پیوند: http://www.aviny.com
به ساعتش نگاهی میاندازد. اشکهایش دو چندان میشود، این اشکها؛ اشک شکوائیه و درد است با آوازی که تکرار می شود «ساعت 10، دو قرص، یک کپسول؛ بعد از آن در تمام شب هذیان» ببین برادر من خیلی از این بچههای جانباز شیمیایی را سراغ دارم که حتی یک درصد هم جانبازی ندارند.
علی رمضانپور
اشکهای امروز جانبازان شیمیایی حاصل گاز خردل صدامیان دیروز است آنان گمنام تر از روزهای خون و آتش در پیچ و تاب دردهایشان بی رمقتر از همیشه صبوری میکنند. برای صحبت و گفتوگو باید هر چند دقیقه نفسی تازه کند، لبهایش خشک میشود، سرفه مکرر و خس خس سینه پی در پی کلامش را قطع میکند.
ماسک روی صورت، سرفه و خس خس سینه مشخصه جانبازان شیمیایی است که با کمترین توجه میتوان به عارضه گازهای شیمیایی که سالیان سال در سینه و دیگر اندام این جانبازان خانه کرده پی برد.
هر کدامشان بر اثر عارضه گازهای شیمیایی دچار علائم و عوارض شدیدی همچون تنگی نفس، خس خس سینه، اشک ریزش از چشمان، سردرد، استخوان درد و دردهای بی شمار دیگرند. در سکوت بی صدای جانبازان شیمیایی این دردها غوغایی از سخن دارند.
جانبازان شیمیایی کنارمانند
دوستانش آدرسش را در حوالی پارک شهر میدهند که در آنجا مشغول فعالیت است پس از مدتی در زمان مراجعه به آدرس با مردی مواجه میشوی که با آویز کارتی که بر روی آن جانباز شیمیایی حک شده به استقبالت میآید ولی اشک ریزان؛ کمی جا میخوری اما رویت نمی شود در نخستین برخورد علت اشکهایش را بپرسی.
12 رفیقمان در طول 26 سال بر اثر گاز خردل شهید شدند
لهجه کرمانیش به گرمای گفت و گویمان می افزاید، میگوید: میخواهی مثل مصاحبههای جبهه خودم را معرفی کنم بسم الله … کمی میخندد، من جانباز 70 درصد شیمیایی هستم که در سال 63 در یک صبحی که با دوستان در سنگرهای زیر زمینی در حدود 50 تا 60 نفر بودیم گرفتار حمله عراقیها با گاز خردل شدیم گرفتیم که از آن تعداد تاکنون 12 نفر شهید شدهاند.
هنوز مات اشک ریزان چشمهایش هستی که متوجه میشوی پس از حمله شیمیایی چشمانش دچار عارضه شیمیایی شدید شده است و این اشک ریزان نیز یادگاری گاز خردل است.
ادامه »