پیوند: http://www.tebyan.net
رقیه تنها یک امامزاده نیست!
رقیه تنها دختر دردانه حسین علیه السلام نیست؛ رقیه، رمزی از رازهای عاشوراست.
آن هنگام که حسین بن علی علیه السلام مدینه را به مقصد کوفه برای نجات آنها که نامه نوشته بودند و از ظلم یزید شکوه کردند، ترک کرد و عازم کربلا شد میدانست که تقدیر چگونه رقم خورده است. جبرییل خبر قیامت عاشورا را به محمد امین صلی الله علیه و آله داده بود و آدم علیه السلام بر نام حسین و مظلومیتش گریسته بود.
پیوند: http://www.aviny.com
علامه شهید، آیت الله سید محمدباقر صدر، یكی از بزرگترین اندیشمندان مسلمان ـ و به تعبیر امام خمینی: «مغز متفكر اسلامی» ـ در تاریخ اسلام به ویژه در قرن چهاردهم هجری است. فقیهی جامع الشرایط، فیلسوفی اجتماعی، مفسری بزرگ، متفكری آگاه به فرهنگ و علوم زمانش، نویسنده ای توانمند و پركار و سیاستمداری هوشمند و شجاع و دردمند بود. سید محمدباقر صدر در تاریخ 25 ذی القعده 1353 در شهر مقدس كاظمین دیده به جهان گشود.[1] و دومین فرزند خانواده بود. خواهرش «آمنه بنت الهدی صدر» یكی از زنان دانشمند، شاعر، نویسنده و معلم فقه و اخلاق بود كه در مسیر جهاد و مبارزه، با برادرش سید محمدباقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به شهادت و سعادت ابدی ختم گشت.[2] سید محمدباقر، از پنج سالگی به مدرسه رفت و تا یازده سالگی دوره ابتدایی را به اتمام رساند. در این دوران، نبوغ شگفت انگیز و استعداد سرشار خدادادی در او درخشید و تعجب آموزگاران و همكلاس های خود را برانگیخت، به طوری كه اولیای مدرسه تصمیم گرفتند او را به مدرسه كودكان تیزهوش و نابغه بگذارند تا به هزینه دولت درس بخواند و پس از طی مراحل لازم و قانونی، به دانشگاههای اروپا یا آمریكا اعزام كنند و در رشته های علوم جدید تحصیل كند و به كشور خود بازگردد.او به تحصیل علوم دینی و پرداختن به رشته كار پدرانش گرایش داشت و از طرفی مادر و برادر بزرگش رضایت ندادند كه او به پول دولت وابسته به غرب و دست اندركاران خود باخته آموزش و پرورش آن روز عراق، درس بخواند… بالاخره با راهنمایی دو دایی فقیه و دانشمندش آیت الله «شیخ محمدرضا آل یاسین» و آیت الله «شیخ مرتضی آل یاسین» به فراگیری دروس حوزوی و علوم دینی پرداخت.[3] |
بال پرواز گشایید که پرها باقی است
بعد از این باز سفر، باز سفرها باقی است
پشت بتها نشود راست پس از ابراهیم
بت شکن رفت ولی باز تبرها باقی است
گفت فرزانهای، امروز شما عاشوراست
جبهه باقی است، شمشیر و سپرها باقی است
جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود
شور آن واقعه در جان پسرها باقی است
گرچه پیروزی از آن من و تو خواهد بود
شرطها باقی است، اما و اگرها باقی است
«شرط اول قدم آن است که مجنون باشی»
«در ره منزل لیلی که خطرها» باقی است
نیست خالی دل ارباب یقین از غصه
فتنهها میرود و خون جگرها باقی است
سخن از فتنه شد و چرت غزل شد پاره
واژهها دربه در و قافیهها آواره
قصه تلخ است چه تلخ است! بگویم یا نه؟
صبرتان میرود از دست! بگویم یا نه؟
شاید از قصه ما خُلق شما تنگ شود!
