عكس امام روى كيوسك پليس
در عصر يك روز بحرانى در قم كه دهها كماندوى مسلح و سپر به دستسايهاى از رعب و وحشت در ميدان آستانه گسترده بودند و كيوسك وسط ميدان مقر افسران و فرماندهان انتظامى و امنيتى بود، با مهارت و در يك لحظه به هنگام عبور از كنار كيوسك با همين كليشه كه چند لحظه قبل در دالان مدرسه فيضيه آن را با زدن روى استامپ آماده كرده بودم، ديواره كيوسك را به عكس امام مزين كردم و بعد از چند دقيقه كه مامورين متوجه شدند، جمعيت ناظر بودند كه افسران با چه تلاطمى تلاش مىكردند تا با آب و مواد شوينده، تصوير را محو كنند.
در همان ايام در يك شب در فرصتى مناسب، كه شبستانهاى مسجد اعظم تقريبا خالى بود، تمام ستونهاى شبستان را با عكس امام مزين كردم، به هر ستون چهار عكس از چهار سو و هم چنين روى درها و ديوار راهروهاى مسجد اعظم و برخى مساجد ديگر و در و ديوار مدرسه فيضيه را با صدها يا هزارها عكس امام آراستم، به گونهاى كه در هر جا سخن از شيوه جديد عكس امام بود و حتى در يكى از سخنرانىهاى حجةالاسلام آقاى مرواريد در مقام بيان عمق محبوبيت امام و ناتوانى رژيم از محو ياد و نام امام، از اين كار تمجيد فراوان كردند والبته تقريبا هيچ كس اطلاعى نداشت كه چه كسى اين اقدام را به عمل آورده است.
اين كار ضمن آن كه دل دوستان امام را مسرور كرده بود، اعصاب دشمنان و ماموران امنيتى شاه را به هم ريخته بود و تا آخر هم نتوانستند رد آن را پيدا كنند.
13 مهرماه 1344 حضرت امام به همراه شهيد حاج آقا مصطفى به تبعيدگاه دوم يعنى عراق منتقل شدند. با انتقال امام به عراق و استقرار در نجف اشرف، تشرف به نجف به صورت بزرگترين آرزو برايم شكل گرفت، اما راه عراق بسته بود. سنم كم بود، گرفتن گذرنامه غيرممكن و التزام به رضايت والدين براى مهاجرتى پرمخاطره و… اين همه آن آرزوى رؤيايى را دست نيافتنى مىنمود.
حجة الاسلام والمسلمين محمد حسن رحيميان