عنوان: نقش وراثت در سرنوشت با توجه به رويكرد قرآني و بهسازي نسل
استاد راهنما: سركار خانم طيّبي
استاد داور: حجت الاسلام آقاي مهدي زنديه
محقق: معصومه عامري
چکیده :
از آنجا كه وراثت، در تربيت نسل نقش بسياري مهمي دارد، در نوشتار حاضر، به بررسي و مطالعهي نقش آن در سرنوشت آدمي پرداختيم. و راهكارهاي بهسازي نسل را با توجه به آيات و روايات، مورد بررسي قرار داديم.
اين نوشتار در يك مقدمه و سه فصل تنظيم شده است.
در مقدمه، به كليات پرداخته شده، و مفهومشناسي بحث، ضرورت و سابقهي آن را تبيين ميسازد.
در فصل اول، وراثت، از ديدگاه روانشناسان و انديشمندان مورد بحث و بررسي قرار گرفته است، و در فصل دوم، وراثت را با توجه به متون ديني (آيات و روايات) مورد بررسي قرار داديم و در نهايت در فصل سوم، راهكارهاي بهسازي وراثت ارائه شد تا مربيان جامعه به ويژه مادران و معلّمان، از اين راهكارها جهت تربيت صحيح نسل آينده بهترين استفاده را ببرند و در مسير تربيت جامعهي سالم، گامي بلند بردارند. براي داشتن نسل پاك و خداجوي، سه عامل مهم، نقش اساسي را بازي ميكند. وراثت، محيط و تربيت در آينده روشن و سرنوشتي نيكو و سعادتمند نسل بشر نقش بسزايي دارد.
نام طلبه: زهرا كردلو
عنوان تحقيق پاياني: رابطه شرور و عدل الهي
استاد راهنما: حجت الاسلام عبدالحسين خسروپناه
چكيده
تحقيق انجام گرفته، تحقيقي كلامي و فلسفي در بارة يكي از مهمترين مسائل فلسفه دين ميباشد، كه امروزه مورد توجه عالمان و فيلسوفان قرار گرفته است. اين تحقيق در مورد (رابطة شرور و عدل الهي) است. عدل به معناي تعادل و اعتدال و تناسب و برابري … است و در يك جمله ميتوان گفت: عدل به معناي اين است كه هر چيزي در جايگاه متناسب خود قرار گيرد به گونهاي كه سهم مناسب و شايسته خود را از هستي و كمالات آن دريافت كند و به حق سهم ديگران تجاوز نكند. اما در مورد شر بايد گفته شود كه شر امري عدمي است و يا شر هر امر منافري است كه شيء از آن ميگريزد و منشأ آن يا عدم ذات است كه «نيستي»، اصل واقعيت و وجود شيء است و يا عدم كمال و وصفي از اوصاف والاي يك موجود ميباشد.
بنابراين در اين تحقيق در مورد مفاهيم كليد واژهها يعني (شر) و (عدل) بحث شده و اقوال مختلف فيلسوفان در اين مورد بيان گرديده است. همچنين بحثهاي مختلف ديگر همچون اقسام شرور كه عبارت است از: شر اخلاقي، عاطفي، اجتماعي، طبيعي و … بيان شده و تعاريف كوتاهي در مورد هر يك از اقسام آن ارائه ميشود. همچنين در مورد جايگاه فلسفي شرور كه بحثي مبسوط در مورد عدمي بودن شر، نسبي بودن شر، اضداد… دارد ارائه شده است. در ادامه در مورد رابطه شرور و عدل الهي، شرور طبيعي، شر براي اولياء الهي، املاء، استدراج، شرور ارادي، شرور اخروي و شبهات مطالبي آورده شده است.
