جامه کبر
استاد محمدرضا رنجبر
دختربچهها را نديدهاي که گاه هوس ميکنند چادر يا مانتو يا کفش مادرشان را بپوشند و هر چه هم مادر آنها را نهي ميکند، گوششان هيچ بدهکار نيست و لباس مادر را ميپوشند و احساس بزرگي هم ميکنند. اما چند گام بيشتر برنداشته که ناخواسته با سر به زمين ميخورند!
کبريايي و بزرگي و تکبر نيز چيزي شبيه «جامه» است؛ جامهاي که تنها به خداوند ميآيد و زيبنده اوست، ولي ما همانند همان کودکان خرد، گاه از سر هوس و عليرغم نهي و تهديد خداوند آن را به تن کرده و راه ميافتيم، اما دير يا زود زمين خورده و زمينگير ميشويم، زيرا اين جامه بلند زيبنده بلنداي اوست.
از وي همه مستي و غرور است و تکبر
وز ما همه بيچارگي و عجز و نياز است
و خود نيز همين را فرمود:
الکبرياء ردائي
بزرگي جامه من است
شيطان چرا زمين خورد؟ چون همين جامه را به تن کرد و خود را بالا و برتر ديد و رسماً و صريحاً گفت «انا خير؛ من بهترم.»
علت ابليس «انا خيري» بود و متأسفانه بسياري از آدميان نيز چنين هستند، يعني خود را بهتر و برتر از ديگران ميدانند و ميبينند.