در عـصـر انـتـظـار حركت ها و قيام هاى فراوانى بر ضد ستمگران ، صورت گرفته است . اين حركت ها در زمان حضور امامان معصوم نيز كم و بيش رخ داده و مورد تاءييد آن بزرگواران قرار گـرفـتـه اسـت . در عـصر غيبت نيز اين گونه نهضت هاى رهايى بخش از طرف شيعيان و عالمان ربـانـى ، فراوان به چشم مى خورد كه در اين مسير به موفقيّت هايى نيز دست يافته اند؛ تا ايـن كـه ثـمـره آن همه پايمردى ها و جانفشانى هاى عالمان دينى و رشادت هاى امت اسلامى ، به خصوص مردم غيور ايران به ثمر نشست و انقلاب اسلامى كه ثمره خون هزاران شهيد سرافراز بود، به رهبرى بى نظير امام خمينى (ره ) به پيروزى رسيد و براى اولين بار در عصر غيبت ، حكومت اسلامى محقّق شد و زمينه را براى تحقق حكومت جهانى حضرت مهدى (عج ) هموار ساخت .
مقدمات ظهور
انـقـلاب حـضـرت مـهـدى (عـج ) هـمـچـون ديـگـر انـقـلاب هـا، بـدون مـقـدمـه و زمـيـنـه سـازى شـكـل نـمـى گـيرد، بلكه در آستانه ظهور، انقلاب ها و نهضت هايى رخ مى دهد و زمينه را براى قيام مصلح جهانى مهيا مى كند.
الف ـ بروز جنگ جهانى
حضرت امام خمينى ، تا جايى كه خبر دارم اولين مرجع تقليدى بود كه دستور دادند دريافت و پرداخت وجوه شرعيه ، در قالب يك سيستم حسابدارى دقيق انجام گيرد . يك روز حضرت امام حقير را به همراه آقايان صانعى و رسولى احضار و اين دستور را ابلاغ فرمودند . با تقسيم كارها دريافت به عهده آقاى رسولى و پرداخت به عهده آقاى صانعى و ثبت و ضبط حساب دريافت ها و پرداخت ها به عهده حقير گذاشته شد . يك شماره حساب به نام سه نفر در بانك افتتاح كرديم و بر حسب دستور حضرت امام طى يك نامه رسمى كه ذيل آن به تاييد امام رسيده بود بانك اعلام كرديم كه وجوه واريزى به اين حساب « مربوط استبه مرجع معظم تقليد شيعيان رهبر انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى حضرت آيةالله العظمى امام آقاى حاج سيد روح الله مصطفوى خمينى (مدظله العالى) و اين مطلب نيز در متن گنجانده شد كه «شخص امام بر تذكر اين نكته تاكيد فرمودند كه دينارى از اين وجوه ، مربوط به شخص ايشان نيست و به ورثه معظم له به ارث نمىرسد و به همين ترتيب دينارى از وجوه مزبور به شخص ، يا به ورثه اينجانبان تعلق ندارد» .
حضرت امام در نجف اشرف معمولا براى شهادت ائمه در منزل روضه وذكر مصيبت داشتند كه توسط آقاى كشميرى انجام مىشد اما براى شهادت حضرت زهرا (س) سه روز آن هم دوبار . در فاطميه اول ودوم در ولادت معصومين: نيز جلوس داشتند وگاهى هم مداحان اهل بيت ، شعر مىخواندند ظاهرا در 20 جمادى الثانيه 1388 قمرى كه سالروز ولادت حضرت زهرا (س) بود. طبق معمول حضرت امام در حياط منزلشان كه حدود چهل متر مربع مساحت داشت وآكنده از جمعيتبود جلوس كرده بودند . در آن روز يكى از مداحان ايرانى كه بسيار خوش صدا بود تازه به عراق آمده بود اجازه گرفت وشروع كرد به خواندن قصيده اى درباره حضرت زهرا (س) تا رسيد به يك بيت كه براى بالا بردن مقام حضرت زهرا (س) تحقير برخى از انبياء عظام از آن استشمام مىشد ، در حالى كه جمعيتسراپا گوش بودند حضرت امام قبل از آن كه جمله تمام شود ناگهان با لحنى تند فرياد زدند: آقا اين چه حرفهائى است مىخوانيد آقا اين مطالب را نخوان (نقل به مضمون) وبه اين ترتيب عليرغم علاقه وارادت فوق العاده اى كه به حضرت زهرا (س) داشتند ودر ذكر مصائب ايشان حتى يك لحظه از گريه وريختن اشك نمىتوانستند خوددارى كنند ولى براى يك لحظه هم نتوانستند شكستن مرزهاى الهى را با كوچك شمردن انبياء به خاطر حضرت زهرا (س) تحمل كنند وبدون رودر بايستى با اين كه ميزبان جلسه بودند ومداح مهمان بود بى درنگ ودر ميان جمع ودر وسط جمله با قاطعيت او را نهى كردند !
