زن بگيرد سربازياش را هم برود. ما بايد كاري كنيم كه ازدواج در ايران تسهيل شود. بايد قانوني درست شود كه كسي كه زن دارد، كمتر از دو سال خدمت سربازي انجام دهد. ما روي ميخ نشستيم و ميگوييم آخ! چه اشكالي دارد ستادي درست شود براي ازدواج با 14 سكه. با جهیزيه سبك و با فاصله طولاني بين عقد و عروسي؛ البته در مدت عقد، زن و مرد بايد از هم كام بگيرند اما ديرتر سر زندگيشان بروند. اين كار چه اشكالي دارد؟
نشریه خانه خوبان
دكتر غلامعلي افروز:
انسان دو منبع آرامش دارد: ياد خدا و همسر. همسر آرامشگر كسي است كه وجودش پر از جاذبههاي شناختي، حسي، بصري، كلامي، رفتاري و نفساني است. اگر اين جاذبهها را داشت نشان ميدهد كه از درون، آرامش و نشاط دارد. خانواده مثل باغ است؛ بچهها گلها و ميوهها هستند، مادرها باغبان هستند و پدرها سنگربان. «الرجال قوامون علي النساء» يعني شوهرها سنگربان خانمهايشان هستند و اين سنگرباني يعني ايجاد امنيت، دادن نشاط، دادن پويايي، دادن آرامش و … .
خانواده يعني اقيانوس آرام و بهترين همسر كسي است كه بيشترين آرامشگري را دارد و انسان آرامشگر كسي است كه از بيشترين نشاط برخوردار باشد. آدمهاي اميدوار و مثبتانديش، نشاط دارند و آدمهاي بدبين و افسرده، مضطربند؛ البته ممكن است چنين افرادي يك وقتي برانگيختگي هيجاني داشته باشند و در يك عروسي و پارتي حتي برقصند يا جايي از خود بيخود شوند و قهقهه بزنند، ولي اينها نشانه نشاط نيست. چهره گشاده و تبسم پايدار نشانه نشاط است. اگر اين نشاط برود جايش غبار افسردگي مينشيند. افسردگي ارثي نيست. مثل رنگ چشم نيست كه از پدر و مادر به فرزند منتقل شود؛ البته پدر و مادر ميتوانند زمينهساز شوند. افسردگي عموما اكتسابي است يعني از دست دادن مثبت انديشی، تضعيف انگيزههاي تلاش و….
نشریه خانه خوبان
استاد مرتضی آقاتهرانی
نباید به داشتهها و بهرهمندیهای دیگران نگاه کرد؛ خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:«و لاتمدن عینیک الی ما متعنا به ازواجاً منهم»*
پیش از ازدواج باید در انتخاب همسر و زیبایی او دقت کرد، ولی پس از ازدواج باید به خوبیهای همسر خود توجه کرد. هرکدام از ما چند عیب و چند حسن داریم. باید عیبها را کم جلوه دهیم و حسنها را زیاد. آقایان برای رسیدن به این مقصود باید پول خرج کنند. من شنیدم یکی از آقایان فرموده بودند: طلبهها از پول مبارک سهم امام برای وسایل آرایش خانمها استفاده نکنند. بنده فکر میکنم حتما باید استفاده کنند. لباسی که او دوست دارد، برایش بخرند. اینها در بهبود زندگی تأثیر دارد.
* حجر: 88.
نشریه خانه خوبان
آيت الله بهاء الديني(ره):
در ماه مبارك رمضان، علاوه بر كارهاي روزانه، گاهي ساعتي نزد مادرم ميماندم و پس از صرف افطار به ادامه درس و بحث و مطالعه ميپرداختم.شبي دير وقت به خانه برگشتم، به طوري كه يك ساعت بيشتر به اذان صبح نمانده بود. هنگامي كه وارد خانه شدم، مادرم را چنان ناراحت و آشفته خاطر ديدم كه ناگهان به سوي من آمد و گفت: چرا اين قدر دير كردي؟ از ناراحتي و نگراني تا الان نخوابيدهام. بنده با غرور جواني كه داشتم به جاي اظهار محبت و عذرخواهي از ايشان، گفتم: بيخود نخوابيدهايد، ميخواستيد بخوابيد.
چندي نگذشت كه چوب اين برخورد غلط را خوردم. هر چند آن شب در پي كار خوب و پسنديده بودم، ولي به خاطر پايمال كردن حقوق ديگران و اذيت پدر و مادر تنبيه شدم.
كسي كه رئيس و بزرگ خانه است، اگر خود را تطهير كند و به ملكات و حركات الهي آراسته گردد، تمام اهل منزل تطهير ميشوند و اين بهترين روش است. انبياء و اولياء چنين بودند كه اول خود عمل ميكردند، آنگاه به ديگران ميآموختند. مرحله اول اخلاق اسلامي، تهذيب نفس خود است، كه انسان به واسطه آن آتش را از خود دور ميكند. آنگاه نوبت به تدبير منزل ميرسد و مرحله سوم تهذيب، اداره و تطهير جامعه و دور كردن آن از آتش است. انسان كامل كسي است كه اين مرحله را طي كند.
نشریه خانه خوبان
مقام معظم رهبری
زن و شوهر باید همدیگر را در راه صحیح و صراط مستقیم الهی حمایت کنند. اگر هر کدام از اینها مشاهده میکنند یک عمل خیر و یک کار شایستهای از همسرشان سر میزند، آن را تشویق کنند و اگر برعکس، احساس کردند که خطایی، یک انحرافی ـ خدای نخواسته ـ وجود دارد، سعی در اصلاح آن بکنند. یکدیگر را در راه خدا کمک و تشویق کنند.
زن و شوهر باید سعی کنند که یکدیگر را اصلاح کنند، نه مثل یک آقا بالاسر که مرتب به دیگری نیش بزند، نه! مثل یک پرستار، یک مادر و پدر دلسوز.
نشریه خانه خوبان
دكتر محمود حسابى در طول سى و هشت سال پايان عمر، شبى يك ساعت به فراگيرى زبان آلمانى پرداخت. مطالعه و تحقيق مطالب گوناگون، محاسبات تئورى «بىنهايت بودن ذرّات» (كه توسّط او مطرح شده بود)، گوش دادن به اخبار داخلى و راديوهاى خارجى، باغبانى، آهنگرى، نجّارى و نوآوريهاى علمى و صنعتى در كارگاه كوچك خانه، از سرگرميهاى او بود. او در انتقال تكنولوژى جديد به ايران، سهمى عمده داشت.
راه ما(گفتارهايى از پروفسور سيد محمود حسابى)، ص 202