چادر ماشین
09 بهمن 1391
زمان شاه بود. داشتیم توی خیابان قدم می زدیم.
خانم بی حجابی جلوی ما راه می رفت. فاطمه رفت جلو و بی مقدمه ازش پرسید: ببخشید خانم اسم شما چیه؟
خانم با تعجب گفت: زهرا،چطور مگه ؟
فاطمه خندید و گفت: هم اسمیم…
بعد گفت: می دونی چرا روی ماشینا چادر می کشند؟
خانم که هاج و واج مانده بود گفت: لابد چون صاحبشون می خواد از سرما و گرما و گرد و غبار و اینجور چیزا به ماشینشون آسیب نزنه.
فاطمه گفت: آفرین! من و تو هم بنده های خدا هستیم و خدا بخاطر علاقه اش به ما، پوششی بهمون داده تا با اون از نگاه های نکبت بار بعضیا،حفظ شویم و آسیبی نبینیم. خصوصا هم نام حضرت فاطمه سلام الله علیها هم هستیم…
بعدها اون خانم را دیدم که محجبه شده بود.
شهیده فاطمه جعفریان
برگرفته از کتاب"کفش های به جا مانده در ساحل،ص17“