نشریه پاسدار اسلام
مرحوم آقاى فرقانى كه در طول اقامت امام در نجف از خدمتگزاران مخلص امام بود ، برايم نقل كرد كه شب قبل از شهادت آيةالله حاج آقا مصطفى خمينى ، امام به من فرمودند فردا ساعت 9 صبح يادآورى كن كه شما را نزد كسى بفرستم هيچگاه امكان نداشت دستور امام را فراموش كنم ولى هنگامى كه فردا صبح به طرف منزل امام مىآمدم مشاهده كردم سركوچه امام در شارع الرسول (ص) ازدحام است متعجب شدم نزديكتر شدم احساس كردم مردم ناراحت وگريانند از اين كه تراكم جمعيتبه طرف خانه امام بود ، مضطرب شدم شتابان خود را به جمعيت رساندم واز اين كه فهميدم اماما به سلامت هستند آرامش يافتم اما خبر مصيبتبزرگ وجانكاه شهادت حاج آقا مصطفى دلم را از جا كند . سراسيمه وارد خانه امام شدم . مراجع ، علماء وطلاب ومردم در محضر امام مشغول گريه بودند ، اما امام مانند كوهى استوار بدون آن كه گريه كنند نشسته بودند وبه تسليت واردين پاسخ مىگفتند ، براى همه ، لحظات سنگين وغير قابل تحملى بود . من هوش وحواس از سرم پريده بود . نمىدانستم چه بگويم وچكار كنم ! نزديك امام ايستاده بودم ، ناگهان امام با اشاره مرا فراخواندند در حالى كه در فشار روحى شديدى بودم به طرف امام رفتم . امام فرمودند: ديشب به شما گفتم ساعت 9 آن مطلب را به من يادآورى كن ! ولى من هر چه به مغزم فشار آوردم گوئى اصلا شب گذشته را به ياد نمىآوردم تا چه رسد جمله امام را با لكنت زبان عرض كردم آقا ببخشيد … حضرت امام فرمودند فلان مبلغ را براى آقاى … - پيرمردى فراموش شده ، بيمار ، زمين گير وفقير - ببر وبه ايشان تقديم كن وسلام وعذر تقصير مرا به او برسان !
حضرت امام در مصرف وهزينه هاى شخصى همواره به حداقل ، اكتفاء مىكردند واين يكى از ويژگيهائى بود كه هر كس با ايشان كمترين معاشرتى داشت ، خيلى زود آن را در مىيافتبا اين حال دقتها وظريف كاريهاى امام در اين زمينه گفتنى وبه يادماندنى است كه به يك نمونه اشاره مىكنم .
حضرت امام در اتاقى كه محل اصلى زندگى ايشان بود سه نوع وسيله روشنائى داشتند: لامپ مهتابى ، لامپ 100 وات ولامپ خواب از نوع بسيار كم مصرف كه همراه با ترانزيستورى كوچك به ديوار نصب مىشد ، هر گاه مىخواستند مطالعه كنند يا قرآن ودعا بخوانند بر حسب توصيه چشم پزشك لامپ مهتابى ولامپ 100 وات را با هم روشن مىكردند وآنگاه كه مشغول تماشاى تلويزيون يا در حال گفت وشنود بودند لامپ 100 وات را خاموش وفقط به مهتابى بسنده مىكردند ولى جالب تر اين بود كه به هنگام نماز وتعقيبات ونوافل تنها لامپ خواب روشن بود .
