تا ساحل تسلیم
16 شهریور 1392
آب گلواژه های عشق را در جزر و مدهای پی در پی، هجی می کند تا ساحل تسلیم را از یاد نبرد.
در گذر تند موج، کفها بی محابا با تلاقی خودیهای بی حاصل در نمایش حبابهای تو خالی در هم می شکنند و خواهی نخواهی در آب فرو می غلتند.
زیبایی حقیقت دریا در پیوستن قطره ها به هم آنجا پیداست که حباب تهی بودنش را در غنای آب ادراک می کند و با سجده ای بر اقیانوس نیست شود.
نیستی کجاست؟ این به یقین عین هستی است و قطرات در وحدت آب شناور…
و این داستان ولایت است.
داستان توحید.