✡ اثبات نقش یهود در شهادت امام حسین علیهالسلام
دشمنی یهود با اسلام به قبل از دوران اسلام و به روحیهی مادیگرا و قدرتطلب آنها بازمیگردد که سبب شد در دین مسیحیت تحریف ایجاد کنند و به قتل پیامبران الهی اقدام کنند. مهمترین وجوه دشمنی یهود با اسلام به این قرار است: 1⃣ با توجه به شناخت یهود از اسلام، اساساً جایگیری آنها در مدینه برای محافظت از قدس در مقابل اسلام بود؛ درحالیکه اگر آنها قصد ایمان آوردن به پیامبر (ص) را داشتند، باید در مکه ساکن میشدند. 2⃣ یهود تلاش کرد تا پیامبر (ص) متولد نشود؛ لذا به قتل اجداد و پدر ایشان و سپس خود آن حضرت همت گمارد تا آنجا که عبدالمطّلب مجبور شد برای حفظ جان پیامبر (ص)، او را به دایهای بیرون از مکه بسپارد. 3⃣ بعد از مهاجرت پیامبر (ص) به مدینه، یهود با آن حضرت همکاری نکرد و ایشان برای جلوگیری از کارشکنی یهود، با آنها پیمان سختی بست که تخلف آن با شمشیر جواب داده میشد. 4⃣ در جنگهای پیامبر (ص) با کفار بهویژه جنگ احد و احزاب، یهود به کفار کمک کردند. 5⃣ یهود مدینه از هیچ تلاشی برای مقابله روانی و فرهنگی با اسلام پرهیز نکرد؛ مانند تمسخر و تضعیف روحیه مسلمانان و موضوع تغییر قبله. 6⃣ هر سه قبیله مدینه که با پیامبر (ص) پیمان بسته بودند، پیمانشکنی کردند و آن حضرت بهشدت، عهدشکنی آنها را پاسخ داده و از مدینه اخراجشان کرد. 7⃣ مهمتر از همه این موارد، آیه شریفه قرآن، کاملترین سخن است:
لتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ (مائده/82)؛ یهود و مشرکان را شدیدترین و دشمنترين مردم نسبت به کسانی که ايمان آوردهاند، میيابی.
اینکه یهودیان بهدنبال ترور خاندان نبوت صلوات الله علیهم اجمعین از جمله امام حسین علیهالسلام بودهاند را میتوان از این حدیث شریف نبوی که در دوران خردسالی حسنین علیهماالسلام ایراد شده است فهمید: من از مکر هود نسبت به فرزندانم حسن و حسین بیمناکم. فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیهالسلام،( ص32 و بحارالانوار، ج43، ص313 )
در یکی از زیارت مطلقه امام حسین علیهالسلام با سند معتبر چنین میخوانیم: « و اَشْهَدُ اَنَّ الَّذینَ سَفَکُوا دَمَکَ، وَ اسْتَحَلُّوا حُرْمَتَکَ، مَلْعُونُونَ مُعَذَّبُونَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى بْنِ مَرْیَمَ، ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ». (کامل الزیارات، باب 79، صفحه 208، حدیث 6) و گواهى میدهم که حقّاً آنان که خونت را ریختند و حرمت تو را از بین بردند ملعونند و معذّب هستند بر زبان داوود و عیسى بن مریم و این بخاطر آن گناهى است که کردند و مردمى تجاوزکار بودند. اکنون سؤال اینجاست که چه کسانی توسط حضرت داوود و عیسی بن مریم سلاماللهعلیهما لعنت شدهاند؟ پاسخ این سؤال نه به کنایه، بلکه صراحتاً در آیه شریفه 78 سوره مبارکه مائده آمده است: « لعِنَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیمَ ذَلِک بِمَا عَصَوْا وَ کانُواْ یعْتَدُونَ». کافران از بنیاسرائیل به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند، لعنت شدنشان بدین سبب بود که [از فرمان های خدا و پیامبران] سرپیچی کردند، و همواره [از حدود الهی] تجاوز داشتند.
