مسائل کوچک را نباید بزرگ کرد . نباید القاء بحران کرد. سعی می کنند با هزار وسیله اثبات کنند که در ایران بحران هست . چه بحرانی ؟ کدام بحران ؟ کشور آرام ، ملت قوی ؟ ، با نشاط ؛ این همه کار از سوی دستگاه های گوناگون ، از سوی آحاد مردم در این کشور دارد انجام می گیرد . به توفیق پروردگار ، امنیت کامل برقرار است.
گزیده بیانات مقام معظم رهبری در نماز جمعه تار یخی 14 بهمن
الان دو سه ماه است بوقهای تبلیغاتی دشمن ، دارند تلاش می کنند که مردم را ناامید کنند تا در انتخابات شرکت نکنند ؛ بعضی هم در داخل بدون اینکه بفهمند چه کار دارند می کنند ، متاسفانه با آنها هم صدا می شوند ! آن ها مغرضند ، اینها غافلند .
گزیده بیانات مقام معظم رهبری در نماز جمعه تار یخی 14 بهمن 1390
انتنخابات مصونیت بخش به کشور است .
آن چیزی که هیبت این ملت را حفظ می کند و قدرت معنوی او را به رخ دشمنان می کشاند و آن ها را از تعرض منع می کند و می ترساند ؛ حضور مردمی است ؛ که یکی از مظاهرش همین انتخابات است … .
مقام معظم رهبری -نماز جمعه 14 بهمن 1390
شما براى خدا قيام كرديد و براى خدا هم مجاهده كرديد وبراى خدا انشاءالله تا آخر مجاهده مىكنيد و اين نهضت را به پيروزى مىرسانيد…
شما خيال مىكنيد كه اگر نبود اراده خدا كه منصرف كرد اينها را از اينكه مقابله كنند و نبود آن كه رعب در بسيارى از آنها ايجاد كرد، اينها با يك شب مىتوانستند همه تهران را خراب كنند، همه چيز دستشان بود، همه مراكزى كه يك نفر آدم را كه گوشش مىجنبيد همه را بمباران كنند، نه اين كه براى خدا نكردند، خدا اذهان اينها را همچو منصرف كرد و دلهاى اينها را همچو پر از خوف كرد كه دستبه آن آلاتى كه بايد بزنند نزدند.
يكى از دوستانم مىگفت:
در نجف اشرف در خدمت امام بوديم و صحبت از ايران به ميان آمد، من گفتم: اين چه فرمايشهايى است كه در مورد بيرون كردن شاه از ايران فرماييد؟ يك مستاجر را نمىشود از خانه بيرون كرد، آن وقت شما مىخواهيد شاه مملكت را بيرون كنيد؟ امام سكوت كردند من فكر كردم شايد عرض مرا نشنيده اند . سخنم را تكرار كردم .
امام برآشفتند و فرمودند: فلانى! چه مىگويى؟ مگر حضرت بقية الله امام زمان، صلوات الله عليه، به من (نستجير بالله) خلاف مىفرمايند؟ شاه بايد برود .
(سيره آفتاب، ص107، مرحوم حجت الاسلام كوثرى به نقل از حضرت آيت الله فاضل لنكرانى) .
با آغاز نهضت و درخشش و محبوبيت حضرت امام، چهره ملكوتى ايشان بر صفحه دلها نقشى پايدار يافت و عكس و تصوير سيماى نورانيشان زينتبخش كوى و برزن و بزم ياران شد ولى بعد از دستگيرى امام، رژيم تلاشى گسترده را براى محو آثار و تصاوير و نام امام آغاز كرد و متقابلا عكس و نام امام به يكى از مهمترين شعارهاى نهضت تبديل شد. دستگاه هاى اطلاعاتى و پليسى ستمشاهى تمام چاپخانهها و عكاسىها را به منظور جلوگيرى از چاپ عكس و آثار امام تحت كنترل شديد قرار دادند و عكسهاى موجود نيز در همه جا به وسيله عناصر رژيم برچيده مىشد. در اين شرايط خداوند متعال، حقير را براى نشر تصوير امام به روشى ديگر رهنمون شد و با توجه به عدم دسترسى به امكانات فنى پيشرفته به ساختن كليشه تصوير امام به شيوه ذيل توفيق يافتم.
با توجه به اين كه مهارت چندانى در نقاشى صورت نداشتم با استفاده از عكس طبيعى امام، روى عكس را به همانگونه كه بود، با خودنويس رنگآميزى كرده و مداد پاك كنى را با همان اندازه بعد از نم زدن روى عكس مىچسباندم و بعد از جدا كردن، عكس امام روى پاككن منعكس شده بود، سپس با نوك تيغ قسمتهايى كه بايد سفيد باشد را حك مىكردم و بدين گونه كليشه نسبتا مطلوب از عكس امام تهيه و با استفاده از استامپ به آسانى عكسها تكثير مىشد و البته روى ديوار گچى و سيمان صيقل شده و رنگ روغنى خيلى خوب منعكس و محو كردن آن بسيار مشكل بود.