یا که این گفته خود آغازگر جنگ شود
**
قصه آن بود که دشمن دهنش آب افتاد
کشتی وحدت ما سخت به گرداب افتاد
آتش فتنه چنان شد که خدا میداند
آنقدر دل نگران شد که خدا میداند
قصه آن بود که یک طائفه که فتنه ازوست
دوست را دشمن خود خواند، وَ دشمن را دوست
آری آن طائفه خود را ز خدا منفک کرد
روی بر سامری آورد به موسی شک کرد
پیوند: http://www.aviny.com
سید شهیدان اهل قلم
راوی
روز بالا آمده بود كه جنگ آغاز شد و ملائك به تماشاگه ساحتِ مردانگی و وفای بنی آدم آمدند. مردانگی و وفا را كجا می توان آزمود، جز در میدان جنگ، آنجا كه راه همچون صراط از بطن هاویه آتش می گذرد؟ … دیندار آن است كه دركشاكش بلا دیندار بماند، وگر نه، درهنگام راحت و فراغت و صلح و سلم ، چه بسیارند اهل دین، آنجا كه شرط دینداری جز نمازی غراب وار و روزی چند تشنگی و گرسنگی و طوافی چند برگرد خانه ای سنگی نباشد.
رودر رویی ، نخست تن به تن بود و اولین شهیدی كه بر خاك افتاد مسلم بن عوسجه بود، صحابی پیر كوفی. در زیارت الشهدای ناحیه مقدسه خطاب به او آمده است: « تو نخستین شهید از شهیدانی هستی كه جانشان را بر سر ادای پیمان نهادند و به خدای كعبه قسم رستگار شدی . خداوند حق شكر بر استقامت و مواسات تو را در راه امامت ادا كند؛ او كه بر بالین تو آمد آنگاه كه به خاك افتاده بودی و گفت: فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.»
حبیب بن مظاهر كه همراه امام بر بالین مسلم بود گفت :« چه دشوار است بر من به خاك افتادن تو، اگر چه بشارت بهشت آن را سهل می كند. اگر نمی دانستم كه لختی دیگر به تو ملحق خواهم شد، دوست می داشتم كه مرا وصی خود بگیری…» و مسلم جواب گفت : « با این همه ، وصیتی دارم » و با دو دست به حسین (ع) اشاره كرد، و فرشتگان به صبر و وفای او سلام گفتند: سلام علیكم بما صبرتم.
دومین شهیدی كه برخاك افتاد «عبدالله بن عمیر كلبی» بوده است؛ آن جوان بلند بالای گندم گون و فراخ سینه ای كه همراه مادر و همسرش از بئرالجعد همدان خود را به كربلا رسانده بود… همسر او نیز مرد میدان بود و تنها زنی است كه در صحرای كربلا به اصحاب عاشورایی امام عشق الحاق یافته است.
با آیات قرآن حرف بزنید
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم …
گفتی: فانی قریب
من که نزدیکم (بقره -۱۸۶ )
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش میشد بهت نزدیک شم …
گفتی: واذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵)
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲2)
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …
گفتی: واستغفروا ربکم ثم توبوا الیه
پس از خدا بخواهید ببخشدتون و بعد توبه کنید )هود/۹۰)
گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/۱۰۴)
گفتم: دیگه روی توبه ندارم …
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
ولی خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۲-(3گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/۵۳)گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵)
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! … توبه میکنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲)
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/۳۶)
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه )احزاب/۴۱-43 )
پیوند: http://www.tebyan.net
چهارده معمّا و پاسخ
أبان بن تغلب و همچنین ابوبصیر - كه هر دو از راویان حدیث و از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بوده اند - حكایت كنند: طاووس یمانى با بعضى از دوستان خود مشغول طواف كعبه الهى بود، ناگهان متوجّه شد كه جلوتر از او نوجوانى خوش سیما نیز مشغول طواف كعبه الهى مى باشد، و چون در چهره نورانیش خوب دقیق شد، او را شناخت ، كه آن نوجوان حضرت ابوجعفر، باقرالعلوم علیه السلام است .
