توصيههايي براي استفاده صحيح از کولهپشتي مدرسه 1. کولهپشتي بايد دو بند داشته باشد و بايد هر دو بند آن را به شانه بيندازيد تا وزن آن بهتر توزيع شود. استفاده از يک بند به تنهايي، يک سمت بدن را مجبور به تحمل همه سنگيني ميکند.
2. هنگام به شانه انداختن و يا جابهجايي کولهپشتي روي دوشتان، دقت کنيد ستون مهرهها، اندامتان را پايدار نگه دارد و بيش از حد نپيچد. کولهپشتي را روي قويترين ماهيچه قسمت مياني پشت قرار دهيد تا به سمت قسمت پايين بدن کشيده نشود.
3. بندهاي کولهپشتي کودکان را طوري تنظيم کنيد تا دانشآموز بتواند کوله را به آساني بر پشتش بيندازد و يا بردارد و دستانش را آزادانه حرکت دهد، البته بندها نبايد خيلي گشاد و شل باشند.
4. بار کولهپشتي نبايد بيشتر از 10 تا 15 درصد وزن بدن باشد. به فرزندان توصيه کنيد فقط وسايلي را در کوله خود جاي دهند که در آن روز به آنها نياز دارند. سنگينترين وسايل مانند کتابهاي قطور بايد به کمر و پشت نزديکتر باشند، تا از کشش و درد ماهيچهها و مشکلات ديگر پيشگيري شود.
5. کولهپشتي بايد در بخش کمر و قفسه سينه داراي بند باشد تا بخشي از سنگيني، از پشت و شانهها به مفاصل ران و جلوي تنه منتقل شود.
6. بهتر است کولهپشتي جيبها و جاهاي متعددي داشته باشد تا وسايل در بخشهاي گوناگون آن جاسازي شده و بار در آن پخش شود و کودک هم بتواند به آساني به وسايل دسترسي داشته باشد.
7. کولهپشتي که در آن شبنما به کار رفته باشد ميتواند کودکان را در تاريکي شب و تاريک روشن غروب به چشم رانندگان بياورد.
8. بند کولهپشتي بايد پهن باشد. پهن بودن باعث ميشود وزن آن در سطح وسيعتري از شانه پخش شود و بنابراين کتابها و دفترها فشار کمتري را بر شانه وارد ميکنند.
9. کولهپشتي نسبت به کيفدستي انتخاب بهتري براي دانشآموز است، چون وزن کيف به صورت متقارن روي هر دو شانه وارد ميشود و سپس بر تمام بدن پخش ميشود. کيفهاي دستي بر عضلات يک دست و ستون فقرات فشار زيادي وارد ميکنند. اگر قرار است از کيفدستي و کيفهاي يکبند استفاده شود، به فرزندتان توصيه کنيد که به طور مرتب دست و يا شانهاي که کيف را حمل ميکند، عوض کند.
10. وسايل را منظم در کولهپشتي بچينيد، به شکلي که با دويدن و راه رفتن جابهجا نشود. جابهجايي وسايل کولهپشتي موجب جابهجايي مداوم مرکز ثقل شده و بر بدن کودک فشار ميآورد.
راه نجات
مرحوم شيخ رجبعلي خياط فرموده اند : به نظر حقير اگر كسي طالب راه نجات باشد و بخواهد به كمال واقعي برسد و از معاني توحيد بهره ببرد ، بايد به چهار چيز تمسك كند:
اول :حضور دائم . دوم : توسل به اهل بيت . سوم:گدايي شبها ( شب زنده داري و تهجد) چهارم : احسان به خلق.
كيمياي محبت ،ص 149
حاج آقا جواد گلپايگاني نقل كرده اند كه مرحوم آيت الله العظمي خويي فرمودند:
ما در نجف اشرف در خانه ي 20 الي 30 متري زندگي مي كرديم ؛ خانم بنده روضه مي گرفت و مزاحم مطالعه ي من بود .من به ايشان گفتم : روضه خواني در منزل مزاحم مطالعه ي من است ؛ روضه ترك شد ولي چشمم مبتلا به درد شديدي شدكه هر چه مراجعه كردم خوب نشد و دكترها از معالجه ي آن مايوس شدند ؛ متوسل شديم؛ در عالم رويا به من گفته شد : بنا بود شما كور شويد ولي حالا كه متوسل شديد با تربت استشفا كنيد ؛ با تربت استشفا كردم خوب شدم.