اما در رابطه با اهميت موضوع بايد گفته شود كه، وجود بدبختيها و ويرانگريهاي عالم طبيعت در ذهن انسان سؤالاتي را ايجاد ميكند كه اگر انسان به اين سؤالات پاسخ جامعي نيابد ممكن است دچار گمراهي شده و در ورطه هلاكت بيفتد و مانند بعضي از افراد به دوگانگي خداوند اعتقاد پيدا كند. به همين منظور تحقيقي در اين مورد انجام گرفت تا پاسخي مناسب به شبهات مطرح شده در اين زمينه جمعآوري شود و معناي واقعي عدل الهي و فوائد شرور به خوبي مورد درك واقع گردد.
كليدواژههاي اين بحث عبارتند از: (شر) و (عدل).
شبهاتي پيرامون امام عصر(عجل الله تعالي فرجه)
1-فلسفه غيبت چيست ؟
علت و سبب اساسي غيبت، براي مردم بيان نشده و بجز ائمه اطهار كسي از آن اطلاع ندارد.
عبدالله بن فضل هاشمي ميگويد: امام صادق(عليه السلام) فرمود: حضرت صاحب الامر ناچار غيبتي خواهد داشت، بطوريكه گمراهان در شك واقع مي شوند. عرض كردم: چرا؟ فرمود: ماذون نيستيم علتش را بيان كنيم. گفتم: حكمتش چيست؟ فرمود همان حكمتي كه در غيبت حجتهاي گذشته وجود داشت، در غيبت آن جناب نيز وجود دارد. اما حكمتش ظاهر نميشود مگر بعد از ظهور او، چنانكه حكمت سوراخ كردن كشتي و كشتن جوان و اصلاح ديوار بدست خضر(عليه السلام) براي موسي(عليه السلام) آشكار نشد جز هنگاميكه مي خواستند از هم جدا شوند. اي پسر فضل! موضوع غيبت سريست از هم جدا شوند. اي پسر فضل! موضوع غيبت سريست از اسرار خدا و غيبي است از غيوب الهي. چون خدا را حكيم ميدانيم بايد اعتراف كنيم كه: كارهايش از روي حكمت صادر ميشود گرچه تفصيلش باي ما مجهول باشد[1]. از حديث مذكور استفاده مي شود كه علت اصلي و اساسي غيبت بيان نشده است، يا براي اينكه اطلاع بر آن صلاح مردم نبوده يا اينكه استعداد فهمش را نداشته اند.
در احاديث سه حكمت براي غيبت بيان شده است:
فائده اول: امتحان و آزمايش، تا گروهيكه ايمان محكمي ندارند. باطنشان ظاهر شود و كسانيكه ايمان در اعماق دلشان ريشه كرده بواسطه انتظار فرج و صبر بر شدائد و ايمان بغيب ارزششان معلوم شود و بدرجاتي از ثواب نائل گردند.
موسي بن جعفر(عليه السلام) فرمود: هنگاميكه پنجمين فرزند امام هفتم غائب شد، مواظب دين خود باشد، مبادا كسي شما را از دين خارج كند. اي پسرك من! براي صاحب الامر ناچار غيبتي خواهد بود، بطوريكه گروهي از مومنين از عقيده برميگردند. خدا بوسيله غيبت، بندگانش را امتحان ميكند[2].
فائده دوم: آن حضرت از بيعت نمودن با ستمكاران محفوظ مي ماند. حسين بن فضال ميگويد: علي بن موسي الرضا(عليه السلام) فرمود: گويا شيعيانم را مي بينم كه هنگام مرگ سومين فرزندم (امام حسن عسكري) در جستجوي امام خود همه جا را مي¬گردند اما او را نمي يابند. عرض كردم: چرا يابن رسول الله؟ فرمود براي اينكه امامشان غائب مي شود؟ فرمود: براي اينكه وقتي با شمشير قيام نمود بيعت احدي در گردنش نباشد[3].
فائده سوم: امام عصر(سلام الله عليه) بوسيله غيبت از خطر قتل نجات مي يابد. زراره ميگويد: حضرت صادق(عليه السلام) فرمود:قائم بايد غائب شود. عرض كردم! چرا؟ فرمود: از كشته شدن مي ترسد، و با دست بشكم خود اشاره كرد[4].
