شكست استكبار در كوير طبس، نمونهاى از امداد غيبى خداوند
شكست استكبار در كوير طبس، نمونهاى از امداد غيبى خداوند
به مناسبت فرارسيدن سالروز تهاجم نظامى امريكا به ايران در 15 ارديبهشت 1359
غلامرضا گلىزواره
نصرت الهى، بارقهاى ملكوتى
از بحثهاى مهم قرآنى كه به جنبههاى ويژهاى از نصرت الهى اشاره دارد امدادهاى غيبى است . اصولا از نظر جهان بينى اسلامى، هستى و واقعيتهاى زندگى به مسايل مادى و طبيعى محدود نمىگردد، بلكه هستى به دو عالم غيب و شهود يا نهان و آشكار تقسيم مىشود . برخلاف آن كه عالم طبيعتبه وسيله زمان و مكان حدودى پيدا مىكند و به قوه و استعداد، حركت و تكامل بستگى دارد، عالم غيب منحصر به اين ابعاد و محدوديتها نمىباشد و از واقعيتى مطلق منشا مىگيرد .
البته بايد اين حقيقت را هم دانست كه تمامى موجودات به حمايت و امداد غيبى نياز دارند و تدبير امور جهان هستى در عالم غيب صورت مىگيرد . در زندگى بشرى به يك سلسله مددهاى غيبى اى برمىخوريم كه مؤيد لطف و عنايت الهى به يك اجتماع يا فرد خاصى است . بديهى است كه اين حمايتهاى غيبى گزاف و بدون قيد و شرط و خارج از سنت الهى نمىباشد، بلكه بر اساس شايستگىها، لياقتها و فراهم بودن شراط ويژه، آدمى مشمول الطاف مخفى پروردگار خويش قرار گرفته و خداوند او را در گرفتارىها، ظلمتها و شدايد مدد مىنمايد:
ن جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» (1)
امداد خاص خداى متعال نسبتبه آنان كه با صدق و اخلاص قدم در طريق حق نهادند و سعادت اخروى و رضايت پروردگار عالم را وجهه همتخويش قرار مىدهند به توفيق الهى تعبير مىشود . بدين معنا كه همراه با سعى و تلاشى كه انسان از خود بروز مىدهد خداوند نيز اسباب و شرايط را چنان فراهم مىسازد كه او آسانتر به مقصد برسد . اين سنت، اختصاص به افرادى دارد كه طالب حق اند . منتها بايد توجه داشت كه گاهى اسباب و علل ظاهرى در كنار هم گرد مىآيند و نيل به مقصود را تسهيل مىكنند و گاهى لطف الهى به شكل يك امداد غيبى و باطنى شامل حال اهل ايمان مىگردد و كارهاى دشوار با اتكاء به آن نصرت باطنى پوشيده از انظار بسى سهل و آسان مىگردد . اين قبيل امدادهاى غيبى كه اراده اهل ايمان را تقويت كرده و آنان را به تحقق آرمانهاى خود موفق مىدارد، هم به شكل فردى وهم به شكل اجتماعى مىتواند تجلى كند . چه بسيار امت هايى كه با تجهيزات و نيروهاى اندك به عرصه مبارزه با باطل قدم نهادند و با نيروهاى غيبى، جبهه آنها تقويتشده و بر خصم خود فائق آمدهاند:
«كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله والله مع الصابرين» (2)
اگر جامعهاى درستحركت كند و در مسير حق گام نهد، خدا ياريش مىكند:
«يا ايها الذين آمنوا اذكروا نعمة الله عليكم اذ جاءتكم جنود فارسلنا عليهم ريحا وجنودا لم تروها وكان الله بما تعملون بصيرا» (3)
معناى توكل نيز اين است كه آدمى سبب و علت را در امور ظاهرى نبيند و انسان متوكل كسى است كه در ضمن آن كه به اسباب و علل ظاهرى توجه داشته و به آنها دست مىيابد، ولى به آنها اعتماد كامل ندارد و مىداند كه عواملى ناپيدا با اراده الهى كارسازترند . براين اساس اگر امور ظاهرى به انسان متوكل و مؤمن خيانت كرد يا دشمن او را غافلگير نمود، با وجود توطئههاى حساب شده متجاوزان باز آن عوامل مخفى الهى به يارى اين انسان متكى به خدا مىشتابند و ضمن يارى كردن او، حيلههاى دشمنان را خنثى و بىاثر مىسازند . از اين رو در آخرين آيه از سوره بقره از زبان مؤمنان آمده: «انت مولانا فانصرنا على القوم الكافرين»
از اين آيه برمىآيد كه نتيجه و مقتضاى ولايتخداوند بر مؤمنان، نصرت و امداد آنان است .