در زیارت شریف عاشورا دعا میکنیم: «اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ… » سؤال این است که اولین کسانی که در حق پیامبر و خاندانش ظلم روا داشتند چه کسانی هستند؟ پاسخ این پرسش در آیه شریفه 41 سوره مبارکه بقره که خطاب به یهودیان عصر پیامبر نازل شده، داده شده است: وآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَکمْ وَلاَ تَکُونُواْ أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیاتِی ثَمَنًا قَلِیلاً وَإِیای فَاتَّقُونِ. بدیهی است که بدترین ظلم در حق پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم کفر ورزیدن به نبوت ایشان و کتاب آسمانی ایشان است و این یعنی اینکه مصداق اول ظالم یهودیان هستند.
در زیارت عاشورا میخوانیم: « اللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ… » سؤال این است: چه کسانی توسط خداوند متعال لعنت شدهاند؟ پاسخ این سؤال را در آیات دوازدهگانه زیر که همگی دربارهی بنیاسرائیل و یهود نازل شدهاند مییابیم:
1. « فبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (مائده/13)
پس آنان را به علت پیمان شکنی [از رحمت خود] راندیم، و دل هایشان را [از پذیرش حق] سخت [و غیر قابل انعطاف] قرار دادیم [تاجایی که] پیوسته سخنان [حق] را از جایگاه های حقیقی اش [برای گمراه ماندنِ مردم] تغییر می دهند، و بخشی از آنچه [از معارف تورات] را که به وسیلۀ آن پند داده شدند به فراموشی سپرده [و نادیده گرفتند]، و همواره از کارهای خائنانۀ آنان جز اندکی از ایشان [که وفادار به پیمان خدایند] آگاه می شوی، پس [تا آمدن حکم جهاد] از آنان بگذر! و [از مجازاتشان] چشم پوشی کن؛ زیرا خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
2. «مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلاً» (نساء/46)
برخی از یهودیان، حقایق [کتاب آسمانی تورات] را [با تفسیرهای نادرست] از معانی [اصلی ]اش تغییر می دهند، و [به پیامبر] می گویند: [دعوتت را] شنیدیم، ولی [در باطن می گویند:] نافرمانی می کنیم. [و خطاب می کنند: سخن ما را] بشنو، که [ای کاش] نشنوی! و [می گویند:] «راعِنا». [یعنی: ما را رعایت کن.] اما با پیچ وخم دادنِ زبان [قصد می کنند معنای آن را جهت توهین به پیامبر] و طعنه زدن به دین [تغییر دهند]، اگر اینان [به جای توهین و تحریف و بازیگری] می گفتند: [دعوتت را به گوشِ قبول] شنیدیم و پایبند به اطاعت شدیم، و [سخنانمان را] بشنو و مهلتمان ده. برای آنان بهتر و [راهی] استوارتر بود، ولی خداوند به سبب کفرشان لعنتشان کرده، و جز عده ای اندک مؤمن نمی شوند.
3. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً »(نساء/47)
4. ای اهل کتاب! به آنچه [بر پیامبر] نازل کرده ایم که گواهی دهنده [حقانیت تورات و انجیلِ] همراه شماست ایمان آورید، پیش از آن که چهره هایی را [از صورت واقعی انسانی و انسانیت] محو کنیم، و [به کیفر تکبّر در برابر قرآن و پیامبر] به [تاریکی باطن و گمراهی غیر قابل جبران] پیشین آنان بازگردانیم، یا چنان که اصحاب سَبت [روز شنبه] را لعنت کردیم لعنتشان کنیم؛ فرمان [و خواست] خداوند همواره شدنی است
5. «ألَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً »(نساء/52و51)
6. قلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ» (مائده/60)
7. «وقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً مَا يُؤْمِنُونَ» (بقره/88)
8. «أولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» (آل عمران/87)
9. «إنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» (بقره/159)
10. «إنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ »(بقره/161)
11. « والَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» (رعد/25)
12. «وقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ »(مائده/64 )
13. « ولَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ»(بقره/89)
و سؤال دیگر این است که چه کسانی توسط نبی خدا لعنت شدهاند؟
پاسخ این سؤال را نیز در آیه 78 سوره مبارکه مائده مییابیم: « لعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ».