اين وضعيت را در تمام دفعاتى كه در زمان نماز مغرب وعشا وبعد از آن خدمت امام مىرسيدم شاهد بودم ودر هنگام روز هم هر گاه متوجه مىشدند كه بى جهت چراغى روشن است اگر در دسترس خودشان بود شخصا به طرف كليد مىرفتند وآن را خاموش مىكردند واگر در دسترس ايشان نبود تذكر مىدادند كه خاموش شود .
اين دقت ومراقبت امام معمولا در مواردى بود كه جنبه شخصى داشت وصرفا به جهت جلوگيرى از اسراف بود، وروشن است كه اگر هزينه اسراف وتبذير از جيب بيت المال واموال عمومى باشد دقت ورعايتبيشترى را مىطلبد . چرا كه گناه آن مضاعف مىشود وآنان كه در ادارات ومؤسسات متعلق به مردم وبيت المال از آب ، برق ، تلفن ، وسائل گرمايش وسرمايش و … گرفته تا قتخودشان كه در ساعات ادارى متعلق به غير است ، اسراف وتبذير مىكنند ، چگونه پاسخ خدا وصاحبان حق را خواهند داد ؟ وچه عذابى انتظار آنان است ؟ خدا مىداند.
نشریه پاسدار اسلام
در جماران بعد از اين كه اتاقى در مجاورت اتاق كار امام براى حاج احمد آقا ساخته شد با توجه به اين كه در دو ضلع آن ، ايوان باريكى به ارتفاع حدود 5/1 متر از كف حياط بود ، نرده اى فلزى را روى لب ايوان نصب كردند . حاج احمد آقا برايم نقل كرد - نقل به مضمون - كه يك روز امام سر زده به اين طرف آمدند وآنگاه كه ديدند بعد از اتمام اتاق باز هم كار جديدى روى ايوان انجام شده است ، با تلخى به اين كار و هزينه جديد اعتراض كردند .
حاج احمد آقا در ادامه گفت: در ذهنم خطور كرد كه آلان جواب قاطعى به امام مىدهم كه به خوبى قانع شوند على فرزند حاج احمد آقا در آن زمان دو سه ساله بود وبسيار مورد علاقه امام - خدمت امام عرض كردم: على نوپا است ومدام اينجا مىآيد . اگر از اين ايوان به پائين بيفتد ، ضربه مغزى مىشود به همين جهت نرده را درست كرديم امام درنگى كردند وفرمودند: «انسان قدم به قدم طاغوتى مىشود ! در هر قدم هم براى خود دلائلى پيدا مىكند !» .
حضرت امام (قدس سره) نارضايتى خود از اين كار با بيان يك قاعده كلى ويك درس مهم ابراز كردند . اين درست است كه حفظ جان ، تغذيه ، مسكن ، لباس ، وسيله نقليه و … براى انسان واجب است اما چگونه ؟ وبا چه قيمتى ؟ اگر انسان راه زياده روى وزياده خواهى را در امور مادى در پيش گرفت ، در چه نقطه اى متوقف مىشود ؟ مخصوصا براى مسئولان كه از يك سو دسترسى آنها به امكانات بيشتر است واز سوى ديگر رفتار و كردار آنان روى جامعه تاثير صد چندان دارد .
