پیوند: http://www.aviny.com
عکس هایی از ویلای جدید نائومی کمبل مدل معروف سیاهپوست جاماییکایی در جزیره ای در ترکیه که از بالا به شکل چشم جهان بین یکی از نماد های فراماسونری می باشد.
يونيسف درآمد حاصل از تجارت زنان و كودكان را براي برده داري جنسي ؛ بالغ بر 12 ميليارد دلار اعلام كرده است.
(سايت دفتر مطالعات و تحقيقات زنان ؛ كد خبر 54314)
مراحل رشد اجتماعی کودکان و نوجوانان
مرحله اول: اعتماد سازی (تولد تا یک و نیم سالگی)
همه نیازهای نوزاد باید به موقع و به مقدار برآورده شود. در این مرحله مادر باید یک مادر کاملاً در دسترس باشد.
مرحله دوم: استقلال طلبی (یک و نیم تا سه سالگی)
در این سن بسیار از کودک کلمه خودم را میشنوید. «خودم میخوام غذا بخورم» «خودم میخوام در رو ببندم» «خودم میخوام … »
کودک از استقلال تازه یافته خود شادمان است و میخواهد تمام کارها را خودش انجام دهد.به کودک اجازه دهیم خودش کارهایش را انجام دهد(ادامه دارد.)
نویسنده : مجید همتی
رنگ كردن مو به صورت غير طبيعي مجاز نيست .
دانشجويان مجاز به نشان دادن خالكوبي هاي خود مادامي كه در پوشش دانشگاه هستند نمي باشند .
نشريه مهرباران ؛ دانشگاه قم ؛ ش 7.
محسن قرائتي:
اگر دانشمند خوش بياني سخن گفت ، نبايد پرسيد چرا سخن گفتي ؟!زيرا علم و بيان او اقتضا مي كند كه يافته هاي علمي خود را ارائه دهد. اما اگر اين دانشمند با آن همه كمالات ساكت شد و يافته هاي خود را كتمان كرد، زير سوال مي رود كه چرا نگفتي ؟خداوند قادر حكيم مهربان كه مي تواند از خاك گندم و از گندم ،نطفه و از نطفه ،انسان كاملي را بيافريند ،اگر نمي آفريد جاي سوال بود كه چرا قدرت خود را به كار نگرفته و چيزي نيافريده.
تمثيلات حجت الاسلام قرائتي،ص 15
محسن قرائتي:
شما اگر وارد منزلي شديد كه مي دانيد اين خانه نه صاحبي دارد و نه حسابي، نه دوربيني در كار است و نه كنترلي ، هيچ دليلي براي نظم و دقت و انظباط در كارهاي شما نيست . در خانه رها ،ما هم رها هستيم و هر چه ريخت و پاش نكنيم و نفس خود را كنترل كنيم ضرر كرده ايم؛ ولي اگر بدانيم كه اين خانه صاحب و حسابي دارد و تمام رفتار ما زير نظر اوست ،به گونه اي ديگر زندگي خواهيم كرد.
اگر ايمان بياوريم كه اين هستي صاحبي دارد به نام خداي حكيم و حسابي در كار است به نام معاد ،و براي تمام افكار و رفتار و گفتار ما پاداش يا كيفري هست ، ما نيز حساب كار خود را مي كنيم و خواسته هاي نفس سركش خود را مهار مي كنيم . كارهايي را كه صاحب خانه نمي پسندد ،انجام نمي دهيم ، زيرا مي دانيم به حسا ب تمام كارهاي خير يا شر ما رسيدگي مي شود و خداوند در كمين ماست.
تمثيلات حجت السلام قرائتي ، ص 16
استادي بود ريزبين و ژرف انديش . نكته سنجي هاي ايشان پر مشتري بود ؛ وسالها در گوشه ذهن مي ماند و به هنگام عمل ،كار خودش را مي كرد . روزي در جمع شاگردان فرمود : « آقايان !خالي بندي همان دروغ است!» .
همه شگفت زده شديم ؛ چرا چنين فرهيخته اي بايد مطلب روشني را موضوع سخن خود كند ؟ مگر كسي هست كه نداند «خالي بندي» همان معناي عاميانه «دروغ» و كذب است. آشنايي قبلي ما با ظريف گويي استاد ، شگفت زدگي را به اشتياق براي شنيدن بيشتر تبديل كرد. فرمود : گاهي واژه ها فريبمان مي دهند . وقتي شما در روايات مي خوانيد كه دروغ يكي از بزرگترين گناهان است و كليد ورود به خانه بدي ها است ، تمام همت خود را به كار مي گيريد كه از رذيلت اخلاقي بگريزي ؛ اما زماني كه همان را تبديل مي كني به واژه اي ساده تر و خودماني به نام خالي بندي ، ديگر آن بار معنايي را نخواهد داشت . اين سخن ايشان زماني بود كه دررسانه شاهد تماشاي شخصيتي طنز خالي بند بوديم و همه به خالي بندي هاي او يعني گناه كبيره اش مي خنديم و گفته ها و رفتار هاي روز بعدي ما را رقم مي زد .
