امام سجاد علیه السلام :
وَ أَمّا حَقّ الْكَبِيرِ فَإِنّ حَقّهُ تَوْقِيرُ سِنّهِ وَ إِجْلَالُ إِسْلَامِهِ إِذَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْفَضْلِ فِي الْإِسْلَامِ بِتَقْدِيمِهِ فِيهِ وَ تَرْكُ مُقَابَلَتِهِ عِنْدَ الْخِصَامِ وَ لَا تَسْبِقْهُ إِلَى طَرِيقٍ وَ لَا تَؤُمّهُ فِي طَرِيقٍ وَ لَا تَسْتَجْهِلْهُ وَ إِنْ جَهِلَ عَلَيْكَ تَحَمّلْتَ وَ أَكْرَمْتَهُ بِحَقّ إِسْلَامِهِ مَعَ سِنّهِ فَإِنّمَا حَقّ السّنّ بِقَدْرِ الْإِسْلَامِ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ
(رساله حقوق امام سجاد (ع) - حق سالخورده)
و اما حق سالخورده اين است كه سالخوردگى او را احترام گزارى و اگر از پيشگامان در اسلام باشد اسلامش را با مقدم دانستن وى تجليل كنى و از موضعگيرى در برابر او بگذرى و در راه رفتن بر او سبقت نگيرى و پيشاپيش وى حرکت نکني و با او نادانى نكنى و اگر وى با تو نادانى كرد بردبارى كنى و او را به خاطر حق (تقدم در) اسلام و سالخوردگىاش، گرامى دارى؛ زيرا حق سالخوردگى به اندازه حق اسلام است. و لا قوة الا بالله .
اگر از اختلاف ميان زن و شوی آگاه شديد، داوری از کسان مرد و داوری ازکسان زن برگزينيد اگر آن دو را قصد اصلاح باشد خدا ميانشان موافقت پديد می آورد، که خدا دانا و آگاه است.
وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلاَحًا يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا؛ [1]
And if you fear a breach between the two, then appoint judge from his people and a judge from her people; if they both desire agreement, Allah will effect harmony between them, surely Allah is Knowing, Aware.
پی نوشت :
[1]. نساء (4)، 35.
امام حسين علیه السلام:
مَن طَلَبَ رِضَي النَّاسِ بِسَخَطِ الله وَکَّلَهُ الله إِلَي النَّاس. [بحارالانوار،ج78،ص126]
کسي که براي جلب رضايت و خوشنودي مردم ، موجب خشم و غضب خداوند شود ، خداوند او را به مردم وا مي گذارد.
آيه شماره 11 از سوره مبارکه عنکبوت
متن آیه : وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ
ترجمه: و قطعاً خدا كسانى را كه ايمان آورده مىشناسد، و منافقان را (نيز) مىشناسد.
تفسیر: ايمان به علم الهى، عامل دست برداشتن از نفاق است. «و ليعلمنّ المنافقين»
مؤمنان واقعى و دروغين را تنها خدا مىشناسد. «و ليعلمنّ اللّه الّذين آمنوا و ليعلمنّ المنافقين»
- پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله وسلم) :
ما مِن قَطرَةٍ أحَبُّ إلَى اللّهِ عَزَّ و جل مِن قَطرَةِ دَمٍ في سَبيلِ اللّهِ.
هیچ قطره ای نزد خدا محبوب تر نیست از قطره خونی که در راه خداه ریخته شده باشد .
کافی: ج5، ص 53
آيه شماره 10 از سوره مبارکه عنکبوت
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَاء نَصْرٌ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ
ترجمه: و برخى از مردم (به زبان) مىگويند: به خداوند ايمان آوردهايم، پس هرگاه در راه خدا آزار ببينند، اذيّت و آزار مردم را به عنوان عذاب خداوند قرار مىدهند، و اگر از جانب پروردگارت يارى و پيروزى رسد، با تأكيد مىگويند: ما با شما بوديم. آيا (نمىدانند كه هيچ كس از) خدا به آنچه در دلهاى جهانيان مىگذرد، آگاهتر نيست؟
تفسیر: اظهار ايمان برخى از مردم، زبانى است، نه قلبى. «و مِن الناس مَن يقول آمنّا»
گاهى ايمان، اذيّت و آزار مردم را بدنبال دارد كه بايد تحمّل كرد. «آمنّا - اوذى فى اللَّه»
مؤمن، مقاوم است. «ولنصبرنّ على ما اذيتمونا»(113) ولى منافق، ناپايدار است. «فاذا اوذى … جعل…»
ايمان واقعى در هنگام سختىها روشن مىشود. «فاذا اوذى فى اللَّه» حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: «فى تقلّب الاحوال علم جواهر الرّجال»(114) در فراز و نشيبها و حالات گوناگون، جوهرهى انسان آشكار مىشود.
