حضرت آيت الله بهجت رحمه الله عليه:
از گناه ما و به خاطر اعمال ماست كه آن حضرت ( حضرت حجت عليه السلام) هزار سال در بيابانها در به در و خائف است.
(جرعه وصال ، ص31)
اگر حجاب با فطرت زن سازگار است چرا عده اي از احكام آن شانه خالي مي كنند؟
اين سوال به حجاب اختصاص ندارد ؛ هميشه عده اي در برابر فطرت خود اين طور عمل كرده اند . علاوه براين بستر هاي اجتماعي نيز در روي آوردن و پشت كردن انسانها به احكام الهي نقش دارند . اگر براي يك مساله ي فطري بستر سازي مثبت نشود و تنفر عمومي نسبت به آن ايجاد شود بسياري افراد از فطرت اوليه خود دور مي شود . امروزه مشاهده مي شود كه امور بديهي ؛ گاهي با تبليغات و بستر هاي اجتماعي مورد تشكيك قرار مي گيرند .
حريم ريحانه (كتابچه پوشش و عفاف؛ كاري از كانون تحقيقاتي بنياد خيبر)ص 92
يكي از توجيهات افراد بي حجاب اين است كه : بايد قلب پاك باشد و به ظاهر نبايد توجه كرد.
قلب پاك و سليم چه قلبي است ، آيا قلبي كه حاضر نيست در برابر فرمان الهي تسليم باشد و در اطاعت از شيطان نفس خود خاضع است مي تواند پاك باشد ؟ اين قلب از چه چيزي پاك است ؟ آيا از گناه پاك است ؟
چگونه مي توان با ظاهري فريبنده از نامحرم بخواهيد كه به ظاهر من توجه نكن و به درون پاك من توجه كن؛ و چه بسيار افرادي با قلب هاي پاك كه باعث انحراف جامعه و جوانان و از هم پاشيدگي بنيان هاي خانواده ها شده اند.
حريم ريحانه (كتابچه پوشش و عفاف؛ كاري از كانون تحقيقاتي بنياد خيبر)ص 91
در توجيه بي حجابي مي گويند خدا بزرگتر و مهربانتر از آن است كه مثلا به خاطر چند تار مو و … آدم را مجازات كند.
بايد توجه داشت كه اين توجيه را مي توان درباره ي همه دستورات ديني به كار برد . مثلا بگوييم خدا بزرگتر از آن است كه به خاطر نخواندن چند ركعت نماز ،خوردن يك تكه نان در ماه رمضان ( روزه خوري ) چند جمله غيبت كردن ،تهمت زدن يا دروغ گفتن آدم را مجازات كند. خدا ارحم الراحمين است . آن وقت چه چيز از دين باقي خواهد ماند و اين در حالي است كه حجاب از جمله دستورات ديني است كه اثرات آن فقط فردي نيست و ابعاد مهم اجتماعي دارد.
حريم ريحانه (كتابچه پوشش و عفاف؛ كاري از كانون تحقيقاتي بنياد خيبر)ص 91
رعايت حجاب فقط با چادر ميسر نيست بلكه چادر حجاب برتر است.
در تمامي اقشار مختلف جامعه از جمله نظاميان ،پزشكان ،معلمان ، كارمندان ، روحانيان و… تعدادي آدم بد ديده مي شوند . آيا مي توان گفت : پزشكان ،نظاميان و… از همه بدترند و هيچ كس نبايد ديگر پزشك شود ؟!
در قشر افراد بي حجاب هم رفتار هايي ( اعم از خوب وبد ) ديده مي شود .اما نكته اساسي و مهم اينجاست كه « اسلام » ملاك است نه او كه مدعي مسلماني است.
اگر فرد چادري به گناه هاي ديگري آلوده است حتما به خاطر آن گناهان ؛ خداوند او را مجازات خواهد كردولي به خاطر حجابش به او پاداش خواهد داد ؛ البته اگر به خاطر اطاعت از فرمان الهي چادر بر سر كرده باشد . همانطور كه اگر فرد بي حجابي داراي اعمال خوبي باشد ، به خاطر آن اعمال پاداش دريافت خواهد كرد به شرط آن كه نيتش خدايي باشد ولي به دليل نداشتن حجاب ،مجازات در انتظار او خواهد بود ، و در گناه كساني كه بر اثر بي عفتي او به انحاف كشيده شده اند هم شريك است.