هنگامى كه حضرت طواف خود را به پایان رساند و دو ركعت نماز طواف به جاى آورد، در گوشه اى از صحن مطهّر نشست و مردم یك به یك مى آمدند و سؤ الات خود را در حضور آن حضرت مطرح مى كردند و جواب مى گرفتند و مى رفتند.
آن گاه طاووس یمانى به دوستان خود گفت : ما نزد این دانشمند برویم و از او سؤالى كنیم ، شاید جواب آن را نداند.
سپس طاووس یمانى به همراه دوستانش خدمت حضرت رسیدند و سلام كردند.
بعد از آن طاووس گفت : اى ابوجعفر! آیا مى دانى چه زمانى یك سوّم جمعیّت روى زمین هلاك و كشته شد؟
امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: اى ابو عبدالرّحمن ! یك سوّم نبود؛ بلكه یك چهارم جمعیّت هلاك و نابود گردید.
طاووس گفت : صحیح مى فرمائى ، حقّ با شما است ، اكنون بفرما كه چگونه چنان شد؟
پیوند: http://www.tebyan.net
سیره تربیتى امام محمد باقر علیه السلام
تربیت فرزند یكى از مهمترین وظایف والدین و مربیان در عرصه زندگى است . تربیتبه معناى شكوفا نمودن استعدادهاى درون انسانها و هدایت غرائز نهفته آنان به سوى قله كمال و رستگارى مىباشد .
تربیت مجموعه تلاش هایى است، سنجیده و منظم براى نیل به هدفهاى مشخص و شكوفا سازى توانهاى بالقوه در تمام ابعاد وجودى انسان و به عبارت دیگر مىتوان تربیت را انتقال میراثهاى فرهنگى مطلوب و ارزشمند از نسلى به نسل دیگر دانست .
به طور كلى، مجموعه تلاشها، فرصتها، اقدامات، امكانات و برنامهها از بدو انعقاد نطفه تا واپسین دم حیات براى رشد و شكوفا سازى توانهاى بالقوه فرد به طور همه جانبه تا رسیدن به حداكثر ظرفیت را تربیت مىنامیم .
از آنجایى كه امامان معصوم شیعه بهترین شیوههاى تربیتى فرزند را فرا روى پیروان خود نهادهاند، زندگى پر افتخار آنان مىتواند به عنوان موفقترین الگوهاى تربیتى در طول تاریخ بشر مطرح شود . در این نوشتار به مناسبت اول ماه رجب، روز ولادت امام محمد باقر علیه السلام روش هاى تربیت فرزند را در سیره و سخن آن گرامى بررسى نموده و برخى نكتههاى قابل توجه را ارائه مىنماییم .
نقش تربیتى والدین
پدر و مادر به عنوان دو ركن اساسى خانواده بیشترین نقش را در تربیت فرزندان ایفا مىكنند . مادر از زمان انعقاد نطفه تا دوران نوجوانى ارتباطى تنگاتنگ با كودك دارد . خصلتها، اندیشهها، افكار و رفتار مادر بیشترین تاثیر را در ساختار شخصیتى یك نوجوان به جاى مىگذارد . مادر همانند یك معلم، مربى و الگوى گفتارى و رفتارى كودك به حساب مىآید .
او یكى از عوامل مؤثر تربیتى از نظر محیطى و وراثتى است . به این جهتبراى پرورش فرزندان سالم و صالح، باید از زمان ازدواج در اندیشه انتخاب مادر شایسته براى فرزندان بود . چرا كه از منظر حضرت باقر علیه السلام تربیت كودك از همان مرحله آغاز مىشود .