پرسشى كه از دير باز در اين باره مطرح بوده و ذهنها را به خود مشغول داشته است(1) و در اين زمان نيز گاهى رخ مى نمايد, اين است كه راز عمر طولانى آن حضرت چيست؟ آيا اين امر در راستاى قوانين طبيعى عالم است, يا جنبه غيبى و اعجازى دارد؟
آيا امكان دارد از نظر ظاهرى, فردى در اين عالم, عمرى طولانى را سپرى كند و شاداب و با طراوت باقى بماند؟ اصولاً چه مى شد اگر امام زمان(ع) در ظرف زمانى ظهورش به دنيا مى آمد و در همان زمان, سياست خود را به انجام مى رسانيد.
براى رسيدن به پاسخ اين پرسش, توجه به چند اصل كلى لازم است:
1. طول عمر, از شاخه هاى مسائله عمومى ترى به نام (حيات) است. حقيقت و ماهيّت حيات, هنوز بر بشر مجهول است و شايد بشر, هيچ گاه هم از اين راز سر در نياورد.
در اين ميان جمعى از اصحاب سير و سلوك و رهروان طريق عرفان و معنى با طرح موضوع خليفةالله و انسان كامل و همچنين نقشى كه حجتالهى در عالم هستى، دارد تنها به جنبه فرا طبيعى آن وجود مقدس توجه كرده و از ساير جنبهها غفلت ورزيدند. گروهى ديگر از اصحاب شريعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبيعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح كردن نقشى كه آن حضرت به عنوان امام و پيشواى مردم به عهده دارند هيچگونه مسؤوليتى را در زمان غيبت متوجه مردم نديدند و تنها تكليف مردم را اين دانستند كه براى فرج آن حضرت دعا كنند تا خود بيايند و امور مردم را اصلاح كنند.
عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصيتحضرت صاحب الامر(ع)، باعثشده است كه در طول هزار و اندى سال كه از غيبت كبرى مىگذرد، هر گروه از مردم بسته به گرايشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى كه داشتهاند، از منظرى خاص به تحليل شخصيت و تعيين جايگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درك و تصور خود از اين موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصيت آن يگانه هستى تلقى كند.
نام : الهام گرگانی
عنوان تحقیق پایانی : جهاني شدن و چشم اندازي به حکومت جهاني حضرت مهدي(عليه السلام)
استاد راهنما : جناب آقای دکتر بهروز لک
چکیده :
به دليل اهميت جهاني شدن و تأثير آن بر تمامي عرصه ها و ابعاد حيات اجتماعي و همچنين ايجاد ظرفيت ها و فرصتهاي جديد براي دين و ارتباط آن با انديشه حکومت جهاني اسلام و آرمان واقعي شيعه ، اين پژوهش با در نظرگرفتن اهميت فوق به طرح اين سؤال پرداخته است که پديدة جهاني شدن چه تأثيري در فهم ما از حکومت جهاني حضرت مهدي (عج) دارد ؟ در پاسخ به اين پرسش بر اين نکته تأکيد شده است که پديدة جهاني شدن به دليل ايجاد همگرايي در بين مردم جهان و ايجاد جامعه واحد ميتواند ما را در درک بهتر نياز جوامع انساني به حکومت واحدجهاني بر اساس آموزه هاي دين کمک نمايد که اين نوشتار در چهار فصل به بررسي اين موضوع پرداخته است . در فصل اول ابتدا به تعريف مفهوم جهاني شدن پرداختيم و ديدگاهها و قرائتهاي مختلف جهاني شدن را مورد بررسي قرار داديم .
در فصل دوم ابعاد جهان شمول حکومت جهاني حضرت مهدي (عج) و فلسفة جهاني بودن حکومت آن حضرت و ويژگيهاي حکومتش را بيان نموديم .
در فصل سوم به بررسي زمينه هاي ظهور و نشانه هاي ظهور حضرت مهدي (عج) پرداختيم.