طاغوتها معمولا از قدم اول طاغوتى نبوده اند . با غفلت وگم كردن راه درست در خط طاغوتى شدن قرار مىگيرند وآرام آرام پيش مىروند ودر هر مرحله اى قرار مىگيرند به پشتسر خود وكسانى كه سطح زندگى آنان پائين تر است نگاه نمىكنند تا احساس طاغوتى شدن به آنها دست دهد . بلكه با نگاه به بالا دستخود در امور مادى باز هم خود را مستضعف وساده زيست ! مىپندارند وبا توجيهات وتسويلات گوناگون وتحت عنوان رفع نيازها ، وتامين ضرورتها جلوتر مىروند وبه مراحل بالاتر طاغوتى شدن دست مىيازند !
اما انسانهاى الهى همواره با فقرا همنشينى ومعاشرت مىكنند وزندگى مادى خود را تهيدست تر از خود مىسنجند وبه اين ترتيب از پوسته خود بينى به فضاى نوعدوستى مىرهند ودر برابر فقرا از آنچه دارند خود را شرمگين ودر پيشگاه خداوند خود را شاكر وصابر مىيابند واز سوى ديگر در عرصه امور معنوى ، بالاتر از خود را مىجويند و خويشتن را با فراتر از خود مقايسه مىكنند. دچار عجب و خودبينى و ركود نمىشوند و همواره براى صعود وعروج به مراتب بالاتر مىكوشند .
امام اينگونه بود وفرزندان وشاگردان راستينش را اين گونه تربيت كرد . وچنين بود كه مرحوم احمد آقا با همه وجود در خدمت امام وانقلاب ونظام بود وبا آن كه همواره چه قبل يا بعد از انقلاب در سايه امام ومنزلتى كه در نظام داشت . هر نوع امكاناتى براى او قابل دسترسى بود ، ليكن هرگز دستبه دنيا ومظاهر دنيا نيالود وحتى از انبوه اموالى كه به عنوان هديه ونذر تقديم امام مىشد ، همچون امام هيچ ذخيره اى را براى خود نيندوخت وهمچون امام از حداقل امكانات مادى بهره گرفت ودر خانه استيجارى زندگى كرد ودر همان خانه از دنيا رفت . رحمة الله عليه وعلى والده الكريم.
نشریه پاسدار اسلام
مهتاب رضاپور
پس از طلوع جمال پيامبر خاتمصلى الله عليه وآله، كاروان تمدن اسلامى فراز و نشيبهاى بسيارى را پيموده و به هر بيابان كه وارد آمد، رحمتخداوند در آنجا نازل شد. وادى به وادى تاريخ، لبريز از شكوفايى، سرسبزى و بركات اين كاروان است و بهمن 1357 اوج طراوت سرگذشت مسلمانان در عصر حاضر محسوب مىشود. بهارى كه دستان بزرگ مردى از سلاله پيامبرصلى الله عليه وآله آن را براى ملت ايران به ارمغان آورد و شميم گلهاى آن جهان را فرا گرفت و مستضعفان و محرومان از بركات آن بهرهها بردند.
جاهليت جديد هر چند بر مرد و زن ظلم مىراند اما زنان به واسطه ويژگىهاى شخصيتى و جنسى كه دارند در اين دوره بيشتر مورد تعدى و ستم قرار مىگيرند و شايد به جرات بتوان ادعا كرد كه ثمرات انقلاب اسلامى براى زنان بيشتر از مردان بوده است.
در اين نوشتار بنا داريم كه با بررسى وضعيت زنان در پيش از انقلاب، نقش و اثر آنان را در پيروزى انقلاب و سپس تاثير انقلاب در تحول جايگاه فكرى و عملى زن در ايران را تبيين نماييم و از آنجا كه پيوندى ناگسستنى بين انقلاب اسلامى و امام خمينىرحمه الله وجود دارد، سعى شده است كه هر يك از اين ابعاد با توجه به ديدگاه آن بزرگوار بررسى گردد.
وضعيت زن پيش از انقلاب اسلامى
حضرت مهـدی مـوعـود (عج)
بر منتظران و چشم انتظــاران ظهــورش تبریک و تهنیت باد.