اگر به حوادث و جريانهاى انقلاب اسلامى نيك نظر افكنيم و با ژرف انديشى مسايل آن را بازخوانى نماييم به وضوح مشاهده مىكنيم كه الطاف الهى توطئه هايى را نابود كرده كه هر كدام از آنها به تنهايى قادر بودهاند يك نظام اجتماعى و سياسى را از بين ببرند; مثلا موضوع نزاع داخلى و شورش ناحيهاى كه در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از گوشه و كنار سرزمين اسلامى ايران شعله ور مىگرديد، گاه از كردستان و در مواقعى از تركمن صحرا، خوزستان، بلوچستان و آذربايجان سر بر مىآورد كه اگر پشتيبانى خداوند از امتبه پا خاسته ايران به رهبرى امام خمينى نبود، تضعيف و تحليل نهضت اسلامى را به دنبال مىآورد . جريانهاى گوناگون فكرى، حزبى و قومى به بهانههاى ملى گرايى، حمايت از مردم، جانبدارى از محرومان و ادعاى دموكراسى و آزادى كه از سوى ابرقدرتهاى شرقى و غربى تغذيه فكرى و ارائه مىشدند، در پى آن بودند و هستند كه مسير اصيل اسلام ناب محمدى را كه ستونهاى ا صلى انقلاب اسلامى بر آن استوار گرديده مخدوش يا منحرف كرده و به سوى ابرقدرتها بكشانند و شعار قرآنى انقلاب را كه نه شرقى و نه غربى بوده از تاب و توان بيندازند كه با حمايت الهى نقشههاى مزبور نقش بر آب گرديد .
مصداقى بر سوره فيل
بسم الله الرحمن الرحيم × الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل × الم يجعل كيدهم في تضليل × وارسل عليهم طيرا ابابيل × ترميهم بحجارة من سجيل × فجعلهم كعصف ماكول (4)
شبانگاهان كه شب تيره بر پهنه زمين گسترده شد، ابرهه سوار بر فيل و همراه فيل سوارانش با تمامى توش و توان و ساز و برگ، عزم ويرانگرى خانه خداى كرده و به سوى كعبه روانه شد . سپاهيانش متكبرانه سايه شوم خود را بر هر راه و مسيرى در صحرا و بيابان افكندند . در آن لحظات حساس نه كسى را ياراى ايستادن و نه فردى بيدار بود، جز مردى كهن سال، دل سوخته و بيدار از سلاله پاك ابراهيم خليل كه در دل شب به نيايش ايستاده و اين گونه با معبود خويش زمزمه مىكند:
اى خداى كعبه اگر اين سرزمين را به لطف خود كرامت و قداستبخشيدهاى تا در آن بر سر هر مناره و ماذنه بانگ پرستش تو بلند باشد، پس حافظ و نگهبان آن باش كه صاحب اين خانه تو هستى .