و در فصل چهارم به جهاني شدن و تأثير آن بر فهم و آماده سازي جامعة اسلامي براي عصر حکومت جهاني حضرت مهدي (عج) پرداخته شده است .
کلید واژه ها عبارتند از : جهانی شدن ، حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)
نام : حوريه شعبانيان بهنميري
عنوان : بشارت به ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه در روايات
استاد راهنما : حجة الاسلام و المسلمين آقاي دکترمحمد مهدي گرجيان عربي
چکيده :
مدعاي ما بر طبق آموزه هاي روايي آن است که زمين از حجت خداوند خالي نمي ماند لذا بايد حجتي در زمين باشد و الا زمين اهل خويش را مي بلعد . براي يقين پيدا کردن به چنين مطلبي لازم است درک صحيحي از حجت خداوند داشته جايگاه او را در نظام هستي درک نموده باور و يقين به اين چنين حجتي را در قلب و روح خويش بپرورانيم گرچه از نظرها پنهان است و با توجه به آنچه که اديان الهي اعتقاد به منجي گيتي دارند و آيات متعددي هم از قرآن مجيد به رسالت پيامبر (?) و خاتم انبياء و جهان گير شدن دين اسلام دلالت دارد شناخت لازم و وافي از منجي و دانستن اينکه دين اسلام به دست چه کسي جهانگير شده و گسترش پيدا مي کند مستلزم بررسي اسناد و آيات و روايات صحيحه اي است که بشارت اين چنيني را به عنوان حقيقت و واقعيت اصيل بيان نموده است .
لذا لازم است در رابطه با اين موضوع به روايات معتبر استناد کنيم تا بعضي از شبهات ممکن در اين زمينه از ذهنها برداشته شده و راه حرکت به سوي آن منجي عالم بشريت براي تشنه گان به معرفت خدا و ائمه عليهم السلام وبه خصوص امام زمان )عج) هموار و آسان گردد . در اين تحقيق سعي برآن است که به بررسي و بيان روايات پيرامون بشارت به ظهور چنين فردي که از ناحيه خداوند حکيم منصوب شده پرداخته شود .
نام : منصوره برادران مظفري
موضوع: محبت به خداوند، آثار و رهكارهاي كسب آن
استاد راهنما: حجت الاسلام و المسلمين جناب آقاي زنديه
دوره: كارشناسي معارف اسلامي و تبليغ
مركز : مدرسه عالي معصوميه قم
چکیده :
محبت در لغت به معناي دوست داشتن و در اصطلاح، تعلق وجودي بين محب و محبوب است. عشق در لغت به معناي محبت شديد، خواه از روي عفاف باشد و يا از سر فسق، معنا شده و در اصطلاح روانشناسي، فلسفه و عرفان هر کدام معناي خاص خود را دارد. در روانشناسي، بيشتر آن را يک امر جسماني ميدانند. در فلسفه، عشق را ساري در تمام موجودات دانسته و حرکت موجودات عالم را زاييده عشق ميدانند و در مکتب عرفان، عشق، تنها عشق به معبود حقيقي است که در نهاد هر بشري به وديعه گذاشته شده است.
«عشق» از ماده «عشقه» است که آن گياهي است که سبز شده و سپس زرد و پژمرده ميگردد و بنا بر قول ديگر عشقه گياهي است که دور درختان پيچيده و آنان را خشک مينمايد.عشق در عرفان اسلامي جايگاهي بس والا دارد و يکي از مباحث اصلي و محوري و مبنا و متکاي عرفان اسلامي است چه عرفان نظري و چه عرفان عملي و مهمترين رکن طريقت محسوب ميشود.از آيات و روايات نيز استفاده ميشود که تکيه ديانت بر پايه محبت است و سخن منکران دوستي خداوند بي پايه و اساس است. کاربرد عشق در آيات و روايات به فراواني محبت نيست و ليکن معناي عشق مورد تأييد شرع است گرچه لفظ آن کم به کاربرده شده باشد.
