زد عشق تو خیمه در دل ما
حل شد زتو جمله مشکل ما
با مهر علی و آل بسرشت
از روز ازل خدا دل ما
رجب ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است.
ماه توسل، خشوع، ذکر، توبه ،خودسازی و پرداختن به زنگارهای دل و زدودن سیاهی ها و تلخی ها از جان است.دعای ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسیله ای است برای این که ما بتوانیم دل و جان خود را صفا و طراوتی ببخشیم. سیاهی ها، تاریکی ها و گرفتاریها را از خود دور کنیم و خودمان را روشن سازیم. این فرصت بزرگی است برای ما به خصوص برای کسانی که توفیق پیدا می کنند در این ایام اعتکاف کنند.
امام خامنه ای (دامت برکاته)/خطبه های نماز جمعه تهران1384/5/28
معتکف مسجد چشمان توام یا اباصالح المهدی ادرکنی
سلام
وقتی تصور میکنم که عاشقانه بر سجاده ابر به نماز می نشینی، به وجد می آیم و دوست دارم که همه وجودم را نثارت کنم.
کاش می دانستم در قنوت نمازت چه خبر است.
راستش را بخواهی برای درمان بی قراری هایم تجویز شده که چله نشین نگاه معصوم تو باشم و امروز چهلمین روزی است که در مسجد چشمانت اعتکاف کرده ام.
از تو چه پنهان که دیشب تا صبح ذکر نام تو رابر لب داشتم و با همه ی توانم تو را صدا می کردم. حالا که قرار است گذارت بر این طرفها بیفتد، تنها برای زخم صدایم مرهمی بیاور. همین
تاریخ زتکرارخودش گریان است با نوح بگو که نوبت طوفان است
از مرقدحجر بن عدی فهمیدم ازچیست مزار فاطمه پنهان است
یا بن الحسن قلب شیعه به درد آمده است، امان از قلب دریایی شما!
طی مراسمی طلاب موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه با گردهم آیی و قرائت زیارت عاشورا و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت، اهانت قبیحانه وهابون به ساحت صحابه رسول الله و یار باوفای امیرالمومنین را محکوم نمودند.
به مناسبت پانزدهم ارديبهشت ماه، سالگرد شهادت مظلومانه شهيد محمد حسن ابراهيمي
در گويان آمريکا
ـ حجة الاسلام والمسلمين محمدحسن ابراهيمي
ـ تحصيلات: خارج فقه و اصول، کارشناس ارشد حقوق بين الملل
ـ تسلط کامل به زبان انگليسي، عربي و اسپانيايي
ـ مسئول امور حقوقي مرکز جهاني علوم اسلامي
ـ مترجم همزمان در کنفرانس ها و ميزگردهاي مختلف
ـ مدير کالج مطالعات عاليه اسلامي در کشور گويان (آمريکاي جنوبي)
ـ فعاليت هاي راديويي و تلويزيوني در کشور گويان جهت نشر معارف اسلامي
ـ تولد: کربلا / 1346
ـ ازدواج: شهريور 1376
ـ شهادت: کشور گويان (آمريکاي جنوبي) 15/2/1383
شهناز انصاري، همسر شهيد محمد حسن ابراهيمي: متولد 1347، ليسانس آموزش ابتدايي، دبير زبان خارجه
خانم انصاري! لطفاً از آشنايي تان با شهيد ابراهيمي برايمان بفرماييد.
من متولد آبادان هستم. بعد از جنگ به خاطر موقعيت پدر به بوشهر رفتيم. خانواده آقاي ابراهيمي هم اصالتاً بوشهري بودند ولي خود ايشان در نجف متولد شده بودند و بعد از اخراج ايراني ها از عراق، ساکن قم شده بودند. بعد از طلبگي، براي تبليغ به بوشهر مي آمدند و به خانواده شان سفارش کرده بودند که همسر بوشهري مي خواهم. يکي از دوستان پدرم که تصور مي کرد ما بوشهري هستيم، من را به ايشان معرفي کردند. اين شد که براي مراسم خواستگاري تشريف آوردند و بعد از صحبت به تفاهم رسيديم و زندگي مشترکمان را آغاز کرديم.
از دوران زندگي مشترکتان بگوييد.
وقتی حجر بن عَدی و یارانش به «مَرجُ العذراء» در نزدکی شام رسیدند، او که خود فاتح آن سرزمین بود، گفت: من اولین مسلمانی بودم که در این منطقه تکبیر گفتم و خدا را یاد کردم، اینک دستبسته و اسیر مرا به این جا آوردهاند!