منافق، فرصتطلب است و به هنگام پيروزى خود را مؤمن مىداند، و در گرفتن مزايا، اصرار مىورزد. «ليقولنّ انّا كنّا معكم»
تظاهر و نهانكارى سودى ندارد، خداوند از درون همه آگاه است. «أوليس اللَّه باعلم بما فى صدور العالمين»
امام باقر علیه السلام :
إيّاكَ و التَّسويفَ ؛ فإنّهُ بَحرٌ يَغرَقُ فيهِ الهَلْكى
(ميزان الحكمة ، ج 5، ص 443)
زنهار از افكندن كار امروز به فردا ، زيرا اين كار دريايى است كه مردمان در آن غرق و نابود مى شوند.
آيه شماره 4 از سوره مبارکه عنکبوت
متن آیه:أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَن يَسْبِقُونَا سَاء مَا يَحْكُمُونَ
ترجمه:آيا كسانى كه كارهاى بد انجام مىدهند، پنداشتهاند كه بر ما پيشى خواهند گرفت (و از كيفر ما خواهند گريخت)؟ چه بد داورى مىكنند.
تفسیر:ارتكاب گناه و تكرار آن، در بينش انسان تأثير گذارده و او را خيالباف مىكند. «ام حسب الّذين يعملون السّيئات»
خيال پردازىها را با ياد مرگ و معاد درمان كنيم. هم مؤمنانى كه در بوتهى آزمايشند و هم خلافكاران بدانند كه فرصتها تمام شدنى است و مهر و قهر الهى به سراغشان خواهد آمد. «أحسب النّاس أن يتركوا … أم حسب الّذين يعملون السّيئات … من كان يرجوا لقاء اللّه…»
نه مدّعيان ايمان، از امتحان الهى رها مىشوند و نه خلافكاران، از انتقام الهى. «يسبقونا» (خلافكاران، خيال مىكنند دست خدا به آنان نمىرسد.)
بايد تفكّرات و پندارهاى باطل را محكوم كرد. «ساء ما يحكمون
امام رضا علیه السلام :
مَن حاسَبَ نَفسَهُ رَبِحَ ، و مَن غَفَلَ عَنها خَسِرَ ، و مَن خافَ أمِنَ ، و مَنِ اعتَبرَ أبصَرَ ، و مَن أبصَرَ فَهِمَ ، و مَن فَهِمَ عَلِمَ ، و صَديقُ الجاهِلِ في تَعَبٍ ، و أفضَلُ المالِ ما وُقِيَ بهِ العِرضُ ، و أفضَلُ العَقلِ مَعرِفَةُ الإنسانِ نَفسَهُ
( ميزان الحكمة، ج 13، اندرزهاي امام رضا(ع)
هر كه به حساب نفْس خود رسيدگى كند، سود بَرَد و هر كه از آن غفلت ورزد، زيان بيند و هر كه [از خدا و عذاب قيامت] بترسد، ايمن باشد و هر كه عبرت گيرد، بينا شود و هر كه بينا شود، فهميده گردد و هر كه فهميده شود، دانا گردد و دوستِ شخص نادان در رنج است و بهترين مال و دارايى آن است كه باعث حفظ آبرو شود و برترين خِرَد خودشناسى است.
امام رضا علیه السلام :
اَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّهِ فَاِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقولُ: اَنا عِنْدَ ظَنِّ عَبدىَ الْمُؤمِنِ بى، اِنْ خَيْرا فَخَيْرا وَ اِنْ شَرّا فَشَرّا؛
به خداوند خوش گمان باش، زيرا خداند میفرمايد: من نزد گمان بنده مؤمن خويش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار میكنم و اگر به من بدگمان باشد، به بدى با او رفتار میكنم.
كافى، ج 2، ص 72، ح 3