درباره ي عدد چهل سخناني در منابع ديني يافت مي شود كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم :
• سن رسول خدا در زمان بعثت ، چهل سال بوده است.
• عدد چهل در سن انسانها نشانه ي بلوغ و رشد فكري است.
• در قرآن آمده است كه ميقات موسي عليه السلام با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است.
• حضرت آدم چهل شبانه روز بر روي كوه صفا در حال سجده بود.
• بني اسرائيل براي استجابت دعاي خود چهل شبانه روز ناله و ضجه مي كردند.
• اعتبار حفظ چهل حديث كه در روايات فراواني آمده سبب تاليف صد ها اثر با عنوان اربعين در انتخاب چهل حديث و شرح و بسط آنها شده است.
• در روايتي آمده است كه امير مومنان عليه السلام فرموده اند :اگر چهل مرد با من بيعت مي كردند در برابر دشمنانم مي ايستادم.
مريم اسماعيلي ؛ نشريه خانه ي خوبان ؛ ش 38
چرا فقط براي امام حسين عليه السلام ؛ روز اربعين تعيين شده و براي امامان ديگر و حتي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ؛ مراسم روز اربعين نداريم؟
براي رسيدن به جواب به چند نكته توجه كنيد :
1- فداكاري هاي امام حسين (ع) ،دين را زنده كرد و نقش ايشان در زنده نگه داشتن دين اسلام ، ويژه و حائز اهميت است . گرامي داشت روز عاشورا و اربعين؛ در حقيقت زنده نگه داشتن دين اسلام و مبارزه با دشمنان دين است.
2- مصيبت حضرت امام حسين (ع) ؛ براي هيچ امام و پيامبري پيش نيامده است .
2-مصيبت امام حسين عليه السلام براي هيچ امام و پيامبري پيش نيامده است . مصيبت امام حسين عليه السلام ،از همه ي مصيبت ها بزرگتر و سخت تر بود. اگر عامل ديگري هم در كار نبود ؛ همين عامل كافي بود كه نشان بدهدچرا براي امام حسين عليه السلام پيش از امامن ديگر و حتي بيش از پيامبر اسلام عزاداري مي كنيمو مراسم متعددي برپا مي كنيم.
3- در ماه محرم سال 61 ه ق امام حسين عليه السلام ، فرزندان خويشان و ياران آن حضرت را كشتند و اسيران كربلا را به كوفه و شام بردند و همين اسيران داغ ديده روز اربعين شهادت امام حسين عليه السلام و يارانش به كربلا رسيدند و همه ي مصائب روز عاشورا را در آن روز تجديد شد و آن روز ، روز سختي براي خاندان پيامبر بود .تكريم اين روز و احياي خاطره ي غم بار عاشورا رمز تداوم شور عاشورايي در زمان هاي بعد بوده است.
4- دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسين عليه السلام ، قصد نابود كردن دين اسلام را داشتند.دشمنان تلاش كردند تا حادثه ي كربلا به كلي فراموش شود و حتي كساني را كه براي زيارت امام حسين عليه السلام مي آمدند شكنجه مي كردند و مي كشتند .در زمان متوكل عباسي همه ي قبرهاي كربلا را شخم زدند ، مزرعه كردند و مردم را از آمدن براي زيارت قبر امام حسين عليه السلام منع مي كردند . شيعيان همم براي مقابله با اينها از هر مناسبتي استفاده كردند كه يكي از اين مناسبت ها حادثه ي روز اربعين است .
5- يكي از نشانه هاي مومن زيارت امام حسين عليه السلام در روز اربعين است. از امام حسن عسكري عليه السلام روايت شده است كه علامت هاي مومن 5 چيز است : پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شبانه روز ، زيارت اربعين ؛ انگشتر به دست راست كردن ، پيشاني بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن.
مريم اسماعيلي ؛ نشريه خانه ي خوبان ؛ ش 38
ناراحت بود. از نگاه غمبارش می شد این را فهمید. درد دلش باز شده بود. نیمه های شب، قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد. غصه می خورد. با این حال، حاضر نبود روی حرف امام حرفی بزند. امام دوست نداشت آسیبی به او برسد.
زود خودم را رساندم خط. شاد و سرحال بود. بین رزمنده ها که قرار می-گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند. بالاخره امام راضی شده بود که ایشان به جبهه برگردد.