چنين شد كه خداوند بر آن سپاه فرو رفته در غفلت و غرور، ابابيل را با سنگ هايى از جنس گل فرستاد كه به سويشان پرتاب كرده و آنان را همچون برگهاى خورده شده از درون و برون متلاشى نمود . كيد و حيله آنان را به تباهى و نابودى كشانيد و آنها كه تصور مىنمودند تمامى اهل زمين مقابل قدرت و ساز و برگشان تسليم اند ديگر باره ديدند آنچه بر سرزمين ايران حاكم است ايمان مىباشد و آنچه خود به آن اتكا دارند جز آهن خرد شده و پوسيده چيزى نيست و خدا خواست اين بارقه الهى باقى بماند تا آن روح قدسى، خمينى كبير - كه حركت انبيا و اوليا را استمرار مىبخشيد - در پرتو اين نور الهى به قيام «الله اكبر» ايستاده و جهانيان رابه اعجاب و شگفتى وا دارد . شرق و غرب را در بهت و تحير فرو برده و به همگان ثابت كند: «امريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند» .
آنچه در طبس گذشتبا تمامى زواياى حركت و انجام، بدون شك مصداقى ديگر بر سوره فيل بود و چهارم ارديبهشت 1359 يوم الفيل ديگر و كارتر، مظهر استكبار جهانى و ابرههاى ديگر . بدين گونه عنايت، لطف و رحمت الهى بر مؤمنين گسترانيده شد .
آنچه در اين ماجرا گذشت نه يك واقعهاى ساده و زودگذر و فراموش شونده بود - آن چنان كه عوامل نفاق داخلى كوشيدند تا خاموشش گذارند - بلكه تمثيلى و تذكرى است ماندگار براى كسانى كه با چشمان و دلهاى خويش جز آنچه هست هم مشاهده كرده و مىشنوند و اعتقاد دارند كه تذكر ديگرى بود بر اثبات قدرت لايزال خداوندى و سستى عزم دشمنان خدا .
آن شب هنگامى كه مردم ايران در خواب به سر مىبردند، چندين هواپيما و هلى كوپتر امريكايى با آرم ارتش ايران، حمل نفرات و تجهيزات جنگى قصد داشتند در اطراف تهران بر زمين نشسته و چندين نقطه حساس و حياتى را نابود كنند .
راستى اگر خداوند تبارك و تعالى به انقلاب اسلامى، رهبر و مردم ايران عنايت ويژهاى نداشت، اين تهاجم وسيع كه از ماهها قبل تدارك ديده شده و به ميزان قابل توجهى براى آن نيرو و وقت صرف شده بود به اين سادگى و با توفانى از شن خنثى نمىگرديد . به راستى اگر آن دانههاى كوچك شن جلو ديد خلبان هواپيما را نمىگرفت و آن برخورد و آتش سوزى به وجود نمىآمد، چه كسى توانايى آن را داشت كه از اجراى اين نقشه شوم و گسترده جلوگيرى كند؟
چنين بود كه شنهاى كوچك بيابان بر نشانههاى بزرگ قدرت مادى مستكبران فائق آمد و مسلمانان مشاهده كردند كه خداوند با هواپيماهاى غول پيكر جنايت كاران چه كرد و چگونه كيدشان را تباه نمود و مزدورانشان را روسياه ساخت .
اگر استكبار جهانى در مقابل نظام اسلامى ايران ايستاده و با هزاران نيرنگ با انقلاب اسلامى مبارزه مىكند بىجهت نيست، زيرا هرگز بدينسان تحقير نگرديد و به اين اندازه طبل رسوائيش نواخته نشده بود .
امريكا چنين در سر مىپرورانيد كه كسى را ياراى كوچكترين توهين و تحقير و رويارويى با او نمىباشد، ولى با پيروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى اين بت موهوم، شكسته شد، به ويژه پس از منهدم گرديدن امريكا در جريان حمله چتربازانش به ايران آن چنان ضربهاى خورد كه به قول جيمى كارتر: هنوز هر شب كابوس شكست طبس را مشاهده مىكنم .
