بانوی علم و عمل
در تاریخ پرافتخار اسلام همواره زنان شایستهای وجود داشتهاند که در عرصههای مختلف علم و معرفت و تقوا و فضیلت، الگو و سرمشق زنان و مردان دیگر بودهاند یکی از این بانوان بافضیلت عصر معاصر بانو «امین اصفهانی» است.
سیده نصرت بیگم امین (معروب به بانوی ایرانی) در سال 1265 هـ.ش در شهر اصفهان متولد شد و با توجه و عنایت پدرش مرحوم حاج سید محمدعلی امینالتجار اصفهانی که فردی مومن و سخاوتمند بود و مادر بزرگوارش که از بانوان شریف و متعبد زمان خود بود علیرغم موانع اجتماعی، تحصیل علم را از همان دوران کودکی آغاز کرد.
وی با همه فشارها و سختیها دانشاندوزی و معرفت را پس از ازدواج تا آنجا ادامه داد که در علوم مختلف اسلامی به کمال رسید و در سن 40 سالگی از علمای بنام زمان خود همچون شیخ محمدکاظم شیرازی و شیخ عبدالکریم حائری اجازه اجتهاد دریافت کرد.
این بانو در طول عمر با برکت خویش تلاشهای فراوانی را برای هدایت و ارشاد افراد جامعه بهویژه زنان و دختران انجام داد و با تأسیس مدرسه علمیه مکتب فاطمه با حدود هزار شاگرد و مدارس و دبیرستانهای متعدد برای دختران و همچنین تألیف کتابهای اخلاقی و تربیتی به مبارزه با فساد و تهاجم فرهنگی زمان رضاخان بر ضد جامعه بانوان برخواست. عظمت علمی و معنوی این بانو تا آنجا رسید که بزرگانی همچون آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی از وی درخواست اجازه روایت کرده و شیخ عبدالکریم از ایشان درخواست دعا میکردند. این بانوی پرهیزگار پس از عمری تلاش و مجاهدت در سال 1362هـ.ش دار فانی را وداع گفت.
اما گوشه ای از سیره اخلاقی و رفتاری این بانوی بزرگ:
هر و ظیفهای بهجای خودیکی از بارزترین ویژگیهای این بانوی بزرگ این بود که به بهانه تحصیل و تعلم و یا تدریس و تربیت شاگردان از وظایف اصلی خود در خانه کوتاهی نمیورزید. وی در سن 15 سالگی ازدواج کرد و در طول زندگی 9 فرزند بهدنیا آورد و 5 سال پس از ازدواج با حمایت همسر بزرگوارش تحصیل علوم دینی را با جدیت بیشتر آغاز کرد. نهایت کوشش این بانوی بزرگوار این بود که تحصیل را در خانه خود انجام بدهد و محیط خانه را از وجود بانوی خانه خالی نگذارد بر همین اساس غالبا استادان وی به منزل ایشان تشریف برده و در آنجا به تدریس میپرداختند.
نظم در کارها
چنانکه نزدیکان این بانو تصریح میکنند نظم عجیب ایشان در زندگی عامل موفقیتشان در جمع کردن بین وظایف خانه و تحصیل و تربیت شاگردان بوده است. یکی از شاگردان ایشان میگوید:«در مورد زندگی خانم امین باید بگویم که در تنظیم وقت ابتکاری عجیب داشتند و چنان اوقات خود را تنظیم میکردند که به تمام کارهایشان میرسیدند گویا خداوند به وقت ایشان هم برکت داده بود.»
نتیجه این نظم و برنامهریزی این بود که در کنار وظایف خانه به تربیت شاگردان بسیاری پرداخته، مراجعان مختلف را میپذیرفتند و در عین حال آثار علمی و تألیفات متعددی نیز از خود به یادگار گذاشتند.
صبر در برابر آزمایشات الهی
شاید گمان شود رمز موفقیت ایشان توانایی مالی و مکنت اقتصادی خانوادگی ایشان بود درحالیکه این بانوی بزرگوار در طول زندگی با ابتلائات و رنجهای بسیاری دست به گریبان بود ولی در برابر همة آنها صبر پیشه کرد و از انجام وظایف غافل نشد؛ از جمله آنکه در طول زندگی به دلائل گوناگون، هشت فرزند خویش را از دست داد و تنها یک پسر برای ایشان باقی ماند.