حريم ريحانه (كتابچه پوشش و عفاف؛ كاري از كانون تحقيقاتي بنياد خيبر)ص 91
از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچي ،همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شكار است و مرد شكارچي.(استاد مطهري)
تفاوت هاي فيزيكي زنان و مردان جاي انكار ندارد . در هيچ كجاي جهان نوع مردان از لوازم آرايش صورت براي زيبايي استفاده نمي كنند و … .
تمايلات جنسي در هر دو جنس به وديعه گذاشته شده است ولي تظاهر و نمود آن در دو جنس به يك گونه نيست. در مورد تحريك پذيري ؛غريزه جنسي مردان زودتر از زنان برانگيخته مي شود و آستانه تحريك پذيري آن بسيار پايين تر از زنان است. بسياري از چيزهايي كه براي مردان مهيج است زنان را به تهييج وا نمي دارد. بر اين پايه اگر قانون پوشش براي آن است كه زمينه هي تهييج جنسي در غير محيط خانواده از بين برود ، اين واقعيت هاي متفاوت در زن و مرد احكام ويژه اي را به دنبال خواهند داشت.
در واقع تفاوت حجاب زن و مرد از واقعيت هاي وجودي اين دو صنف برخاسته و اين تمايز ها به نحوي است كه جاي انكار ندارد و اصولا هميشه جاذبه جنسي زن براي مرد بيش از حالت عكس است . در عين حال توصيه مشترك به زن و مرد اين است كه چشم خود را از نگاه به نامحرم فرو بندند.
ليندزي كان در مقاله « مردان مي نگرند و زنان نگريسته مي شوند » مي گويد:
اين كه در آيين حق ،ستر و پوشش عاما امنيت و آرامش معرفي شده است به اين خاطر است كه زن در معاشرت با مردان با انديشه و تفكر وارد شود ؛ نه زن مرد را جنسي ببيند و نه زن با تن خود جلوه گري كند.
حريم ريحانه (كتابچه پوشش و عفاف؛ كاري از كانون تحقيقاتي بنياد خيبر)ص 89
بخشي از خطبه ي حضرت زينب سلام الله عليها در مجلس انتقاد از يزيد ، در رابطه با رفع حجاب از دختران پيامبر چنين است « اي پسر آزاد شدگان ، آيا عدالت آن است كه زنان و كنيزان خود را پشت پرده جاي دهي ؛ ولي دختران رسول خدا را اسير نموده و پرده آبرو و حرمت آنها را بدري و صورت آنها را بگشايي؟
( سوگنامه سالار شهيدان (ترجمه لهوف سيد بن طاووس )عليرضا جلالي)
دختر شش ساله حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام در مجلس يزيد با آستين خود روي خود را گرفته بود و اشك مي ريخت . يزيد پرسيد : چرا گريه مي كني؟ فرمود : چرا گريه نكند كسي كه پوشش و نقابي براي او نيست كه صورت خود را از تو و حضار مجلست بپوشاند.
( ترجمه نفس المهموم؛ ص221)
فاطمه دختر حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام در روز عاشورا پس از غارت و تاراج اهل بيت عليهم السلام خدمت عمه خود حضرت زينب سلام الله عليها رسيد و گفت : آيا پارچه اي هست كه سرم را بپوشانم ؟ حضرت زينب سلام الله عليها كه خود نيز مثل او گرفتار بود در جواب فرمودند : عمه ات نيز مثل شما احتياج به پوشش دارد.
( حجاب در اديان الهي ؛ص 107)
ليندزي كان در مقاله ي « مردان مي نگرند و زنان نگريسته مي شوند » اين اصل را بيان مي كند كه: تصور مردان است كه اهميت دارد نه واقعيت وجودي زنان ؛ و وقتي اصل نگاه مردانه كه مبتني بر برهنگي زنان است ، حاكم بر روابط انسانها و تبديل به ارزش شد شناخت زن به خاطر استعداد ، آگاهي ، ايمان ، شرف و حجب و حيا معنا و مفهومي نخواهد داشت ،ديگر ارزش زن در فكر و انديشه او نيست.