و منتظر است که منتظرانش “به خود بیایند” تا او بیاید…
در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام حدیثی وارد شده است که آن را ابویعقوب یوسف بن یزیاد و علی بن سیار روایت کرده اند، این دو بزرگوار می گویند:
شبی در خدمت امام عسکری(ع) بودیم- در آن زمان حاکم آن سامان نسبت به امام (ع) تعظیم می کرد و اطرافیان او نیز احترام می نمودند- ناگهان حاکم شهر از آنجا عبورش افتاد و مردی دست بسته همراه او بود او امام(ع) را که در بالای خانه قرار داشت و از بیرون مشاهده می شد دید، همینکه چشمش به آن حضرت افتاد به خاطر احترام از مرکب پیاده شد.
امام عسکری(ع) فرمود: به جای خود برگرد، و او در حالی که تعظیم می کرد به جای خود یعنی روی مرکب برگشت و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا این شخص را امشب کنار یک دکان صرافی گرفته ام به گمان اینکه می خواسته راهی به دکان باز کند و از آن سرقت کند. همین که خواستم او را تازیانه بزنم- و این روش من است متهمی را که دستگیر می کنم پنجاه تازیانه می زنم تا تنبیه او باشد و بعد از آن جرم بزرگتری مرتکب نشود- او به من گفت: از خدا بترس و کاری که باعث خشم خداوند می شود انجام نده، من به راستی از شیعیان علی بن ابی طالب و شیعه این امام بزرگوار پدر کسی که به امر خدا قیام می کند می باشم.
من از او دست برداشتم و گفتم: تو را نزد امام(ع) می برم، اگر آن حضرت گفته ات را تصدیق کرد که از شیعیان او هستی تو را رها می کنم، و اگر دروغ گفته بودی بعد از آنکه هزار تازیانه به تو زدم دست و پایت را قطع خواهم کرد، اکنون او را به حضور شما آورده ام، آیا او همان طور که ادعا کرده است از شیعیان شما می باشد؟
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّد المرسلين و سيّد الخلق اجمعين سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الطّيّبين و صحبه المنتجبين و من تبعهم باحسان الى يوم الدّين.
خوشامد عرض ميكنم به همهى شما ميهمانان عزيز، جوانان عزيز، حاملان بشارتهاى بزرگ براى آيندهى امت اسلامى. هر كدام از شما، حامل يك بشارت بزرگ هستيد. وقتى جوان در يك كشورى بيدار شد، اميد به بيدارىهاى عمومى در آن كشور افزايش پيدا ميكند. امروز جوانهاى ما در سرتاسر جهان اسلام بيدار شدهاند. اين همه دام مقابل پاى جوانها قرار داده شده، اما جوان مسلمان و غيور و بلندهمت، از اين گرفتارىها خودش را نجات داده. شما مىبينيد در تونس، در مصر، در ليبى، در يمن، در بحرين چه اتفاق افتاد؛ در بقيهى كشورهاى اسلامى چه حركتى به وجود آمده. اينها همه بشارت است.
آنچه كه من به شما جوانان عزيز و فرزندان خودم عرض ميكنم، اين است كه بدانيد امروز تاريخ جهان، تاريخ بشريت، بر سر يك پيچ بزرگ تاريخى است. دوران جديدى در همهى عالم دارد آغاز ميشود. نشانهى بزرگ و واضح اين دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لايزال الهى و تكيهى به وحى. بشريت از مكاتب و ايدئولوژىهاى مادى عبور كرده است. امروز نه ماركسيسم جاذبه دارد، نه ليبرالدموكراسى غرب جاذبه دارد - مىبينيد در مهد ليبرالدموكراسى غرب، در آمريكا، در اروپا چه خبر است؛ اعتراف ميكنند به شكست - نه ناسيوناليستهاى سكولار جاذبهاى دارند. امروز در ميان امت اسلامى، بيشترين جاذبه متعلق است به اسلام، به قرآن، به مكتب وحى؛ كه خداى متعال وعده داده است كه مكتب الهى و وحى الهى و اسلام عزيز ميتواند بشر را سعادتمند كند. اين يك پديدهى بسيار مبارك و بسيار مهم و پرمعنائى است.