تحليلي بر فرار شاه
26 دي ماه ، ياد آور فرار آخرين ديكتاتور پهلوي بود كه آغازي بر پايان عمر 2500 ساله رژيم فاسد شاهنشاهي به حساب مي آيد و اين فرار زمينه را براي پيروزي انقلاب اسلامي مردم ايران در بهمن 57 فراهم نمود.
براي تحليل فرار شاه از كشور ، ابتدا لازم است نيم نگاهي به ويژگي هاي شخصيتي و رواني محمد رضا پهلوي انداخته شود. برخي از ويژگي هاي محمد رضا پهلوي به اين شرح مي باشند.
1- روحيه ديكتاتوري .
2- فقدان اعتماد به نفس كه ناشي از تربيت او در يك محيط زنانه و سپس قرار داشتن در كنار پدري مستبد بود.
3- بلند پروازي كه ناشي از خود شيفتگي و عقده خود بزرگ بيني ارثي او و در كنار آن ، پايين بودن ضريب هوشي و فكري بود كه باعث تخيل افراطي و بلند پروازي در نحوه رفتار و مديريت او شده بود . فريدون هويدا در كتاب سقوط شاه مي نويسد :« توهمات عظمت گرايانه شاه به قدري او را از حقايق دور ساخته بود كه حتي سازمان سيا ضمن گزارش محرمانه اي در سال 1355 ه ش شاه را به عنوان مردي كه خطرات ناشي از عقده خود بزرگ بيني او را تهديد مي كند ،توصيف كرده بود.»
4- بي اعتقادي مذهبي ناشي از تربيت غلط خانوادگي ، سياست اسلام ستيزي و غرب زدگي پدرش و تحصيل در غرب كه از سوي انگليسي ها و براي آشنا ساختن وي با با فرهنگ و ارزش هاي غربي انجام شد ؛ باعث شد تا شاه فردي فردي بي اعتقاد به مذهب بار بيايد.
5- فساد مالي و اخلاقي وهوسراني كه ناشي از عقده ها و كمبودها ي عاطفي دوران كودكي و پرورش در محيطي فاسد بود .
6- بيگانه پرستي و وابستگي به غرب در جنبه هاي مختلف سياسي ؛اقتصادي ، فرهنگي ، امنيتي و نظامي.
7- ترس و وحشت ناشي از محيط خانوادگي و فقدان پايگاه مردمي ، كه اين موضوع تاثير مهمي بر شيوه مديريت و نحوه تصميم گيري وي داشت.
ثريا اسفندياري همسر دوم شاه مي نويسد: در دوران سه ساله حكومت دكتر مصدق ، محمد رضا هنگام خواب ، سلاح كمري زير بالشش مي گذاشت و شب هنگام مرا بيدار نموده و اتاق خوابمان را عوض مي كرد و نيز در خوردن غذا دچار دلهره مي شد ، زيرا مي ترسيد در آن سم ريخته باشند .
با توجه به اين روحيات ، شايد آمادگي و اشتياق شاه براي فرار در مواقع بحراني ؛ چندان غريب نباشد . وي در كارنامه ي پيش از فرار آخر خود تجربه ي ديگري داشت كه اين تجربه براي وي موفقيت آميز بود و با بازگشت او به قدرت با حمايت آمريكايي ها همراه شد . اين تجربه مربوط به جريان آمريكايي 28 مرداد 1332 بود كه شاه براي در امان ماندن از عواقب شكست كودتا ؛ با وحشت از ايران فرار كرد. به نوشته سرهنگ غلامرضا مصور رحماني ، شتاب و دست پاچگي شاه در هنگام فرار ، به حدي بود كه او حتي نتوانست لباسش را مرتب كند ؛چنان كه حتي جوراب نيز به پا نداشت.
سي . ام . وودهاوس ،يك مقام امنيتي و بلند پايه اينتليجنس سرويس انگلستان و طراح اصلي كودتاي چكمه يا يا آژاكس –كودتاي 28 مرداد- مي نويسد: در طرح كودتا ،فرار شاه از ايران پيش بيني نشده بود ؛ اما خود محمد رضا اصرار كرد كه برنامه فرار از ايران ، در صورت شكست ،به طرح اضافه شود . بر اساس همين تجربه موفقيت آميز بود كه شاه گمان مي كرد شايد خروج او از كشور بار ديگر زمينه را براي بازگشت و تحكيم دوباره قدرت او با كمك دوباره آمريكا و غرب فراهم نمايد ؛اما شرايط بهمن 57 غير از شرايط مرداد 32 بود و اين بار ملت ايران با بيداري اسلامي خود ، خواب بازگشت غربي ها و پهلوي ها به ايران را بدون تعبير گذاشت ؛ چنان كه آخرين اقدامات آمريكايي ها در طراحي كودتاي آمريكايي ؛ براي شكست انقلاب اسلامي مردم ايران در بهمن 57 كه با حضور مخفيانه ژنرال هايزر در تهران رقم خورد ، با درايت رهبران انقلاب و به ويژه فرمان امام خميني ؛ مبني بر لزوم شكستن حكومت نظامي و هوشياري مردم ناكام ماند.
سيد روح الله لطيفي؛ نشريه پرسمان