عشق انواع گوناگوني دارد.
از نظر اکثر متفکران غربي، عشق يک گونه بيشتر نبوده و آن هم عشق جسماني است.
فلاسفه عشق را به دون دستهي حقيقي و مجازي تقسيم کرده و عشق مجازي را نيز به دو گونهي نفساني و حيواني معرفي ميکنند.عرفا عشق را يک گونه دانسته و آن هم عشق حقيقي است و عقيده دارند که عشق ورزيدن به «ما سوي ا… » هم به گونه اي عشق به خداوند است.کساني که معتقد به عشق مجازي هستند از جمله فلاسفه، عشق مجازي را ممدوح دانسته و آن را وسيله اي براي تلطيف سر و پلي براي رسيدن به حقيقت ميدانند، البته به شرط اين که همراه با عفت بوده و شهوت بر آن حاکم نباشد، البته اين قول مخالفاني نيز دارد. عشق الهي برترين عشق است چرا که خداوند کمال و خير مطلق است و همواره باقي است و محبت به او از تغيير و آفت به دور است و هيچ کس صفات و ويژگيهاي او را ندارد. علاوه بر اين که در قرآن بر آن تأکيد شده و نشانهي ايمان دانسته شده است.
ويژگيهاي عشق مجازي از نظر موافقان و مخالفان متفاوت است.موافقان اين ويژگي را اين گونه معرفي ميکنند: از بين بردن خودخواهي، توليد نيرو و قدرت، قوت و کمالي بخشي به روح، تمرکز بخشيدن به قوا و ايجاد توحد و تأحد، ايجاد لطافت در روح و رفع خشونت، از بين بردن رذايل و …مخالفان نيز اين ويژگيها را براي عشق مجازي بر ميشمارند: توجه در عشق مجازي به زيبايي ظاهري، از کار انداختن حواس انساني، خارج کردن انسان از حال عادي، جدا کردن انسان از جامعه و افراد، سلب اختيار، لذت جويي، از بين بردن احساس مسئوليت و …
محبت به خداوند، آثاري را براي فرد عاشق به دنبال دارد که رسيدن به لقاء ا…، درک اسرار، باز شدن ديدهي بصيرت، اخراج محبت غير از دل، کسب فضايل اخلاقي، نهراسيدن از مرگ و مورد محبت خداوند واقع شدن، از جملهي اين آثار است.
با اين که عشق الهي در انسان فطري است اما براي کسب آن بايد راهکارهايي را به کار برد از جمله معرفت به حق، تقويت صفات الهي در درون خويش، ايمان به خداوند، انديشه در نعمات الهي و …
نام رساله : شادی و نشاط در زندگی یک مسلمان
مــقـــطــع : کــارشنــــاســی
نـویسنـــده : زهــرا پوستچیان
استاد رهنمـا: سرکار خانم ضرابیها
چکیده پایان نامه :
نویسنده در این رساله درصدد اثبات این فرضیه است که «در دیدگاه اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام شادی و نشاط از ویژگیهای آشکار خداباوری و از لازمه های دین داری است »:و همچنین تبیین اینکه نگرش اسلام به شادی و نشاط چگونه است ؟»
در فصل نخست به تبین کلیات و مفهوم و تعریف و عوامل شادی از دیدگاه قرآن و وروایات پرداخته وشادی را به دو دسته کلی تقسیم نموده است شادی های طبیعی و شادی های معنوی.