( روزنه هايي از عالم غيب ؛ ص 186)
كلام و سيره ي علما در خواندن
زيارت عاشورا
1- آيت الله شيخ محمد حسين غروي اصفهاني
مرحوم آيت الله العظمي بهجت رحمه الله عليه مي فرمودند : مرحوم آشيخ محمد حسين غروي از خداوند متعال مي خواست كلمات پاياني عمرش ؛ خواندن زيارت عاشورا باشد ؛ خداوند دعاي وي را اجابت نمود و پس از اتمام خواندن زيارت عاشورا روحش به ملكوت اعلي شتافت.
( داستان هاي شگفت انگيز از زيارت عاشورا ؛ ص52)
3- علامه اميني ( رحمه الله عليه)
علامه اميني ( رحمه الله عليه) در عالم رويا به فرزند خود چنين سفارش نمودند: پسر جان ! در گذشته بارها تو را ياد آور ساختم و اكنون به تو توصيه مي كنم كه زيارت عاشورا را هيچ وقت و به هيچ عنوان ترك و فراموش مكن ؛ مرتبا زيارت عاشورا را بخوان و بر خودت و ظيفه بدان ؛ اين زيارت داراي آثار و بركات و فوايد بسيار زيادي است كه موجب نجات و سعادت در دنيا و آخرت تو مي باشد.
فرزند علامه اميني ( رحمه الله عليه) مي گويد : علامه اميني با كثرت مشاغل و تاليفات و مطالعه و … مواظبت كامل به خواندن زيارت عاشورا داشته و سفارش به زيارت عاشورا مي نمودند.
( مجله حوزه ؛ ش 37، ص 88)2- امام خميني رحمه الله عليه :
امام زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام معمولا در حال قدم زدن مي خواندند.
خادم امام راحل چنين مي گفت : روزي نزديك ظهر احساس كردم صداي ضجه و ناله مي آيد . كمي كه جستجو كردم ديدم امام پشت بام منزلشان رفته ؛زيارت عاشورا مي خوانند و اشك مي ريزند .
( اميد انقلاب ؛ ش 205)
مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي مي فرمودند:
ماه محرم يكي از ماه هاي تكامل است و محبت و عزاداري براي امام حسين ( عليه السلام ) انسان را زود به مقصد مي رساند.
كلّنا سفن النّجاه و سفينه الحسين اسرع.
همه ي ما اهل بيت كشتي نجات هستيم ؛ ولي كشتي نجات امام حسين (عليه السلام) سريعتر است.
(طوباي كربلا؛ ص 194)
نهضت امام حسين (ع) از نظر مهاتما گاندي
من زندگي امام حسين (ع)، آن شهيد بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه کافي به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد يک کشور پيروز گردد، بايد از سرمشق امام حسين (ع) پيروي کند.
شب است. سكوت سنگينِ بيابان نينوا را، حضور دو لشكر، درهم شكسته است. بيابان داغي كه همة شبهايش را در سكوت گذرانده بود، به آن روز موعود نزديك شده است. امشب آخرين شبِ قبل از قرار است؛ همان قراري كه از ازل، بين خاك تشنة اين زمين، با ملكوت بسته شده بود.
در خيمهاي كوچك، واقعهاي بزرگ در حال رقم خوردن است. زمين و آسمان، بهتزده و نگران نظارهگرند: امام، بيعت خود را از اهل كاروان برداشته و فرموده است كه تاريكي شب را فرصت بشمارند و بروند.
تاريخ شاهد است كه جوانيِ ناب، امشب چگونه شکوه خود را به نمايش گذاشته و چگونه اقتدار خود را به رخ ميكشد. تاريخ، امشب جلوة بيهمتايي را ميبيند كه از تلألؤ به هم آميختن جواني و ايمان، به خودنمايي برخاسته است.
تابلوي حيرتانگيز جوانيِ كربلايي، با قلمموي ايمان كه از خون مطهّر قاسم و اكبر و جوانانِ اصحاب، رنگ گرفته است، بر تارك تاريخ نقش خواهد خورد.