امام باقر علیه السلام در روایتى به تاثیر شیر مادر در اطفال اشاره كرده و به محمد بن مروان فرمود: «استرضع لولدك بلبن الحسان، وایاك والقباح، فان اللبن قد یعدى (1) ; براى شیر دادن به فرزندت از دایههاى خوشرو و زیبا استفاده كن و از زنان بد صورت و قبیح برحذر باش، زیرا شیر گاهى (صفات و ویژگىهاى روحى مادر را به فرزند) منتقل مىكند .»
در این گفتار امام پنجم علیه السلام از تاثیر شیر مادر در انتقال زشتىها و زیبایىهاى ظاهرى مادر به فرزند سخن به میان آورده است .
بنابراین نقش وراثتى و محیطى مادر در تربیت فرزندان نباید مورد غفلت قرار گیرد . گذشته از تاثیر مادران در نسل آینده، وجود پدر نیز به عنوان مدیر خانواده نقش به سزایى در ساختار شخصیتى كودك دارد . طبق فرموده امام باقر علیه السلام، صلاحیت و شایستگىهاى پدر از جمله خصلت هایى است كه در پرتو آن فرزندان از انحرافات و كجروىها محفوظ مىمانند . آن حضرت فرمود: «یحفظ الاطفال بصلاح آبائهم (2) ; اطفال در سایه صلاحیت و شایستگى پدرانشان [از انحرافات] مصون مىمانند .»
در حقیقت مجموعه اعمال، رفتار و گفتار پدر، در شكلگیرى شخصیت آینده كودك كار ساز خواهد بود . افزون بر این پدر به عنوان مدیر اقتصادى خانواده مىتواند با كسب در آمد صحیح و به دست آوردن روزى حلال در روحیات و صفات كودك، تاثیر قابل توجهى داشته باشد . به همین جهت امام باقر علیه السلام به پدرانى كه تلاش مىكنند سفرههاى منازل خود را با روزى حلال بیارایند مژده مىدهد كه: «آنان در روز قیامتبا سیمایى نورانى همانند ماه شب چهارده با خداوند ملاقات خواهند نمود . لقى الله عزوجل یوم القیامة ووجهه مثل القمر لیلة البدر . (3) »
پیوند: http://www.aviny.com
عصر ظهور در كلام امام باقر علیه السلام |
******************************************************
امامان معصوم علیهمالسلام به جهت اهمیت مسئله مهدویت و غیبت دوازدهمین حجت الهى، در فرصتهاى مناسب از عصر ظهور سخن گفته و شیعیان را با نشانهها، علائم و ویژگیهاى دولت كریمه حضرت قائم علیهالسلام آشنا ساختهاند.
این آگاهیها و اطلاعرسانى آن ستارگان هدایت موجب شده است كه اهل ایمان و منتظران حكومت عدل حضرت مهدى علیهالسلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته آن عصر گشته، نسلهاى بعدى را نیز با این فرهنگ مأنوس كنند.
امام باقر علیه السلام میفرماید: بر مردم زمانى مىآید كه امامشان از منظر آنان غایب مىشود. خوشا به حال آنان كه در آن زمان در امر [ولایت] ما اهلبیت ثابتقدم و استوار بمانند! كمترین پاداشى كه به آنان مىرسد، این است كه خداى متعال خطابشان مىكند و مىفرماید: بندگان من! شما به حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق كردید. پس بر شما مژده باد كه بهترین پاداش من در انتظارتان است.
