نمایشگاه « … تا انتها حضور » توسط بسیج مدرسه علمیه معصومیه ( پایگاه معرفت ) با همکاری پایگاه های ریحانه النبی و رهپویان سیدالشهدا با موضوعات « فتنه - بصیرت - ولایت فقیه - انتخابات » بر پا گردیده است.
زمان : 23 بهمن لغایت 30 بهمن 1390
مکان: سالن اجتماعات مدرسه عالی معصومیه قم
امام على (ع) مىفرمود: اهل تقوى نشانه هايى دارند كه با آنان شناخته مىشوند [از جمله: ] راستگويى، امانت دارى، وفاى به عهد و پيمان، اهل فخر فروشى و بخل نبودن، صله رحم بجا آوردن، ترحم بر بيچارگان، فرمانبردارى كم از زمان، گسترش كار خير، خوش اخلاقى، بردبارى بسيار، پيروى از دانش در آنچه كه موجب تقرب به درگاه خداست. خوشا به حالشان و نيكو باد فرجامشان!
(بحار، ج97، ص289)
اوصاف مجاهدين فى سبيل الله
پذيرش مجاهد در راه خدا شرايطى دارد:
1. التائبون: يكى از شرايط و ويژگيهاى مؤمنان مجاهد آن است كه همواره از گناهان، تخلفات و اشتباهاتى كه مىكنند و از مرز قانون و حكم خدا خارج مىشوند توبه نمايند. اگر هر فردى مواظب اعمال خود باشد و نفس خود را محاسبه كند و نسبتبه گناهان استغفار نمايد هرگز گرد خلاف نمىگردد.
2. العابدون: ويژگى ديگر مجاهدين عبادت و بندگى خداست، اگر مجاهدين بنده خدا باشند بتپرست، مقامپرست و پولپرست نخواهند بود و خودپرست و مغرور نخواهند شد.
امام صادق (ع): «ان الله لايستجيب دعاء بظهر قلب ساه فاذا دعوت فاقبل بقلبكثم استيقن الاجابه».
خداى تعالى دعايى را كه از دل غافل و بىخبر برخيزد مستجاب نمىكند، و چون دعا مىكنى با دل روى آور [و دلت همراه زبانتباشد] و سپس به اجابت آن مطمئن باش.
بحارالانوار: ج93، ص305.
بنا بود برويم عمليات. اولين روزي بود كه به سمت خط مقدم مي رفتيم. سوار كاميون بنز شديم. رانند ه كه مي توانست بفهمد ما تا چه اندازه پياده ايم و ناشي، آمد روي ركاب و گفت: به محض اينكه صداي گلوله توپ يا خمپاره شنيديد مي خوابيد كف ماشين. حركت كرد. صداي شليك توپ از فاصله دو كيلومتري كه به گوش مي رسيد، همه خيز مي رفتيم، مي افتاديم روي سر و كله هم و گاهي راننده نگه مي داشت و مي آمد ما را زير چشمي از آن بالا نگاه مي كرد و در دلش به ترس ماو اينكه به دليل نابلديم و اینکه هر چه ميگفت ما به حرفش گوش مي كرديم، مي خنديد. خيلي لذت مي برد.