متاسفانه مسلمانان جهان و ساير ملتها با وجود رسوايىهاى گوناگون استكبار جهانى موفق نشدهاند كه قدرتهاى پوشالى را به زوال بكشانند و در مقابل آنان جبههاى واحد و كارساز تشكيل دهند، زيرا كمتر به قوه ايمان و نيروى الهى اتكا دارند . در اعمال و رفتار نيز آن گونه نبودهاند كه زمينههاى امداد الهى و نصرت حق را فراهم كنند تا به مدد غيبى بر جنود باطل غلبه يابند، ولى امت مسلمان ايران در چندين عرصه ثابت نمود كه در مقابل هر قدرت شيطانى پيروز خواهد شد . بنابراين هرگونه بيم و هراس از جانيان جهانى از سستى ايمان و تزلزل باورها حكايت دارد .
شرح توطئه نافرجام
در شامگاه چهارم ارديبهشت 1359 ه . ش هفت فروند هواپيماى غول پيكر نظامى 130 - C و هشت فروند بال گرد نظامى مجهز امريكايى مرزهاى هواى جنوبى ايران را بدون كوچكترين مقاومتى پشتسر گذاشته و وارد حريم هوايى جمهورى اسلامى ايران مىگردند . يكى از پاسگاههاى مرزى عبور آنها را گزارش مىدهد، اما به دلايلى نامعلوم به آن گزارش ترتيب اثر داده نمىشود .
هواپيماها و بال گردها پس از طى مسافتى بيش از هزار كيلومتر در حريم هوايى ايران بدون برخورد با هيچ گونه مانعى هتسوختگيرى و احتمالا براى هماهنگى شروع عمليات در يك فرودگاه متروكه - كه در جنگ جهانى دوم در نزديك رباط خان طبس توسط قواى متفقين ساخته شده بود - فرود مىآيند . توطئه گران مجهز به تمامى تجهيزات نظامى و حتى تانك، موتور سيكلتهاى پرقدرت سريع و سنگين (تريل) اتومبيل جيپ و سلاحهاى مختلف بودند . زمان فرود اندكى قبل از نيمه شب چهارم ارديبهشتبود . (5)
يك اتوبوس مسافربرى از كوره راه نزديك عبور مىكند . با پنتاگون تماس گرفته شد كه چه تصميمى در مورد چهل سرنشين اتوبوس بگيرند، دستور داده شد كه تمامى مسافران را بازداشت نموده و درون يك هواپيماى 130 - C قرار داده و به طور موقت آنان را از ايران خارج سازند . يكى از ايرانيان گفت: آنها به ما گفتند كه دوباره بر اتوبوس سوار مىشويم، يك امريكايى اتوبوس ما را به نزديك هواپيمايى راند . او به ما گفت: پياده شويم و سوار هواپيما گرديم . حساسترين لحظات ماموريت فرا مىرسيد . يكى از مسافران ايرانى گفت: ما در حال سوار شدن به داخل هواپيما بوديم كه ناگهان مشاهده كرديم يكى از هواپيماها آتش گرفت . حقيقت مطلب اين بود كه يكى از بال گردها در زمين از هواپيماى 130 - C بنزينگيرى كرده بود، از زمين بلند شد تا بال گرد ديگرى جهتسوختگيرى آماده شود، اما در اين لحظه خلبان، بالگرد RH-S3D را به سرعتبه سوى جلو راند . در اين لحظه پروانه آن با بدنه هواپيما برخورد نمود و در همان موقع هر دو آتش گرفتند و هشت امريكايى هلاك گرديدند .