حجة الاسلام والمسلمين محمد حسن رحيميان
بعد از دستگيرى و تبعيد حضرت امام (ره) به تركيه، تا مدتى شبها بعد از نماز مغرب و عشاء، جلسات دعاى توسل براى سلامتى و آزادى امام در رواق بالاى سر حضرت معصومه (س) برگزار مىگرديد و در راستاى احياى مجدد اسلام ناب و با پيروى از شيوه امام سجاد (ع) بعد از حادثه دلخراش عاشورا، اين جلسات در قالب دعا و گريه و با محتوايى سياسى، عبادى، برگهايى زيبا از تاريخ مبارزه با ستم و طاغوت را رقم مىزد.
به ويژه هنگامى كه در دعاى توسل نوبتبه حضرت موسى بن جعفر (ع) مىرسيد و ذكر مصائب و زندانها و هجرانهاى آن حضرت به ميان مىآمد، ياد امام و مظلوميتش را تداعى مىكرد و شعله عشق و سوز هجران را در دل شيفتگان پاكباختهاش - كه تا آن زمان از او بىخبر بودند - برافروختهتر مىكرد و همهمه نالهها و هاىهاى گريهها بود كه به رساترين شعار تبديل مىشد و همه رهگذران و زائران حضرت معصومه (س) را به خود جذب مىكرد.
و آنگاه كه نوبتبه نام حضرت مهدى (عج) مىرسيد، حجةالاسلام شيخ رضا مطلبى يكى از بهترين مجريانى كه برنامه دعاى توسل را با عرض ارادت و شكايتبه محضر امام زمان (ع) ادامه مىداد و اشعارى را با صداى خوبش مىخواند كه هرچند مخاطب آن امام غايب بود، ولى در آن شرايط با نائب غايب او نيز منطبق بود:
ما را به جهان بىگل روى تو صفا نيست
زيرا كه جهان جسم و تو چون «روح» روانى
پوشيده ز خفاش بود چشمه خورشيد
با آن كه منور ز رخش گشته جهانى
يعقوب صفت منتظر ديدن رويت
تا كى رسد از يوسف گم گشته نشانى
و بدين سان باز هم سوز فراق، جمع پريشان را مىگداخت و زبان حال هر يك اين بود كه:
اگر به دوش كشم تكه تكه سنگت را
قفس شكسته، برون آورم پلنگت را
وطن! بميرم اگر، جاودانه مىسازم
به بامهاى جهان پرچم سه رنگت را
كجاست دشمنمان تا به جانش اندازم
عقابهاى سرافراز تيز چنگت را؟
كه شعله شعله بريزم به خرمنش آتش
كه دانه دانه ببارم به ديده سنگت را
اى از قبيله جنگاوران غيرتمند
زمان به ياد نمىآورد درنگت را
بيا به خاطر فردا، بده همين امروز
به دست كودك ديروز خود، تفنگت را
كه مثل كوه بماند مقابل دشمن
كه جاودانه كند هشتسال جنگت را . . .
سعيد محمدى
«انقلاب اسلامى ايران نتيجه 1400 سال رنج و زحمت ومشقت و تبعيد و زندان و شكنجه ها و جنگ ها و شهادت ها مى باشد.
افرادى چون مطهرى ها و… جان عزيز خود را فدا كرده اند تا اين انقلاب به اينجارسيده است و ما امروز وارث چنين انقلابى هستيم. شما مىدانيد حفظ هر چيزى از بهدست آوردن آن دشوارتر است.»
آموزگار شهيد محمد خالوئى از : تهران
«شجره انقلاباسلامى احتياج مبرمى به خون جوانان عاشق و خدمتگزار به خداوند سبحان دارد. از آنطرف، خداوند متعال هم جوانان برومند و شايسته و باتقوا را به وسيله (شهادت)
گلچين مىكند.»
دانش آموز شهيد داود سهرابى از : تهران
«در اول وصيتنامه بهامام عزيز سلام عرض مىكنم كه ما را يارى و رهبرى كرد كه از نظام كثيف طاغوت خارجشويم و در فضاى سالم انقلاب اسلامى زندگى كنيم. نمىدانم شكر اين نعمت را چگونهبجا آورم كه اگر انقلاب نمىشد، حالا در اين مكان مقدس كه خداوند عنايت كامل داردنبودم بلكه در بدترين و كثيفترين جاها مشغول معصيتخداوند بودم و از خدا آنقدردور بودم كه هيچ فكرش را هم نمىتوان كرد.»
دانش آموز شهيد احسان كشاورز محمدى از : تهران
«وقتى انقلاب كرديم و آمريكا را كه مظهر شيطان استبه رهبرى امام ازخاك اسلامى خود بيرون كرديم بايد پذيراى مصايب و دشواريها نيز باشيم. وقتىخواستيم كه سربلند باشيم و حق بگوييم و به حق دعوت كنيم بايد رنج و مشقتفراوانى را تحمل و مبارزه كنيم.»
دانش آموز شهيد حميد رزاقى از : تهران
«من يك جان دارم و آن هم مال انقلاب اسلامى است.»