دلدادگان فرهنگ انتظار با همه مشكلات و گرفتاریهایى كه دشمنان برایشان فراهم مىآورند، هرگز امید به رسیدن آن روز دیدنى و لذتبخش را از دست نمىدهند، بلكه شوق و عشقشان بیشتر مىشود و زیر لب زمزمه مىكنند:
چه خوش باشد كه بعد از انتظارى
به امیدى رسد امیدوارى
سخن از خصوصیات انقلاب جهانى آن یار سفر كرده، زمانى شیرینتر مىشود كه امامان معصوم علیهمالسلام ویژگیها و نشانههاى عصر ظهور حضرت قائم آل محمد صلى الله علیه و آله را برایمان توصیف كنند و بذر امید و آرزوى استقرار دولت كریمه امام زمان علیهالسلام را در دلهاى به انتظار نشستهمان شكوفا گردانند تا رایحه دلانگیز دوران ظهور در روح و جسم انسانهاىِ خسته از ظلم و ناعدالتى و فتنه و فساد، حیاتى تازه ببخشد.
امام باقر علیهالسلام در گفتارى امیدآفرین و نشاط بخش به منتظران حقیقى آن حضرت مژده مىدهد كه «یَأْتِى عَلَى النّاسِ زَمانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیاطُوبى لِلثّابِتِینَ عَلى اَمْرِنا فِى ذلِكَ الزَّمانِ اِنَّ اَدْنى ما یَكُونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ یُنادِیَهُمُ الْبارِىءُ عَزَّ وَ جَلَّ عِبادِى آمَنْتُمْ بِسِرّى وَ صَدَّقْتُمْ بِغَیْبى فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّى(1)
قال رسول اللّه (ص ): يا جابر زُر قبر الحسين عليه السلام بكربلا فانّ كربلا قطعة من الجنّة .
رسول خدا (ص ) فرمود:اى جابر زيارت كن قبر حسين عليه السلام را در كربلا، پس هر آينه كربلا پاره اى از بهشت است .
خدا هم طول عمر به جابر داد و موفّق گرديد قبر حسين را زيارت نمايد. يقينا حديث مشهور زيارت جابر در روز اربعين را حسين عليه السلام شنيده ايد.
اگر چشم بصيرتى باشد سزاوار است خاك كربلا را توتياى چشم كنيم . خاكى كه رسول خدا (ص ) به آن متبرّك مى شدند.
(پرتوى از عظمت حسين عليه السلام ص 84.)
1-آيت الله شيخ محمد حسين غروي اصفهاني
مرحوم آيت الله العظمي بهجت رحمه الله عليه مي فرمودند : مرحوم آشيخ محمد حسين غروي از خداوند متعال مي خواست كلمات پاياني عمرش ؛ خواندن زيارت عاشورا باشد ؛ خداوند دعاي وي را اجابت نمود و پس از اتمام خواندن زيارت عاشورا روحش به ملكوت اعلي شتافت.
( داستان هاي شگفت انگيز از زيارت عاشورا ؛ ص52)
2-امام خميني رحمه الله عليه :
امام زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام معمولا در حال قدم زدن مي خواندند.
خادم امام راحل چنين مي گفت : روزي نزديك ظهر احساس كردم صداي ضجه و ناله مي آيد . كمي كه جستجو كردم ديدم امام پشت بام منزلشان رفته ؛زيارت عاشورا مي خوانند و اشك مي ريزند .
( اميد انقلاب ؛ ش 205)
3-علامه اميني ( رحمه الله عليه)
علامه اميني ( رحمه الله عليه) در عالم رويا به فرزند خود چنين سفارش نمودند: پسر جان ! در گذشته بارها تو را ياد آور ساختم و اكنون به تو توصيه مي كنم كه زيارت عاشورا را هيچ وقت و به هيچ عنوان ترك و فراموش مكن ؛ مرتبا زيارت عاشورا را بخوان و بر خودت و ظيفه بدان ؛ اين زيارت داراي آثار و بركات و فوايد بسيار زيادي است كه موجب نجات و سعادت در دنيا و آخرت تو مي باشد.
فرزند علامه اميني ( رحمه الله عليه) مي گويد : علامه اميني با كثرت مشاغل و تاليفات ومطالعه و … مواظبت كامل به خواندن زيارت عاشورا داشته و سفارش به زيارت عشورا مي نمودند.
( مجله حوزه ؛ ش 37، ص 88)