خداوندا مرگ جوانم را برسان
19 بهمن 1390
در جلسهاى،فتحعلى شاه از ميرزاى قمى، صاحب قوانين، درخواست كرد كه اجازه دهد دختر خود رابه همسرى پسر ميرزا درآورد و رابطه خانوادگى برقرار گردد آن جلسه بدون نتيجهخاتمه يافت. ميرزا كه از اين پيشنهاد سخت نگران بود و اين احتمال وجود داشت كهمجبور شود و از روى ناچارى به اين وصلت تن در دهد دستبه دعا برداشت و گفت:
خداوندا اگر بناستشاهزاده به همسرى پسر من درآيد مرگ جوانم را برسان.
طولى نكشيد فرزندش در حوض منزل غرق شد و در اثر اين سانحه از دنيا رفت.
(قصص العلماء، ص10)