هم چنين قبل از آتش سوزى يك كاميون به طرف جاده مىآمد كه رانندهاش پس از تيراندازى به سوى تانكر متوارى شد . ترافيك غير منتظره در جادهاى كويرى و احتمال فاش شدن ماموريت، مرگ كماندوها و احتياج فورى به رسانيدن زخمىها به بيمارستان يك تصميم بسيار دشوارى را پيش مىكشيد كه امريكايىها بايد هرچه زودتر صحرا را ترك كنند . زمانى باقى نمانده بود تا بدنه هواپپيما خنك شود و آنها اجساد را بيرون بكشند . در عوض نجات دهندگان بايد در مرحله اول خود را از اين وضع مىرهانيدند . پس به سوى هواپيماى 130 - C رفتند و سوار آن شدند و پا به فرار گذاشتند . يكى از كسانى كه در اين ماموريت نقش داشت، با حضور جيمى كارتر در مصاحبه مطبوعاتى پس از عمليات نافرجام نجات، جزئيات چندى از اين ماموريت را فاش نمود، اما وزير دفاع امريكا - هارولد براون - سرىتر برخورد مىنمود و كمتر اطلاعات مىداد .
حضور كارتر در يك مصاحبه مطبوعاتى، آن هم درست چند ساعت پس از فرار امريكايىها از خاك ايران با چشمانى سرخ و ورم كرده حاكى از بىخوابى، خشم، ترس و نااميدى نشان دهنده اين موضوع بود كه مىخواستبه عوامل خود در درون ايران بفهماند كه عمليات عقيم مانده وآنان را از ادامه برنامه بازدارد .
نكته ديگر اين كه پس از آن از سوى كارتر و هارولد براون اعلام گرديد كه اسناد طبقه بندى شده و سرى در صحنه عمليات باقى مانده، بال گردها مورد حمله واقع شده و همراه با اسناد باقى مانده نابود گرديدند . بالگردها ماموريت داشتند تا كماندوها را به يك اردوگاه دومى بعد از سوختگيرى در محلى كه مخفىگاه كوهستانى نام داشت و خارج از تهران بود منتقل سازند تا از ردگيرى رادارها و نيروهاى دفاعى ايران در امان باشند . برخى از افراد نجات توسط كاميونهايى به محوطه سفارت امريكا در ايران (لانه جاسوسى) آورده مىشدند; هرچند كه اين وسايل نقليه از كجا مىآمدند؟ مسئلهاى سرى بود . درست در زمانى كه بال گردها بر فراز لانه جاسوسى پديدار مىشدند، ماموران نجات قصد ناتوان نمودن ماموران محافظ را داشتند، سپس گروگانها و تيم مهاجم را به وعده گاهى كه مشخص شده بود با هواپيما منتقل مىنمودند . (6)
روز جمعه پنجم ارديبهشت 1359 حدود ساعت 12 نيم روز از تهران به سپاه پاسداران انقلاب اسلامى يزد خبرى مبنى بر وجود چند هواپيما و بال گرد امريكايى در فرودگاه متروكه حوالى طبس كه مسافرين اتوبوسى را به گروگان گرفتهاند، گزارش شد . در ساعت 3 بعد از ظهر همان روز از مركز سپاه يزد پنج نفر به سرپرستى محمد منتظر قائم (فرمانده سپاه اين ناحيه) عازم محل حادثه شدند، در حوالى محل حادثه آنان با تعدادى از پاسداران كميته برخورد نمودند، عدهاى از افراد ژاندارمرى نيز در منطقه حضور داشتند، اما هيچ يك به محل هواپيما و بال گرد نزديك نشده بودند، زيرا در همان هنگام چند فانتوم در ارتفاع زياد در حال پرواز بر فراز منطقه بودند .
افراد ژاندارمرى منطقه به پاسداران اعزامى مىگويند: منطقه ناامن است و بايد با مركز تماس بگيرند . اگر فانتومها ايرانى هستند مشخص شود ومطلع گردند كه منطقه را بمباران نكنند، زيرا نيروهاى ايرانى در آن جا هستند .