انتشار خبر تعرض به قبر نورانی حُجر بن عَدی -که به اشتباه معمولا عُدَی خوانده میشود- به همراه تصاویر دردناک از این فاجعه غیراخلاقی قلب میلیونها مسلمان ـ اعم از شیعه و سنی ـ را به درد آورد. این در حالی است که حجر از صحابی پیامبر(ص) به شمار میرود و اهل تسنن احترام بالایی برای صحابی رسولالله(ص) قائلند، از این رو باید میان برادران اهل تسنن با وهابیها تفکیک قائل شد.
حجتالاسلام جواد محدثی از نویسندگان مشهور حوزوی، آخرین بخش از کتاب «آشنایی با اسوهها» را به معرفی «حجر بن عَدی» اختصاص داده است. وی در این کتاب که بیش از یک دهه پیش تألیف شده است، حجر و یاران همراهش را از شهدای افتخار آفرین تاریخ معرفی میکند که در عصر سکوت و خفقان، فریاد ظلمستیزی سر دادند و تأکید میکند: حجر و یاران او، برای جوانان فضیلتخواه جامعه ما و همه امت اسلامی در سراسر جهان، سرمشق ایمان، جهاد، هجرت، فداکاری، مبارزه با فساد، امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از حق و افشای چهره نفاقند.
حجتالاسلام محدثی در ادامه با برداشتی آزاد از کتاب «لبیب وجیه بیضون» (نویسنده سوری) تحت عنوان «حجر بن عَدی الکِندی، راهب اصحاب محمد» (1)، به معرفی این شهید راه ولایت و محبت علی(ع) میپردازد که گزیدهای از آن را به انتخاب خبرگزاری فارس میخوانید.
* شناخت اجمالی
یکی از قبایلی که در کوفه میزیست «کِنده» بود. حجر را به سبب آن که از این قبیله بود، حجر بن عَدی کِندی میگفتند. چون اهل خیر بود و قدم در مسیر خیر میگذاشت، به «حُجر الخیر» نیز معروف بود.
پیش اسلام به دنیا آمده بود؛ اما در سال های آخر عمر رسول خدا(ص) توفیق یافت که مسلمان شود. از این رو، بهرهگیری وی از حضور پیامبر، چندسالی بیش نبود؛ اما پیوسته در عمر خویش، پیکارگری در راه حق بود. در جنگ قادسیه در زمان خلیفه دوم حضور داشت و فاتح «مَرج عذرا» بود. (2)
وی، عابدی پارسا، مجاهدی ظلمستیز، آمر به معروف و ناهی از منکر بود و از پیامبر خدا و امیرمؤمنان حدیث روایت میکرد. او شیفته نماز و نیایش، مستجاب الدعوه و از اصحاب برجسته پیامبر خدا (ص) بود. چنان دلباخته زهد و عبادت و نماز و روزه بود که او را «راهب اصحاب محمد» میگفتند(3). پیوسته باوضو بود. هرگاه وضو میساخت، به نماز میایستاد. هم در زیبایی چهره، از خوش سیماترین مردان کوفه بود(4) و هم در زیبایی روح و کمال اخلاقی، از نوادر روزگار به شمار میرفت.
اگر تولد او را - آنچنان که گفتهاند - در عصر جاهلیت بدانیم، هنگامی که پس از فتح مکه به اسلام گروید، حدود 27 سال داشت. هر چند دیر اسلام آورد و سن او در آن هنگام چندان زیاد نبود، ولی در عمق ایمان و صداقت عقیده و باور استوار نسبت به دین خدا و رسالت پیامبر، از بسیاری کهنسالان و سابقهداران پیشتر و بارزتر بود.
به تعبیر مرحوم «سیّد محسن امین»: حجر، از نیکان صحابه بود، فرماندهی شجاع، بلند همت، عابد و زاهد، مستجاب الدعوه، عارف به خدا، مطیع محض فرمان پروردگار، حقگوی صریح، ظلمستیز صبور، بیهراس از شهادت، ایثارگر در راه خدا و از هواداران خالص امیرالمؤمنین علیه السلام بود. این که از سوی حضرت علی به فرماندهی سپاه در جنگ جمل و صفین برگزیده شد، نشانه شجاعت اوست. حاضر بود که بمیرد، ولی خواری و ذلت نپذیرد. آغوش به روی شهادت گشود؛ اما حاضر نشد از علی بیزاری بجوید و خود را از مرگ برهاند و حاضر شد که پسرش پیش از خودش شهید شود، تا مبادا با دیدن تیغ جلاد بالای سر پدرش، سست شود و دست از ولای علی بردارد… . (5)
اینها گوشهای از فضیلت های اخلاقی و روحی حجربن عدی است، که او را شایسته الگو بودن برای هر مسلمان حق جو و شهادت طب و وفادار به آرمانهای والا ساخته است.