از کتاب فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی
تحليلى درباره انقلاب اسلامى ايران، مواهب و بركات و آسيبشناسى آن
بارقهاى الهى
در آن هنگامه نگران كنندهاى كه تباهى و تيرگى، سرمايههاى فكرى، توانايىهاى درونى و هويت اصيل انسانها را به سوى باتلاق ذلت و مرداب متعفن حقارت مىكشانيد و استكبار جهانى براى حفظ قدرت دروغين و طمعهاى فناپذير خويش محرومان صالح و مظلومين بىپناه را در هاله مخرب و آشفتهاى از تمامى مواهب واقعى محروم كرده بود، ناگهان از نور ربوبى، (1) سراج منير محمدى، مشكات درخشان علوى و مصباح هدايتحسينى پرتوى پرتابش در سيماى پرصلابت امام خمينى (قدس سره) تابيدن گرفت و سپس بارقه نور، اميد، طراوت و شكوفايى سرزمين ايران را منور ساخت و به ستيز با ستم و سياهى شتافت و درخشندگى خود را به مرزهاى جغرافيايى اين قلمرو محدود ننمود و با تلالؤ بىكرانش، كران تا كران جهان را پرفروغ ساختبه نحوى كه مسلمانان جهان عزت و بيدارى و استقامت را در آغوش گرفتند و مستضعفين جهان براى محو آثار بيداد مصمم گرديدند.
به همين دليل مىتوان انقلاب اسلامى ايران را به يقين نقطه عطفى در تاريخ حركتهاى تاثيرگذار و تحول آفرين جهان و به ويژه عالم اسلام به شمار آورد و بر جايگاه استثنايى آن در اين عرصه تاكيد نمود و به اين حركت اصيل و ارزشى با پيروزى خود تحليل گران مسايل سياسى جهانى را در هالهاى از تحير فروبرد و ابرقدرتها را شگفت زده نمود بر اين تصور باطل كه اسلام را نمىتوان به عنوان مكتبى حركتآفرين و نيروبخش محسوب كرد خط بطلان كشيد و الگوى تمام عيار براى اشخاصى شد كه مشتاق حقيقت، تشنه هدايت و طالب آزادى هستند.
امام صادق علیه السلام :
لا تكونن اول مشير و اياك والراى الفطير» .
در مشورت نخستين كسى مباش كه نظر مىدهد و از اظهار راى ناپخته بپرهيز!
الدرة الباهرة، ص31.
شما براى خدا قيام كرديد و براى خدا هم مجاهده كرديد وبراى خدا انشاءالله تا آخر مجاهده مىكنيد و اين نهضت را به پيروزى مىرسانيد…
شما خيال مىكنيد كه اگر نبود اراده خدا كه منصرف كرد اينها را از اينكه مقابله كنند و نبود آن كه رعب در بسيارى از آنها ايجاد كرد، اينها با يك شب مىتوانستند همه تهران را خراب كنند، همه چيز دستشان بود، همه مراكزى كه يك نفر آدم را كه گوشش مىجنبيد همه را بمباران كنند، نه اين كه براى خدا نكردند، خدا اذهان اينها را همچو منصرف كرد و دلهاى اينها را همچو پر از خوف كرد كه دستبه آن آلاتى كه بايد بزنند نزدند.
در حالى كه يهوديان فقط 5/1 درصد جمعيت فعلى امريكا را تشكيل مىدهند اما حدود 49 درصد كل سرمايههاى شركتهاى بزرگ امريكايى را در اختيار دارند، آنان بيش از هر گروه ديگرى در امريكا داراى سازماندهى و تشكيلات هستند به نحوى كه داراى نفوذ گستردهاى در پشتيبانى مالى كانديداهاى رياست جمهورى امريكا مىباشند، البته مهمترين جنبه كمك يهوديان به كانديداها نه جنبه مالى آن بلكه همكارى عملىشان است، يهوديان مبارزات انتخاباتى را رهبرى مىكنند، نطقها را مىنويسند، برنامههاى تبليغاتى تلويزيونى را تهيه مىكنند و در مورد سياست مبارزاتى كانديداها تصميم مىگيرند. نتيجه آنكه مىبينيم دو نامزد رياست جمهورى (نيكسون و كندى) چنان با دقتخواستهاى صهيونيستها را مورد توجه قرار دادند و چنان قولهايى به آنان مىدادند كه گاهى اين احساس به وجود مىآمد كه اينان بيشتر خواستار به دست آوردن مقام رياست جمهورى اسرائيل هستند تا آمريكا! چنبره اقتصادى يهود چنان گلوى مالى تبليغاتى رئيس جمهوران امريكا را مىفشارد كه در صورت عدم تمكين در مقابل سياستهاى آنان، آنان خفه خواهند شد به همين دليل در انتخابات قريب الوقوع دوره بعد رياست جمهورى امريكا شاهديم كه چطور «ال گور» نامزد دموكرات رياست جمهورى، از كمكهاى نظامى بيشتر به اسرائيل سخن مىگويد و حتى براى اولين بار در طول تاريخ رؤساى جمهور امريكا، وعده انتخاب معاون اول خود از ميان يهوديان را مىدهد.