اگرچه افراد ژاندارمرى محل را ترك نمودند، ولى پاسداران به بال گردها نزديك شدند . در يك سوى جاده دو فروند و در سوى ديگر چهار فروند بال گرد قرار داشت كه يكى از آنها در حال سوختن بود . از ميان افراد اعزامى شهيد محمد منتظر قائم و يك نفر ديگر به محل نزديكتر شدند و مراقب مين گذارى احتمالى بودند تا به خودرو جيپ باقى مانده كه حامل مقدارى اسلحه و مهمات بود رسيدند، آن را روشن نمودند و به كنار جاده آوردند، سپس به چند موتوسيكلت تريل كه روى كيلومتر شمار آن كاملا استتار شده بود رسيدند، در اين بين متوجه توفان شنى كه به آنها نزديك مىشد گرديدند، از اولين بال گرد كه گذشتند به وسايلى چون لباس و ماسك برخورد كرده و آنها را به كنار جاده انتقال دادند . سپس شهيد محمد منتظر قائم و يكى از پاسداران با احتياط داخل يكى از بال گردها شدند كه داخل آن يك تيربار كاليبر 50 سوار شده و روى سه پايه نوار فشنگ به آن وصل شده و كاملا آماده شليك بود .
در گوشه ديگر حدود 10 كيسه حاوى قطعات كاليبر 50 سوار شده، چند جعبه فشنگ كاليبر 50 تعدادى كيف مخصوص بىسيم صحرايى كه پر از مواد منفجره آماده انفجار بود و يك كلاسور محتوى چند ورقه درجه بندى شده يافتند . هر كدام از آنها با مقدارى وسايل و اسلحه نيروى دريايى امريكا از بال گرد خارج شدند .
در اين هنگام توفان شن تمام شد و هوا كاملا صاف گرديد . ناگهان سه يا چهار فانتوم از روى بال گردها عبور كردند، چرخى زده و به سوى آنها بازگشتند و با كاليبر 50 به سمتبال گردى كه دستگاه رادارى در آن روشن بود شليك كردند . در يك لحظه آن بال گرد منهدم شد و از بين رفت . فانتومها كه دور شدند دو پاسدار به سرعتحدود صد متر از آنها فاصله گرفتند و روى زمين دراز كشيدند، اما فانتومها همچنان در حال پرواز بودند و به سوى دو پاسدار و ديگر نيروهاى اعزامى از سپاه يزد كه داخل جيب كنار جاده بودند، تيراندازى مىنمودند . سرانجام در اثر انفجار يك راكت، برادر پاسدار محمد منتظر قائم فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى يزد به شهادت رسيد و دو تن ديگر زخمى گرديدند كه به طبس انتقال يافتند . پيكر مطهر شهيد منتظر قائم شب هنگام بر شنهاى كوير آميخته با خون خويش باقى مىماند و صبح گاهان براى بردن اولين شهيد حمله نظامى مستقيم امريكا به ايران، به سوى كوير مىآيند و اين در حالى بود كه يك دستش قطع شده و پارههاى آهن راكت در قلبش فرو نشسته و به ديدار حق شتافته بود . (7)
اهداف و مقاصد اين تهاجم ناكام
از سوى تمامى خبرگزارىهاى جهان مخابره گرديد كه نيروهاى كماندويى امريكايى با تجهيزات كامل نظامى براى نجات گروگانهاى لانه جاسوسى به سوى تهران رهسپار شدند، ولى به دليل اشكال در برنامه در كوير ايران متوقف شده و افراد باقى مانده فرار كردهاند .
اما در پس اين حركت چه قضايايى نهفته بود و آنها مىخواستند چه نقشهاى را عملى سازند؟ سادهانديشى است اگر تصور كنيم كه آنان صرفا براى نجات 52 گروگان آن همه بال گرد و هواپيما و سلاح و مهمات را به ايران انتقال داده بودند . آنان مىخواستند مراكز مهمى چون منزل امام خمينى، مراكز سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، مدرسه فيضيه، مقر رياست جمهورى، نخست وزيرى، ستاد كميته مركزى، انبارهاى مهمات ارتش را بمباران كنند . هم چنين شخصيتهاى مهم مملكتى را از بين برده ويك كومتسوسيال دموكرات به سبك امريكايى و به رياستشاهپور بختيار به روى كار آورند .