* همپای حجر، در حوادث تاریخی
امام علی علیه السلام :
… لا یستحیّن احد منکم اذا سئل عما لا یعلم أن یقولَ لا أعلم؛
اگر چیزی را از کسی پرسند که پاسخ آن را نمی داند ، هرگز شرم نکند از این که بگوید : نمی دانم .
نهج البلاغه ؛ حکمت 79
ای چراغ بیت الا حزان فرزندان زهرا س
شفاعت حسین علیه السلام و فاطمه علیها السلام شاه بیت غزل عاشقانه زندگی ات خواهد بود و
ماه درخشان وجودت، سرو رعنای امیدت، عباس،سرمایه جاودانه دنیا و آخرتت.
خوشا به سعادتت ای مادر پسران دلیر!
ای مادر شیرمردان شهید
وفات زوجه شیر خدا،مظهر صبر و وفا ،حضرت ام البنین سلام الله علیها تسلیت باد
سلام بر اشک های فاطمه کنار قبر عمویش حمزه سیدالشهدا
سلام بر اشک های چشم زینب در شهادت مادر
فاطمه 75 روز به اندازه 300 سال گریه کرد.
دست نوشته ای از شهید راه تبلیغ “شهید محمد حسن ابراهیمی”
باز هم شب شهادت است و من باز هم مي خواهم دلم را روانه كنم براي زيارت. هميشه شب هاي شهادت دلم را مي فرستم حرم. نجف، كربلا، سامرا، كاظمين، مشهد … . هميشه دلم مي رود و سر به ضريح مي گذارد و غربت اهل بيت را ساعت ها ضجّه مي زند. دور گنبد پرميكشد و از نور فضاي حرم برايم سوغات مي آورد.
بعضي شب ها هم هست كه دلم را مي فرستم بقيع. مي رود و به جاي ضريح، سر روي خاك مي گذارد و به جاي گنبد، دور پنجره هاي سبزش پرمي كشد و از نور فضاي غمبار آن برايم سوغات مي آورد.
ولي امشب دلم را مي فرستم براي سرگرداني. فاطميّه است. فاطميّه با همة شهادتهاي تاريخ فرق دارد. فاطميّه غريب ترين شهادت تاريخ است.
هزاران دل سرگردان روانه شده اند به مدينه. كوچه هاي بني هاشم شاهد رفت و آمد هزاران دل سرگردان است. بقيع آغوش گشوده است براي اشك هاي سرگشته. انگار حيراني تمام عالم را به حركتي غريب واداشته است.
همة دل ها پرمي كشند به سوي گنبد سبزي كه سرزنش كنان مدينه را مي¬نگرد كه: اين بينشاني بود سزاي تنها يادگار رسول؟ اين بود اجر آن كه پيامبر او را پارة تن خود مي خواند و «من آذاها فقد آذاني» برايش مي-گفت؟
زمين و آسمان بغض كرده اند و تاريخ يك بار ديگر بر ورقي كبود مي نويسد: «امسال هم فاطميّه بدون مهدي (عج) گذشت» دل هاي سرگردان در صحن مسجدالنّبي، در حياط مسجدالحرام، در كوچه هاي تاريك مدينه پراكنده مي شوند. شايد يكي مولا را ديد و از او نشاني حرم ياس را پرسيد. شايد يكي آمد و اين قلب-هاي بي پناه را به سايهسار آرامشي فراخواند.
پس ما اين همه بغض را به كجا ببريم؟ پس ما اشك هاي غريبي مان را بر كدام ضريح بچكانيم؟
نسيم با نواي سوگواري مي وزد. از كنار هر دل كه مي گذرد، پيامي را زمزمه مي كند: «هر جا دلتان ميشكند، قبر من آنجاست.»
پيام نسيم در فضاي مدينه پيچيده است. تمام كوچه هاي دنيا از اشك هاي غربت شيعه، خيسِ خيس است.
نظیفه سادات موذن-طلبه سطح3