سردار مرتضی قربانی( کتاب شمیم خاطره ها ص80)
محمدحسین شیخ حسنی
کافی بود بداند جبهه به چه وسایلی نیازمند است. راه می افتاد برای رفع مایحتاج. بازاری ها و مسئولین، محمد شیخ حسنی را خوب می شناختند. سراغ تک تک شان می رفت و صحبت می کرد و پول یا جنس تحویل می گرفت. گاهی هم که آنها کم کاری می کردند یک اردوی چند روزه راه می انداخت و بازاری ها را به منطقه می برد تا خودشان اوضاع جبهه و جنگ و کمبودها را ببینند و در برطرف شدنش بکوشند.
سردار شهید ناصر جام شهریاری
به دستور سردار شهید محمد بنیادی با ناصر شهریاری برای انجام ماموریتی، راهی محور عملیلتی شدیم. در محل ماموریت، آینه ای را به پنجره ای نصب کرده بودند. ناصر مقابل آینه ایستاد. دستی به محاسنش کشید و با لحن خاصی گفت:"چه خوب است این محاسن به خون آغشته شود.” این سخن با آن تن صدا در خاطرم ماند تا آن روز که در کنار پیکر به خون آغشته¬اش گفتم:” عجب! چه زود دعای ناصر به اجابت رسید.”
آيت الله شاه آبادي:
گروهي كه هنگام مرگ ؛ مضروب فرشتگان واقع مي شوند ؛ كساني هستند كه در دنيا كاري را فراهم نكرده اند ،ملائكه اي كه موكل دنيا هستند محكم به پشت آنها مي زنند كه :وقتت در دنيا تمام شده ؛ از اين جا بيرون برو! فرشتگاني كه موكل آن عالم اند مي بينند اين شخص با دست خالي و روي سياه مي آيد ،به صورت او مي زنند كه :عمري در دنيا بودي ،چرا با دست خالي آمدي!
شدرات المعارف ،ص64
آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني براي ادامه تحصيل در مدارج بالاتر ؛ كتابي را كه پيشتر ؛ از مطالعه آن فارغ گشته بود مي فروخت و با پول آن كتاب بعدي را تهيه مي كرد.
شكوه مرجعيت ؛ محمد اصغري نژاد ؛ص46
یكي از دانشمندان حوزه نجف مي گويد:
در خدمت آقا سيد ابوالحسن اصفهاني بودم. وقتي از كوچه اي كه در آن خرابه اي وجود داشت گذر كرديم ؛ فرمود:من با خانواده ام 15 روز در اين خرابه ساكن بوديم ؛ چون صاحب خانه ي ما به من گفته بود كه ديگر راضي نيست در خانه اش باشيم . به ناچار آن جا را تخليه كرديم و به اين خرابه منتقل شديم ،تا اينكه بالاخره موفق شدم خانه ي ديگري اجاره كنم.
شكوه مرجعيت ؛ محمد اصغري نژاد ؛ص46
آخوند خراساني از زهد و بي اعتنايي به دنيا در دوره طلبگي خود چنين مي گويد : «… چهل سال نه گوشت خوردم و نه آرزوي خوردن گوشت داشتم ، و تنها خوراك من فكر بود و با اين زندگي راضي و قانع بودم و هيچ گاه نشد كه سخني ياد كنم كه گمان كنند از زندگي خود ناراضي هستم .
خواب من بيش از شش ساعت نبود و چون با شكم خالي خواب آدم عميق نمي شود ؛ بيشتر شب ها را بيدار بودم و با ستارگان آسمان مصاحبت داشتم.
من هم با تنگدستي و بيچارگي احساس مي كردم كه فكر من به عالمي بلند تر پرواز مي كند و قوه اي است كه روح مرا به سوي خود جذب مي كند و شايد اين در سايه روح خاص و طينت و مليتم بود .سي سال تمام داغي و گرمي نان تنها غذای من بود .
مجله پيام حوزه ؛ شماره 7 ؛ ص 86
آيت الله مظاهري:
دوازده سال در درس امام خمینی (ره) شركت كردم و يك عمل مكروه از ايشان نديدم . يادم نمي رود روزي در درس تشريف آوردند و به قدري ناراحت بودند كه نفس ايشان به شماره افتاده بود ؛ درس نگفتند و به جاي درس نصيحت تندي نمودند و رفتند و سه روز درس نيامدند . چون شنيده بودند يكي از شاگردان ايشان درباره ي يكي از مراجع غيبتي كرده بود .
سرگذشت هاي ويژه از زندگي امام ؛ج5؛ ص164