آب گفتم سينه ها بي تاب شد...
آب در فرهنگ عاشورايي ، معنايي ويژه پيدا مي كند ؛ معنايي غير از همه ي چيزهايي كه گفته شد . آب جايي كه براي « كشته ي عطشان » استفاده مي شود ، يقينا با غير از آن تفاوت دارد . از تاثيرات واقعه ي عاشورا در اين زمينه شايد بتوان به موضوع سلام بر حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام پس از نوشيدن آب اشاره كرد ؛ سنتي كه بعد از واقعه ي كربلا ؛ هم از طرف ائمه معصومين و هم از طرف اهل ذوق بسيار مورد تاكيد قرار گرفته است و اين شايد يكي از معاني ويژه آب در ادبيات شيعه باشد.
اين بيت از حافظ را چه بسيار نسبت است با تشنگان كربلا :
رندان تشنه لب را ، آبي نمي دهد كس
گويا ولي شناسان ؛ رفتند از اين ولايت
از واژه ي آب به غير از شاعران گذشته مثل محتشم ؛ عمان ساماني و … شاعران معاصر نيز بي تامل نگذشته اند .از محتشم اين بيت ها را بخوانيد:
از آب هم مضايقه كردند كوفيان
خوش داشتند حرمت مهمان كربلا
بودند ديو و دد همه سيراب و مي مكيد
خاتم ز قحط آب ، سليمان كربلا
از مرحوم آقاسي نيز اين ابيات ؛ از مثنوي شيعه خالي از لطف نيست:
شيعه يعني هفت وادي اضطراب
شيعه يعني تشنگي در شط آب
آب گفتم ، سينه ها بي تاب شد
خيمه ها از آه و آتش ، آب شد
آب گفتم تشنگي بي داد كرد
كودكم بي تاب شد ،فرياد كرد
بر زبانش شعله ي آب و عطش
شد ز تير كين گلويش آبكش
آفتاب از روي زين افتاده است
مشك آبش ؛ بر زمين افتاده است
( نشريه آينده سازان؛ شماره228)