من هم دستِ جوانيام را گرفتهام و آوردهام تا پشت خيمة امتحانِ امشب زانو بزنیم و لحظههاي امشب را خوب به خاطر بسپاریم.
با پاهاي برهنة جوانيام، بر ريگهاي گرم اين وادي مقدّس قدم ميگذارم. ردّپايي را كه به زحمت زير نور ماه ديده ميشود، مسير حركت ميكنم. هر قدم را درست در جاي آن پاها ميگذارم؛
ردّپاهايي كه به خيمة امتحان امشب ختم ميشوند.
…………………….
نظیفه سادات موذن-طلبه سطح3
مرحوم كربلايي احمد تهراني مي فرمودند:
- تمام اين عزاداري ها و مجالس و روضه ها ، براي اين است كه فاسق و فاجر و مومن ، همگي بر سر سفره ي احسان سيدالشهدا عليه السلام نوراني شده و مورد مرحمت حضرت باري تعالي قرار گيرند.
- خداوند مي خواهد به بهانه اي از سر تقصيرات اين يك مشت خاك بگذرد و گريه بر امام حسين عليه السلام بهترين بهانه است.
(رند عالم سوز ؛ ص 135)
سوال:با ديدن اين همه تفاوت ها و ناهنجاري ها چگونه نظام را اسلامي بدانيم ؟
حجت الاسلام قرائتي: اولا معناي نظام اسلامي آن نيست که تمام افراد جامعه اش عادل باشند بلکه نظام اسلامي آن است که قوانين و مديرانش اسلامي باشند.
مسافرتی خوب است که ماشين سالم و راننده ماهر باشد تا مسافرين را به مقصد برساند، نه آن که بي مسئله باشند.
هيچ کس درهيچ سفري براي سوار شدن به اتوبوس و قطار و هواپيما ، تک تک مسافران را بررسي نمي کند، بلکه به سلامتي وسيله و مهارت راننده مي انديشد.
در آيه 102 سوره ي بقره مي خوانيم که درزمان حضرت سليمان عليه السلام ( پيامبر معصومي که حکومتش هديه اي الهي بود) گروهي به جاي پيروي از آن حضرت ،پيرو شيطان بودند.« واتبعوا ما تتلوا الشياطين علي ملک سليمان»
ثانيا عدالت همه جا به معناي تساوي نيست پزشک عادل ، پزشکي نيست که به همه بيماران يک نوع دارو بدهد ، معلم عادل، معلمي نيست که به همه دانش آموزان يک نمره بدهد ، بلکه اين تساوي کمال بي عدالتي است. مگر سلول چشم با سلول استخوان پا يکسان است ؟مگر برکه ها، ميوه ها، کوه ها، دشت ها، معدن ها، جنگل ها، کرات آسماني، کهکشان ها، رنگ ها و نژاد ها و…. يکسانند!
تفاوت دو نوع است : گاهي حکيمانه و برحق است و گاهي تبعيض و ناحق.
اختلافات گاهي براساس ظلم است که بايد با تمام قدرت جلوي آن را گرفت . سرمايه هايي را که با زد و بند، کم فروشي، احتکار، توطئه، اختلاس و سرقت و ربا و امثال آن جمع شده است با يد از حلقوم متجاوزان بيرون کشيد .
اما گاهي تفاوت و اختلافي که در اثر کار، هنر، تخصص، مديريت، ابتکار، و امثال آن پيدا مي شود؛ چنانچه حقوق واجب الهي آن پرداخت شود، مانعي ندارد. اگر بخواهيم حق ابتکار و هنر و کار و تخصص را ناديده بگيريم جامعه راکد مي ماند و رشدي ندارد.
تمثيلات حجت الاسلام قرائتي
از مرحوم آيت الله العظمي بهجت ( رحمه الله عليه) نقل شده است كه فرمودند: مرحوم علامه در بندي در حرم كربلا؛ خطاب به امام حسين عليه السلام عرض كردند : به حق مادرت زهرا ( سلام الله عليها ) شمر را شفاعت مكن!
از ايشان پرسيدند : مگر حضرت از شمر هم شفاعت مي كند ؟ جواب دادند: امكان دارد ، زيرا اينها مظهر رحمت پروردگارند.
(در محضر آيت الله العظمي بهجت ؛ ج 1، ص 128