بسيجى شهيد محمد قاسم رياحى از : بندر گز
«اميدوارم اين انقلاب كه يك انقلاب اسلامى استيك انقلاب جهانى شود ومقدمه براى حضور حضرت بقيه الله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء باشد.»
دانشجوى شهيد على رفيق دوست از : تهران
«اين مردم بدون سلاح، فقط با اسلحه ايمان برمدرنترين سلاحها پيروز شدند و يك بار ديگر تاريخ اثبات كرد كه قرآن پيروز است ومشرك و كفار نابود و جايشان در زبالهدان تاريخ خواهد بود.»
مهندس شهيد منوچهر مهاجرانى از : خمين
«اين انقلاب مانند درختى است جوان كه احتياج به خون داردمىروم تا با خون خود كه مقدار ناچيزى است اين درخت را آبيارى كنم تا از محصولآن آيندگان استفاده ببرند.»
كارگر شهيد رسول رفيعى از : سبزوار
«اى دولتمردان كه در نظام جمهورى اسلامى ايران مسووليتى به عهده داريد بايد به فكر مردم باشيدبايد براى مردم زندگى ساده را به هر نحوى كه شده تهيه نماييد انقلاب، انقلابمحرومان استبايد در خدمت مردم باشيد و خدمت كنيد. »
شهيد محمد رضا مرادى از : خرمشهر
«نگهدارى انقلاب بزرگترين وظيفه و سختترين مسووليت ها است، انقلابى كه هم اكنون چشم اميد مستضعفان، گرسنگان و پابرهنگان است… اگر مىخواهيد روح من درآرامش قرار گيرد به امور مردم رسيدگى كنيد.»
پاسدار شهيد احمد رضا سعيدى از : تهران
استاد سيد محمد جواد مهرى :
سرانجام پس از سالها جنايت و ستم، شب پره خون آشام، در ميان فريادهاى بلند ملت (مرگ برشاه) به سراشيبى سقوط، سرازير شد و به وادى برهوت رهسپار گرديد.
موج خروشانى كه توسط رهبر و معمار انقلاب اسلامى در ايران، حضرت امام خمينى قدسسره، پديد آمده بود و توام با عصيان ملى در تمام ادارات، موسسات، نهادها،كارخانهها، بازار و حتى ارتش شده بود شاه را كه سمبل ظلم و جنايت و الگوىوحشيگرى و خيانتبود، به سقوطى مرگبار كشاند و جهان را وحشت زده كرد. اربابانزالوصفت و استثمارگر شاه كه مىپنداشتند طرحهاى پيشرفتهشان مىتواند حكومت پوشالىشاه را نگه دارد، يا لااقل رژيمى را جايگزين او كند كه با تمايلات و هواهاى آنان،سازگار باشد، اين بار سختبه وحشت فرو رفته و شگفت زده شدند كه چه شد؟! چگونهشاه رفت و قدرت آنان نيز پس از سقوط شاه از بين رفت؟ راستى مگر ممكن است ملتىبا نداشتن سلاح و نيروى اهريمنى، بتواند رژيمى مسلح را از پاى درآورد و به سقوطوادارد در حالى كه تمام قدرتهاى بزرگ دنيا پشتوانههايش مىباشند؟
اين جا بود كه برخى فهميدند: آرى! مىشود!! ممكن است فرياد بر سلاح پيروز گرددولى با تكيه بر قدرت محض لايزالى نه قدرتهاى پوشالى.
البته من بر اين باورم كه هنوز تحليلگران و سياستبازان غرب، پس از گذشت نوزدهسال از انقلاب، نتوانستهاند بفهمند راز پيروزى اين ملت چه بود. هنوز وقتى سخن ازپيروزى انقلاب اسلامى در ايران مىشود، عوامل مادى را پيش مىكشند و كمبودهاى مادىبه اضافه جو خفقان حاكم بر آن زمان و جلوگيرى از آزادىها را عامل انقلاب و نهضتمىدانند.
بدون شك جو خفقان حاكم بر آن زمان و جلوگيرى از آزادىها را عامل انقلاب و نهضتمىدانند.
بدون ترديد جو خفقان و وحشتى كه رژيم براى عموم ملتخصوصا مومنين، خلق كردهبود، قطعا در پيشرفت نهضت موثر بوده ولى هرگز كمبودها تاثيرى نداشته است، بهويژه اين كه كمبود چشمگيرى در امور مادى در آن زمان به چشم نمىخورد، و شايدپس از پيروزى و در دوران جنگ تحميلى در اثر تحريمهاى ابر جنايتكارانكمبودها، چهره روشنتر و بارزترى داشت ولى هرگز مردم، صحنه را خالى نكردند و خودرا جداى از انقلاب ندانستند.
باز هم در اين جا پرانتزى باز مىكنيم و مىگوئيم: بايد دولت مردمى تلاش كند تاپس از سالها محروميت، افق روشنترى را براى فقر زدايى، ايجاد نمايد و با همكارىعموم مردم به ويژه كارشناسان اقتصادى، به وضعيت نابسامان موجود خاتمه دهد كهانشاء الله چنين نيز خواهد شد.