در شهر نجفآباد، عالمى بود به نام شيخ احمد حُجَجى نجفآبادى. مجتهدى متواضع بود. از جمله كارهاى نيكش، تشويق و ترغيب مردم بود بر اين كه: يكى از فرزندانتان را كه از هوش و استعداد خوبى برخوردارند براى تحصيل معارف دينى به حوزه علميه بفرستيد. آنقدر در اين راه تلاش مىكرد كه بين عام و خاص، و شهرى و روستايى مشهور شده بود.
نوجوانى براى فراگيرى علوم دينى در اصفهان به خدمت آقا سيدعلى نجفآبادى آمده بود؛ امّا پدرش به اين امر رضايت نمىداد. مرحوم سيد على نجفآبادى از روى مزاح، خطاب به پدر آن نوجوان گفت: خيلى اصرار مكن وگرنه آقا شيخ احمد را مىفرستم كه علاوه بر بچههاى شما مردانتان را هم طلبه كند.
مجله حوزه، شماره 48، ص 36
قدرت روحى حاج ميرزا علىآقا شيرازى (استاد اخلاق و عرفانِ آيةاللَّه مطهرى) آنقدر بالا بود كه به دنيا و امكانات آن اعتنايى نداشت و خود را اسير اين متاع فناپذير نمىكرد. حالات زاهدانهاش او را از وضع زندگى اطرافيان و اوضاع درماندگان و محرومان غافل نمىنمود و نهايت همدردى را با آنان داشت. به عنوان «سهم امام(ع)» از طرف اقشار گوناگون، مبالغ زيادى براى وى مىآورند. او پولها را در دو جيب خود مىريخت و در مسير بين محل درس و بحث تا خانه، به محتاجان مىداد و به هنگام غروب آفتاب كه به منزل مىرفت، ريالى در جيبش نبود.
زندگىاش از نخواستن حكايت مىنمود نه از نتوانستن، به كم و اندك قناعت مىكرد و غذايى ساده تناول مىنمود. در حالت عادى، نان و دوغى تهيه مىنمود و با اشتياق ميل مىكرد. خوراك خويش نان و شربت سكنجبين بود.
ناصح صالح، ص 325 - 326
زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول میطلبید و میگویید:اادخل یا حجه الله:ای حجت خدا آیا وارد شوم؟
به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول دادهاند و وارد شوید
اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید
زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام میروند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام میآیند
مرحوم علامه طباطبایی که خود بسیار اهل گریه و عزاداری بودند ؛ در پاسخ به این سوال که چگونه طبق فرمایش امام صادق یک قطره ی اشک عزادار ؛ آتش جهنم را فرو می نشاند می فرمایند :
چه مانعی دارد که قطره ی اشکی به اذن و خواست خدا ؛ آتش جهنم را خاموش گرداند ؛ در واقع قطره اشک ، نظیر توبه است که باعث آمرزش گناه و محو آثار و از بین بردن عذاب می شود و نیز در نقطه ی مقابل آن کفر ؛ باعث حبط و نابودی حسنات و نعمت های بهشتی و سبب افروختن آتش می گردد.
در محضر علامه طباطبایی ؛ ص 82
بسیاری از نزدیکان مرحوم آیت الله العظمی برو جردی نقل کرده اند ؛ که عشق و علاقه ی معظم له به سید الشهدا به قدری بود که به محض شنیدن نام حسین علیه السلام و ذکر مصائب آنان ؛ سیل اشکشان بی اختیار جاری می شد و بر روی محاسن سپیدشان می ریخت.
عزاداری سنتی شیعیان ؛ ج 2؛ ص 120
مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد آقای ملکی تبریزی رحمه الله علیه دو دستمال سیاه داشتند که در ایام عزا و رو ضه با خود حمل می کردند و هنگام ذکر مصیبت اشک هایشان را با آن پاک می کردند و همواره از دستمال ها مواظبت می نمودند و بعد از فراغت از مجالس ؛ در جای خاص قرار می دادند و بارها و بارها به فرزندان خود می گفتند : اگر من از دنیا رفتم این دستمال ها را در کفن من قرار دهید .
عالمان شهر اخلاق ؛ ص 16
گوشه ای از وصیت مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی:
سفارش می کنم به اینکه لباس سیاهی که در ماههای محرم و صفر می پوشیدم جهت حزن و اندوه در مصیبت های آل رسول اکرم ؛ با من دفن شود .
بر ستیغ نور ؛ ص 112
آقا زاده علامه اميني رحمه الله عليه ؛ حاج شيخ رضا اميني گفته اند :
پدرم كه در تهران مريض و روي تخت خوابيده بودند ؛ روزي فرمودند : رضا ! من اين داغ و عقده ي دلم را از كربلا نگشوده ام ؛من براي سيد الشهدا گريه ي سيري در عمرم نكردم ؛ با خداوند پيمان بستم كه اگر خوب شدم پنج سال در كربلا ساكن شوم ؛ شايد گريه ي سيري بكنم و اين عقده ي دلم را به پايان ببرم.
كيمياي هستي ، ص 94
آيت الله مظاهري رحمه الله عليه :
امام خميني رحمه الله عليه افزون بر اينكه خود منظم بود ،از اين كه شاگردي بي نظم به درس حاضر مي شد ،به شدت ناراحت مي گرديد و مي فرمود : من نمي گويم به درس من بياييد ؛ ولي اگر مي خواهيد بياييد منظم بياييد.
مجله حوزه ،شماره 68-69 ،ص 42.
آيت الله اراكي:
من دو عارضه داشتم كه سخت از آن نگران و ناراحت بودم ؛ اول اينكه هر سال چشم درد مي گرفتم ، به حدي كه از درد فريادم بلند مي شد .
دوم اين كه دستم در فصل زمستان ورم مي كرد و خشك مي شد و ترك بر مي داشتو از لابلاي پوست آن خون مي آمد ، به طوري كه بايد تيمم مي كردم.
من اين دو كسالت را داشتم ،اما به زبان نمي آوردم ، ولي هر دو كسالت به عنايت و فضل حضرت معصومه سلام الله عليها و حضرت رضا عليه السلام برطرف شد .
يادنامه آيت الله اراكي ؛ ص 588