در فصل دوم ، ضرورت شادی از نگرش اسلام را مورد برر سی قرار داده و نتیجه گرفته است که نشاط و شادى علاوه برآن كه آدمى را از تنبلى رهانیده اورا در پیمودن راه در جهت آرمان های ارزشی خود سرزنده و با نشاط و پر انرژی می سازد . و حتی می توان گفت که در قرآن شریف زندگى با نشاط وشاد را گاهی نعمت و رحمت خدا تلقى فرموده ، وگاهی نیز زندگى هميشه توأم با گريـه و زارى و نـاله را خـلاف رحمت و نعمت خداوند دانسته است و در بخش های این فصل به شادی در قرآن ، شادی در سنت و همچنین روش هایی برای گسترش شادی درجامعه مسلمین از نگاه روایات ارائه می دهد و در پایان این فصل به مقایسه هدف شادی در اسلام و غیر اسلام پرداخته است
فصل سوم این رساله اختصاص یافته است به شادی آفرین هااز دیدگاه اسلام و بر اساس تقسیمی که در باره شادی ها کرده است در بخش یکم به بیان گونه های طبیعی شادی آفرین هاو دربخش دوم به بیان گونه هایی از شادی آفرین های معنوی پرداخته است .
در فصل پایانی نگارنده در صدد پاسخگویی به برخی شبهات اساسی که امروزه در جامعه ایران اسلامی پرداخته و نخستین شبهةای که مطرح شده، اینکه آیا شادی ها در اسلام محدودیتی دارند ؟و سپس بایسته ها و نبایسته های شادی در اسلام را مورد بررسی قرار داده است . قسمت دیگر این فصل به بیان تفاوت شادی های معنوی و دینی با شادی های مادی و سکولار اختصاص یافته است و به چهار تفاوت مبنایی اشاره کرده و در پایان به بررسی جایگاه غم و اشگ در فرهنگ و ارزش های دینی پرداخته و در این قسمت بیان کرده است که گریه های معنوی انسان در برابر خداوند سرچشمه گرفته ازبلند پروازی و میل به اوج گرفتن معنوی ونزدیکی به خداوند است و همچنین گریه های آرمانی انسان نیز ناشی از اراده او برای حرکت ویژه برای آرمان مشترک است یعنی برخاسته از یک نو سرزندگی و بالندگی ویژه و این گریه با گریه های ناشی از درد و رنج ناشی از شکست و گرفتاری.
محقق:
فاطمه احمدي
استاد راهنما:
حجت الاسلام والمسلمين آقاي سالاري فر
استاد ناظر:
سركار خانم نوري
استاد داور:
سركار خانم مرضيه اسكندرجوي
چكيده
محبت رابطهاي است وجودي كه هر كس در درون خويش آن را مييابد و اصليترين برنامة تكامل انسان است. و از آنجا كه مؤثرترين عنصر پرورش انسانهاي شايسته و كارآمدترين ابزار پيشبرد اهداف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي است در آيات و روايات بسيار مهم تلقي شده است.
محبت از حيث مدركات به محبت وهمي و خيالي و عقلي تقسيم شده است و از نگاهي ديگر به محبت كاذب و مجازي و حقيقي. همچنين براي محبت درجاتي است كه متناسب با معرفت و شناخت افراد متفاوت است.
حب ذات، احسان، حسن و جمال، الفت و… اسباب محبتند و محبت راستين آثار و فرآيندهاي خاصي دارد كه ظهور آنها در رفتار، اعمال و حالات افراد بيانگر آن است.
با توجه به اهميت و جايگاه آن در اسلام، علاوه بر موعظه و توصيههاي اخلاقي نسبت به آن، براي ايجاد الفت و محبت و پيشگيري از كينه و عداوت، در اين آيين، برنامهها و راهكارهايي آمده است كه خوشرويي، ادب، فروتني، انصاف، رفق و نرمي، ايمان و عمل شايسته، ويژگيهاي ظاهري، عفو و گذشت، ابراز علاقه، هديه، صلة رحم و… برخي از اين عوامل محبت آفرينند.
و نظر به ضرورت محبت به سايرين و تأكيد دين مبين اسلام بر آن، به بيان شيوههاي ابراز محبت به والدين، همسر، فرزندان، دوستان ، خويشان، همسايگان و برادران ديني پرداختهايم . و آنچه مشترك در همة اين سطوح است اخلاق، ادب، احترام و تكريم و رعايت حقوق آنهاست.