جهان قرآن مصور است
آیه ها در آن
به جای آنکه بنشینند، ایستاده اند
درخت یک مفهوم است
دریا یک مفهوم است
جنگل و خاک و ابر
خورشید و ماه و گیاه
باچشمهای عاشق بیا
تا جهان را تلاوت کنیم
سلمان هراتی
سجاده ام کجاست؟
می خواهم از همیشه ی اضطراب برخیزم
این دل گرفتگی مدام شاید
تاثیر سایه ی من است
که این سان
گستاخ و سنگواره، بین من و خدا و دلم ایستاده
است
سجاده ام کجاست؟
سلمان هراتی
مدت های زیادی در بخش غسالخانه مسئول تحویل جنازه بودم. این جا بعضیا ها مسئول کشیک شب هستند تا جنازه هایی را که شب توی منزل فوت می کنند و جوازشان توسط دکتر صادر شده و شبانه به بهشت زهرا علیها السلام حمل می شود را تحویل بگیرند. یک شب یک خانم سالمندی را آوردند که تحویل گرفتیم، فردا صبح که می خواستیم برای شست و شو بفرستیم خانم های غسال گفتند که از گوشه دهان این بنده خدا،کرم های ریز زنده درحرکت بود!
خیلی چندش آور بود، از روی کنجکاوی ماجرا را برای یکی از بستگانش که کمی آرام تر بود و آدم باتجربه و دنیا دیده ای به نظر می رسید، تعریف کردم.
آن بنده خدا بعد از چند بار استغفار گفت: این خانم مرحومه از بستگان ماست و یک ایراد بزرگ داشت که آدم بسیار بد دهنی بود و دائم به این و آن حرف رکیک و ناسزا میگفت
وهیچ کس از زخم زبان او در امان نبود و حتما دلیلش همین می تواند باشد!
خاطرات یک غسال/خانه خوبان/ ص25
یک بار پیرمردی را آوردند که اصلا شبیه مرده نبود؛ چهره روشن و بسیا رتمیز و معطری ذاشت. وقتی پتو را کنار زدم بوی گلاب می داد. آنقدر تمیزومعطر بود که من از مسئول غسالخانه تقاضا کردم خودم شخصا این پیرمرد را بشورم و غسل بدهم.همه ،بوی گلاب را موقع شست و شو و وقتی که آب روی تن این پیرمرد می ریختم حس می کردند.
وقتی که غسل و کفن تمام شد بی اختیار در نماز و تشییع پیرمرد شرکت کردم.بیرون برای تشییع و خاکسپاری اش صحرای محشری بپا بود.از بین ناله های فرزندانش شنیدم که گویا این پیرمرد هرروزش را با قرائت زیارت عاشورا شروع می کرد.از بستگانش دقیق تر پرسیدم، گویی این پیرمرد به این موضوع شهره بوده:
آدمی که هر روزش با زیا رت عاشورا شروع می شد!
خاطرات یک غسال/خانه خوبان/59
یا علی و یا عظیم
بوی ماه نور، ماه مهربان خدا می شنوم
بوی قرآن و صیام و قیام می شنوم
سحر و مناجات و نیاز نیمه شبی
“بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم”
تندر/سطح 3
آبرو شرف و حيثيت ما از مسجد است . شهيد علي درودي
بورس گرفت . رفت آمريکا. بعد از مدت کمي شروع کرد به کارهاي سياسي مذهبي. خبر کارهايش به ايران مي رسيد. از ساواک پدر را خواستندو به ش گفتند « ماترمي چهارصد دلار به پسرت پول نمي دهيم که برود عليه ما مبازه کند.» پدر گفت «مصطفي عاقل و رشيده . من نمي توانم در زندگيش دخالت کنم» بورسيه اش را قطع کردند. فکر مي کردند ديگر نمي تواند درس بخواند، برمي گردد.
خاطره اي از زندگي شهيد مصطفي چمران
- اگر اين نبود که نبايد امر خدا ناديده گرفته شود و سر الهي آشکار و ابراز گردد ؛ حق من آن گونه بر شما ظاهر ميشد که از عقلهايتان را بربايد و ترديدهايتان را برطرف کند؛ ليکن آنچه را که خداوند خواسته انجام ميشود و براي هر سر آمدي مکتوب و نوشتهاي است . از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و کار را به ماواگذاريد. بر ماست که شما را از سرچشمه سيراب آوريم چنان که شما را به سرچشمه برديم . براي کشف آنچه از شما پوشيده مانده است کوشش مکنيد و از راه راست منحرف نشويد؛ و به نادرستي نگراييد . و بر اساس سنت آشکار الهي با محبت و دوستي ؛ راه و مقصد تان را به سوي ما قرار دهيد .
- احتجاج ج2ص267؛ بحارالانوار ج53 ص 179
- قال الامام المهدي صاحب العصرو الزمان سلاماللهعليه :
- هر کس که خواستهاي و حاجتي از پيشگاه خداوند متعال دارد بعد از نيمهشب جمعه غسل کند و جهت مناجات و راز و نياز با خداوند در جايگاه نمازش قرار گيرد .
مستدرک الوسائل ج2ص517ح2606
حضرت رسول اکرم صليالله عليه وآله فرمودند:
يا علي لئن يهدي الله بک رجلاً واحداً خير لک من الدنيا و ما فيها ؛ اي علي اگر خداوند به سبب تو يک نفر را هدايت کند از دنيا و آنچه در آن هست براي تو بهتر است .
المهجة البيضاء ،ج 1 ص 19
اين را بدانيد كه فقط ولايت فقيه مي توان ايران و جهان را از گودال بزرگ منجلاب فساد و تباهي بيرون بكشد و به سوي جامعه اسلامي هدايت كند. شهيد مجيد تاجيك
عالم و آدم جمع ميشدند، گردن كسي بگذارند كه او از بقيه مخلص تر و در نتيجه مستجاب الدعوه است.
ـ پسر چقدر صورتت نوراني شده!
ـ حق با شماست چون عراقي ها دوباره منور زده اند.