افزون بر این که ایشان در طول زندگی از دردهای جسمی فراوانی رنج میبردند. فرزند ایشان دراینباره نقل میکند:«مرحوم والده متاسفانه در طول زندگی درد و رنج جسمی فراوان کشیدند. به یاد دارم پا درد خیلی شدیدی داشتند که بر اثر آن گاهی فریادشان به آسمان بلند میشد ولی یک کلمه حرفی که بوی ناشکری بدهد هرگز از ایشان شنیده نشد. روزی به ایشان گفتم شما که یک زن عالمة موحد به تمام معنا هستید چرا باید اینقدر زجر و درد بکشید؟ ایشان در پاسخ فرمودند:«صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی» من باید خالص بشوم اینها امتحان است من باید امتحان بدهم.»
جدیت در کار
یکی دیگر از رموز موفقیت ایشان، جدیت در کار بود بهگونهای که وقتی اراده جدی به تحصیل و تربیت گرفتند، اجازه ندادند هیچ مانعی جلودار ایشان شود. نقل شده در زمان جنگ جهانی اول دو فرزند خردسال ایشان در فاصله کمی از دنیا رفتند. استاد ایشان مرحوم آیتالله نجفآبادی سه روز درس را تعطیل کرده و به خانه ایشان برای تدریس نمیروند. روز چهارم بانو امین به دنبال ایشان فرستاده تا علت تعطیلی درس را جویا شوند. آیتالله نجفآبادی میفرمایند: «من شرمم میشود که بچهتان تازه از دنیا رفته برای درس بیایم.» ولی خانم امین پاسخ میدهند:
«من پیش خدا شرمم میشود که سه روز است چیزی نخواندهام خدا یک چیزی به من داد، خودش هم گرفت.»
جدیت و تلاش ایشان در حدی بود که یکی از استادان ایشان میفرمود:«حکمت را داییام به من درس داد و یکی نیست که من به او درس بدهم. من میخواهم به این خانم درس بدهم که از من یادگاری باقی مانده باشد.»
تزکیه مقدم بر تعلیم
از نکات برجسته شخصیت این بانوی بافضیلت ابعاد معنوی و عرفانی ایشان بود که مورد تایید بزرگان اهل سلوک و عرفان نظیر علامه طباطبائی قرار گرفته بود. ایشان میفرمودند:«علم با عمل، علم با تهذیب، علم با تزکیه، اگر علم بدون تزکیه باشد برای انسان غرور و حجاب میآورد. ممکن نیست انسان بتواند صعود کند سقوط حتمی و صددرصد است.» و همچنین وقتی از ایشان درباره بهترین جهاد برای زنان در عصر حاضر سؤال شد فرمودند:«در موفقیت امروز آنچه برای زنان در درجه اول اهمیت قرار دارد این است که با نفس و دمخواهیهای خود در مورد زر و زیور و طرز لباس پوشیدن خود و به مدلهای گوناگون درآمدن مبارزه کنند. با اینکه این کار مشکل بهنظر میرسد ولی در نتیجه به کمال معنوی زودتر نائل میشوند.»
تواضع و سادگی
شیوه عمومی ایشان در برخورد با افراد، آمیختهای از تواضع و سادگی بود. همیشه از میهمانان با خوشرویی و سادگی پذیرایی میکردند. هرگز از حوادث و پیشآمدها نمیترسیدند و با همین شیوه جوانان را به اسلام جذب میکردند یعنی سلوک و رفتار ایشان اولین عامل جذب بانوان به ایشان بود. یکی از شاگردان ایشان نقل میکند:«ایشان در عین تواضع و سادگی دارای جاذبه معنوی و ابهت خاصی بود.»
از مصادیق تواضع این بانوی بزرگوار این است که کتابهای خود را با نام مستعار «بانوی ایرانی» به چاپ میرساند. ایشان در این کتابها با تلاشهای ضددینی و فرهنگی دولت طاغوتی رضا شاه و پسرش به مبارزه برخاست و به ترویج فرهنگ اسلامی و اصیل زنان ایرانی پرداخت.
هرچند ایشان در اوایل انقلاب از دنیا رفتند اما انس و علاقه ویژهای بین ایشان و حضرت امام برقرار بود. بانو امین شیفته بیانات و مطالب علمی امام بود و به مطالعه آثار ایشان میپرداخت و میفرمود:«عرفان ایشان به حد اعلای خود رسیده است» و همواره برای سلامتی امام و توفیق و پیشرفت ایشان در اهداف مقدسشان دعا میکردند. از طرفی حضرت امام نیز جویای احوال ایشان بودند؛ یکی از روحانیون اصفهان میگوید:« چند مرتبه که حضور حضرت امام خمینی مشرف شدم ایشان جویای حالات و اشتغالات و سلامتی بانوی مجتهده امین شدند.»
فاطمه قنبرزاده(خانه خوبان -ش7)