آرزوی پدر
17 تیر 1391
شیخ عباس قمی:
وقتی کتاب منازل الاخره را تالیف و چاپ کردم ؛ در قم به دست شیخ عبدالرزاق مساله گو افتاد ؛ پدرم کربلایی محمد رضا از علاقه مندان او بود ؛ شیخ عبدالرزاق روزها قبل از ظهر در صحن حضرت معصومه سلام الله علیها کتاب منازل الاخره را گشوده و برای مستمعین می خواند .
یک روز پدرم به خانه آمد و گفت : شیخ عباس کا ش مثل این مساله گو می شدی ؛ می توانستی منبر بروی و این کتاب را که امروز برای ما خواند ؛ بخوانی !
چند بار خواستم بگویم آن کتاب از آثار و تالیفات من است ؛ اما هر بار خود داری کردم و چیزی نگفتم ؛ فقط عرض کردم : « دعا بفرمایید خداوند توفیقی مرحمت نماید.
(قصه ارباب معرفت جان پرور است ؛ص 12)