-تدبير ديه در كنترل مفاسد ،حذف زمينه هاي فساد است و ابتدا بايد زمينه هاي فساد را از بين برد ،هميشه پيشگيري بهتر از درمان است.
حريم ريحانه (كتابچه پوشش و عفاف؛ كاري از كانون تحقيقاتي بنياد خيبر)ص 91
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: شبی که به معراج رفتم ؛ زنانی از امتم را دیدم که به انواع عذاب دچار بودند :
گروهی به موی خود آویزان بودند و آنان زنانی بودند که موی خود را از مردان نمی پوشاندند.
گروهی گوشت تن خود را می خوردند و آنان زنانی بودند که بدن خود را برای مردم زینت می کردند .
زنی را دیدم که گوشت تنش را از پایین تا بالا با قیچی آهنین می بریدند و آن زنی بود که خود رادر معرض مردان قرار می داد.
وسائل الشیعه ، ج20 ؛ ص213
بسم الله الرحمن الرحيم
همه چادرهايشان را انداخته بودند روي صورت هايشان. صداي ناله و گريه بود كه مي شنيدم. صداها بلند تر مي شد. او اما همچنان هاج و واج همه را نگاه مي كرد. همه گريه مي كردند او ساكت و آرام نشسته بود. ديگر نمي ديدمش. چراغ ها خاموش شده بود. قطره هاي بلورين اشك، مانع ديدن او مي شد. از نگاه كردن او منصرف شدم. سرم را پايين انداختم و ….اخرهاي روضه بود. صدا ها كم كم آرام تر مي شد. و سيعلم الذين را مي خواند. اشك هايم را پاك كردم. همه ساكت شده بودند. او اما ناگهان شروع كرد به گريه كردن و ناله … گريه مي كرد. در گوشش گفتند روضه تمام شد. او اما، گريه مي كرد. نگاهش مي كردم. كمي آرام مي شد و باز هم گريه مي كرد. رفتم كنارش. پرسيدم چيزي شده؟ چرا گريه مي كني؟ انگار كه داغ دلش را تازه كرده باشم. باز هم ناله هايش بلند تر شد. همه در حال رفتن بودند. او نشسته بود و اشك مي ريخت. ليوان ابي اوردم و دستش دادم تا آرام تر شود. اما تا ليوان را ديد باز هم ناله هايش بيشتر شد. آب را كناري گذاشتم. در گوشش گفتم: اون موقع كه روضه مي خوندن تو آروم نشسته بودي، حالا چي شده كه گريه ات بند نمي ياد؟
نگاهي به من كرد. با صدايي كه بيشتر شبيه نجوا بود گفت: چه كشيد امام سجاد عليه السلام. تا به حال به اين فكر كردي. كه پسري، در بستر بيماري باشد، نتواند از جاي خود بلند شود، و پدرش به ميدان جنگ برود. صداي عمويش را بشنود كه برادر را صدا مي زند اما نتواند تكاني بخورد. صداي جيغ هاي كودكان را بشنود اما نتواند نوازششان كند. صداي فرشتگان و عرشيان را بشنود و بداند كه الان است كه سر پدرش را، امامش را…. اما نتواند از جاي خود بلند شود و جلوي آن ها را بگيرد. جلوي چشمانش ببيند كه امامش را، پدرش را تير مي زنند، شمشير مي زنند، ناجوانمردانه به او حمله كرده اند اما نتواند سپري براي پدرش باشد. نتواند جلوي سيلي كه به دختران مي زنند را… نتواند…. نتواند…. همين طور مي گفت نتواند… كسي آمده بود و به ما مي گفت: خانم ها، روضه تمام شده، همه رفته اند، شما چرا هنوز گريه مي كنيد؟ نگاهش كرديم و باز هم …..
زینب گلاب بخش - طلبه سطح 2