«فمينيسم» (feminism) واژهاى فرانسوى است كه در قرن نوزدهم به «جنبش زنان» اطلاق مىشد و امروزه به «دفاع از حقوق اساسى زنان بر اساس آرمان برابرىطلبى» اطلاق مىشود . در بخش نخست، پس از آشنايى اجمالى با مفهوم فمينيسم و تلقىهاى مختلف از آن، به بررسى ريشهها و زيرساختهاى فكرى فمينيسم و نمودها و پيامدهاى آن پرداخته شد . در شماره قبل نيز علاوه بر نقد مبانى اومانيستى و ليبراليستى فمينيسم، به اين سؤال كه آيا حقوق زن و مرد داراى تشابه و يكنواختى است; پاسخ داده شد و نظريه «تشابه مكانيكى زن و مرد» مورد نقد قرار گرفت .
در اين شماره سعى بر آن است تا تفاوتهاى ساختارى و تشريعى زن و مرد مورد توجه واقع شود و از آن جا كه يكى از مهمترين برنامههاى فمينيستها دگرگونى در ساختار خانواده و سوق دادن زنان به مشاغل عمومى و تضعيف نقش ويژه مادران در نهاد خانواده است; عملكرد فمينيستها در اين زمينه و بىاعتنايى فمينيسم به نهاد «اخلاق» مورد نقد و بررسى قرار گيرد:
تفاوتهاى ساختارى زن و مرد
اين بحثسابقهاى حداقل 2400 ساله دارد . افلاطون با اعتراف به ناتوانتر بودن نيروهاى جسمى و روحى و عقلى زنان، اين تفاوتها را كمى دانسته، مدعى بود زنان و مردان استعدادهاى مشابه دارند و زنان مىتوانند وظايف مردان را عهده دار شوند و از همان اختيارات بهرهمند گردند . بر خلاف وى، شاگردش ارسطو معتقد بود نوع استعدادهاى زن و مرد متفاوت است و وظايفى كه قانون خلقتبه عهده هر يك از آنها گذاشته و حقوقى كه براى آنها خواسته، در بسيارى قسمتها با هم تفاوت اصولى دارد . (1)
پروفسور «ريك» ، روانشناس مشهور امريكايى كه ساليان دراز به جست و جو در احوال زن و مرد پرداخته، مىگويد: «دنياى مرد با دنياى زن به كلى فرق مىكند . اگر زن نمىتواند مانند مرد فكر كند يا عمل نمايد، از اين رو است . . . زن و مرد جسمهاى متفاوت دارند . علاوه بر اين احساس اين دو موجود، هيچ وقت مثل هم نخواهد بود و هيچگاه يك جور در مقابل حوادث و اتفاقات عكس العمل نشان نمىدهند . زن و مرد بنا به مقتضيات جنسى رسمى خود، به طور متفاوت عمل مىكنند و درست مثل دو ستاره روى دو مدار مختلف حركت مىكنند . آنها مىتوانند همديگر را بفهمند و مكمل يكديگر باشند; ولى هيچگاه يكى نمىشوند; و به همين دليل است كه زن و مرد مىتوانند با هم زندگى كنند، عاشق يكديگر شوند و از صفات و اخلاق يكديگر خسته و ناراحت نشوند .» (2)