خاندان بنیامیه یهودی تبارند. این مطلب را از آیه شریفه 60 سوره مبارکه اسراء و حدیث شریف امام صادق علیهالسلام که توضیح آن در ادامه میآید، بیان میکنیم؛
از جمله حقایق تلخی که در طول تاریخ بر آن سرپوش نهاده شده است و تقریباً در کتب تفسیر و تاریخ اثر چندانی از آن دیده نمیشود نقش یهودیان در غصب خلافت امیرالمؤمنین صلوتاللهعلیه و ماجرای سقیفه است.
البته تعداد اندکی از اساتید محترم و دانشمندان به این مقوله پرداختهاند اما در تحلیلهای ایشان بیشتر گمانهزنیها و مؤیدات تاریخی دیده میشود.
مهمترین دلیل و سند ما در اثبات این امر آیه 60 سوره مبارکه اسراء میباشد:
وَ إِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي القُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْيَانًا كَبِيرًا.
به تو گفتیم: یقیناً پروردگارت [از هر جهت] به مردم احاطۀ [کامل] دارد، و آن خوابی را که به تو نشان دادیم، و نیز درختِ نفرین شدۀ در قرآن را [که بنیامیه و دیگر طاغیانند،] جز آزمایشی [بزرگ] برای مردم قرار ندادیم، و ما آنان را [از فرجام شرک و کفر] میترسانیم، ولی بر آنان جز طغیانی بزرگ نمیافزاید.
شأن نزول این آیه براساس منابع تاریخی شیعه و سنی (خطیب بغدادی، ترمذی، ابن جریر، طبری، بیهقی، ابن مردویه و مرحوم ثقةالاسلام کلینی صاحب کتاب شریف کافی) مربوط است به رؤیای معروف پیامبر که ایشان در خواب مشاهده فرمودند که بوزینگان بر منبر مبارکشان نشستهاند.
از آنجا که منبر در آن دوران صرفاً مکانی برای جلوس پیامبر و جانشینان ایشان بوده است؛ دیدن این خواب به معنای هشداری جدی در خصوص در معرض خطر قرار گرفتن خلافت و جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآله است. پر واضح است که پیامبر بعد از دیدن چنین خواب تلخی شدیداً نگران آینده اسلام و اهلبیت علیهمالسلام شدهاند.
در پی این واقعه آیه 60 سوره مبارکه اسراء نازل شد که در این آیه خداوند متعال میفرماید این رؤیا را به تو نشان ندادیم مگر به دو هدف:
1. آزمایش مردم
یعنی اینکه بعد از نقل این هشدار جدی و تکاندهنده برای عموم مردم آیا عموم مسلمانان نسبت به ایجاد انحراف در قضیه خلافت امیرالمؤمنین علیهالسلام عکسالعمل مناسبی نشان میدهند یا نه؟
2. اینکه چهره واقعی همان قبیلهای که در قرآن لعنت شده است را به تو نشان دهیم. (یکی از معانی شجره، قبیله و خاندان میباشد).
حال سؤال مهم اینجاست: این کدام قبیله است که در قرآن مورد لعن قرار گرفته است؟
فهمیدن جواب این سؤال کار سختی نیست زیرا قرآن 604 صفحه بیشتر ندارد و با یک شمارش ساده میتوان به این حقیقت پی برد که این قوم بنیاسرائیل است که در قرآن حدود 9 بار مورد لعن قرار گرفته است (از جمله آیه 60 و 78 سوره مبارکه مائده) پس به وضوح مشخص است که خداوند متعال در آیه 60 سوره مبارکه اسراء نسبت به خطر جدی اسرائیلیهای آن زمان در امر غصب خلافت امیرالمؤمنین هشدار میدهد.