فريب واژه ها يكي از ابزارهاي شيطان براي منحرف كردن انسان است . ويتريني كه شيطان براي محصولات خود برمي گزيند ، فريبا و جذابند و گاهي ندانسته ، مشتري مي شويم .با نگاهي به اطراف خود واژه هاي فريباي زيادي مي بينيم كه نقش آنها وارونه سازي ارزش ها و نمايش ضد ارزش به عنوان يك كار پسنديده است .مثلا ارتباط با نامحرم گناهي است كه عرش الهي را مي لرزاند و امروزه در بسته بندي دوستي با جنس مخالف در گوشه ذهن ها جا خوش كرده و با توجيهِ ارتباط پيامكي ،ارتباط تلفني و چت رخ نمايانده است . دزدي رفتاري است كه هيچ كدام تاييدش نمي كنيم اما با زرنگي مخلوط شده و نمونه اش را در ميزان ساعت كار مفيد مي توان فراوان ديد. آيا كسي كه عمل زشتش در نظرش زيبا جلوه داده شده و آن را كار نيكي ببينند با كسي كه خوب را خوب ،و بد را بد مي بيند يكسان است ؟هرگز!!
ابراهيم اخوي ؛ نشريه خانه ي خوبان ؛ ش 38
از شيخ جعفر كاشف الغطاء سوال شد :آيا صحيح است كه مي گويند امام معصوم عليهم السلام در تمام عمرش مرتكب گناه نمي شود ؟
او گفت: من كه يك نفر غير معصومم ؛ مدت چهل سال است يك مكروه انجام نداده ام ؛ چه رسد به امام معصوم عليهم السلام.
قصه ارباب معرفت،ص45
آب در فرهنگ عاشورايي ، معنايي ويژه پيدا مي كند ؛ معنايي غير از همه ي چيزهايي كه گفته شد . آب جايي كه براي « كشته ي عطشان » استفاده مي شود ، يقينا با غير از آن تفاوت دارد . از تاثيرات واقعه ي عاشورا در اين زمينه شايد بتوان به موضوع سلام بر حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام پس از نوشيدن آب اشاره كرد ؛ سنتي كه بعد از واقعه ي كربلا ؛ هم از طرف ائمه معصومين و هم از طرف اهل ذوق بسيار مورد تاكيد قرار گرفته است و اين شايد يكي از معاني ويژه آب در ادبيات شيعه باشد.
اين بيت از حافظ را چه بسيار نسبت است با تشنگان كربلا :
رندان تشنه لب را ، آبي نمي دهد كس
گويا ولي شناسان ؛ رفتند از اين ولايت
از واژه ي آب به غير از شاعران گذشته مثل محتشم ؛ عمان ساماني و … شاعران معاصر نيز بي تامل نگذشته اند .از محتشم اين بيت ها را بخوانيد:
از آب هم مضايقه كردند كوفيان
خوش داشتند حرمت مهمان كربلا
بودند ديو و دد همه سيراب و مي مكيد
خاتم ز قحط آب ، سليمان كربلا
از مرحوم آقاسي نيز اين ابيات ؛ از مثنوي شيعه خالي از لطف نيست:
شيعه يعني هفت وادي اضطراب
شيعه يعني تشنگي در شط آب
آب گفتم ، سينه ها بي تاب شد
خيمه ها از آه و آتش ، آب شد
آب گفتم تشنگي بي داد كرد
كودكم بي تاب شد ،فرياد كرد
بر زبانش شعله ي آب و عطش
شد ز تير كين گلويش آبكش
آفتاب از روي زين افتاده است
مشك آبش ؛ بر زمين افتاده است
( نشريه آينده سازان؛ شماره228)
سالها بود كه سر آغاز نامه هايمان اين گونه بود: « بسم رب الشهدا و الصديقين » ؛ حال چه خبر شده كه نوشتن اين جمله ابتدايي در نوشته هامان موجب وهن ماست. ما را چه شده ! شايد آنقدر از شهدا و صديقين فاصله گرفتيم كه اين جمله براي ما وصله ناجور به حساب مي آيد . ما كه سالهاست صداقت را لب طاقچه گذاشته ايمو گاه گاهي مانند قرآن لب طاقچه به آن قسم مي خوريم،چطور قسم به خداي صديقين بخوريم . ما كه سال هاست چشم به روي فرزندان بي بابا كه فقط كوله پشتي و چفيه اي از بابا ديده اند و يك عمر با خيال آن سر كرده اند؛ بسته ايم و حقوق بنياد شهيدشان را به رخشان مي كشيم و درد بي پدري را با سهميه دانشگاه و حقوق ما هيانه شان معامله مي كنيم ؛ چطور به خداي شهدا قسم بخوريم!
شايدِ ديگري هم هست: شايد آن قدر رنگ و لعاب شعارهاي زرورق پيچيده ي امروزي مدهوشمان كرده كه فراموش كرديم رب و پرورش دهنده اي داريم كه ما را هر آن و لحظه اي به كماله مي پروراند.
دريغ از كمي قدر شناسي ،ما را چه شده… .
(زينب رحيمي طلبه سطح 3)