شاید این حدیث شریف از امام صادق علیهالسلام را بارها شنیده باشید که در جواب فردی که از معنای"الشجرة الملعونة في القرآن"از ایشان سؤال نمود؛ فرمودند:«منظور بنی امیه است» (تفسیر نور، تفسیر تبیان، تفسیر لاهیجی)
حال به نظر شما از کنار هم قرار دادن این احادیث و آیه 60 سوره اسراء به چه نتیجهای میرسیم؟
تردیدی نیست که تنها قوم بنیاسرائیل در قرآن بارها لعنت شدهاند و همچنین در صحت حدیث مذکور هم تردیدی وجود ندارد پس به نظر میرسد قبیلهی بنیامیه از نسل بنیاسرائیل هستند و هیچگونه نسبت خویشاوندی با بنیهاشم ندارند. روایت مهمی که خویشاوند نبودن بنیامیه و بنیهاشم را تأیید میکند در جلد 31 بحارالانوار صفحه 458 آمده است.
در این روایت ذکر شده است که امیه فرزند عبد شمس نبوده بلکه غلامی رومی بود که بعدها بهعلت زیرکی با عنوان فرزندخوانده موفق به نفوذ در قبیله قریش شد و با توجه به اینکه در آن زمان فرزندخوانده هم مانند سایر فرزندان بوده است در طول تاریخ، بنیامیه به عنوان برادران بنیهاشم معروف شدند. مانند کودکی که از پرورشگاه توسط خانوادهای دریافت شود و به فرزندی پذیرفته گردد، گرچه که این فرزند نسبت خونی با خانواده جدید ندارد اما از تمام شرایط یک فرزند واقعی برخوردادر میگردد.1
همچنین به کار بردن عبارت «اللّصیق» برای خاندان بنیامیه توسط امام علی علیهالسلام در نامه 17 نهجالبلاغه خطاب به معاویه، مؤیدی دیگر بر این مطلب است که بنیامیه هیچ نسبت خونی با بنیهاشم نداشته و اصالتاً رومی و اسرائیلیتبار هستند: «و اَمّا قَوْلُک اِنّا بَنُوعَبْدِ مَناف، فَکذلِک نَحْنُ، وَلکنْ لَیسَ اُمَیةُ کهَاشِم، وَ لا حَرْبٌ کعَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَ لا اَبُوسُفْیانَ کاَبى طالِب، وَ لاَ الْمُهاجِرُ کالطَّلیقِ، وَ لاَ الصَّریحُ کاللَّصیقِ، وَ لاَ الْمُحِقُّ کالْمُبْطِلِ، وَ لاَ الْمُؤْمِنُ کالْمُدْغِلِ. وَ لَبِئْسَ الْخَلَفُ خَلَفٌ یتْبَعُ سَلَفاً هَوى فى نارِ جَهَنَّمَ! » و [ای معاویه] اینکه گفتى: «ما از فرزندان عبدمنافیم» آرى ما هم چنین هستیم، ولى با این فرق که نه امیه مثل هاشم است، نه حرب همچون عبدالمطّلب، و نه ابوسفیان مانند ابوطالب، و نه مهاجر الى اللّه چون اسیر آزاد شده، و نه فرزند اصل و نسب دار چون فرزند منسوب به پدر، و نه اهل حق مانند اهل باطل، و نه مؤمن چون مفسد. و چه بازماندگان بدى هستند آنان که تابع گذشتگان جهنّمى خود مىباشند!
منبع:محمد ابراهیمنیا، مقاله سقیفه و بنی اسرائیل، سایت اندیشکده مطالعات