آنچه امام خمينى پس از شكستحمله نظامى امريكا بيان فرمود، هم جواب اين هدف واقعى امريكا و هم پاسخى براى مطالب ادعايى مبنى بر نجات گروگانهاست:
«كارتر گمان مىكند با دست زدن به اين مانورهاى احمقانه، مىتواند ملت ايران را كه براى آزادى و استقلال خويش و براى اسلام عزيز از هيچ فداكارى روگردان نيستند، از راه خودش كه راه خدا و انسانيت است منصرف كند، كارتر باز احساس كرده با چه ملتى روبه روست و با چه مكتبى بازى مىكند . ملت ما ملتخون و مكتب ما [مكتب] جهاد است . كارتر بايد بداند كه اگر اين گروه به مركز جاسوسى امريكا در تهران حمله كرده بودند اكنون هيچ يك از آنها و از پنجاه نفر جاسوس محبوس در لانه جاسوسى چيزى نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند . كارتر بايد بداند كه حمله به ايران، حمله به تمام بلاد مسلمين است و مسلمين جهان در اين امر بىتفاوت نيستند .» (8)
از آن جا كه هدف امريكا نابودى انقلاب را به همراه داشت، نيروهاى انقلاب و به ويژه امت مؤمن و مسلمان كه به پيروى از رهبر خويش معابر و خيابانها را از شعار و فرياد مرگ بر امريكا پر كرده بودند، بغض خود را عليه امريكا افزودند . سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه مدام مورد غضب و بغض امريكا بوده و در همين توطئه يكى از بهترين نيروهاى خود را از دست داده بود عليه امريكا و عمال داخلى موضع سخت گرفت و هنوز چندى نگذشته بود كه با شركت فعال در كشف كودتاى استكبارى و دستگيرى عوامل داخلى ثابت كرد كه چگونه در مقابل ابرقدرتها ثابت و استوار ايستاده است . دانشجويان مسلمان پيرو خط امام كه در آن زمان به درستى نمادى از مبارزات ضد استكبارى امت ايران شناخته مىشدند و قبل از آن بارها مورد تخطئه مخالفين اشغال لانه جاسوسى قرار گرفته بودند بار ديگر در سطح جامعه اسلامى و انقلابى مطرح شدند و همين امر به شدت گرفتن جو ضدامپرياليستى موجود در ايران فزونى داد . دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، گروگانها را به محلهاى متعدد در سراسر ايران انتقال داده و شور ضد امريكايى را به تمامى نقاط كشور سرايت دادند . به اين ترتيب سياستهاى امريكا در ايران به سختى كستخورد .
از سوى ديگر اين مانور امريكا موجب منسجمتر شدن صفوف امت انقلابى و مسلمان ايران عليه خود او گرديد و يك بار ديگر خشم فزاينده ملت ايران عليه استكبار افزايش يافت . از جهت ديگر امريكا براى تبليغات رنگارنگ خود هيچ محملى نيافت و اين از بزرگترين خسارت هايى بود كه اين حمله نظامى نصيب امريكا كرد . از جانب ديگر امريكا با دست زدن به اين توطئه نافرجام، خود را بيش از گذشته در ايران اسلامى به عنوان استعمارگرى خونخوار و كينه توز مطرح كرد . هم چنين گروهكهاى مخالف جمهورى اسلامى كه تا آن زمان خود را ضدامپرياليست مىخواندند و هم مقابله و مبارزه جمهورى اسلامى با امريكا را يك حركت ظاهرى مىخواندند، بر اثر يورش نافرجام مذكور، تمامى رشتههاى خود را پنبه يافتند و تمامى تحليلها و تفسيرهاى خود را مبنى بر اين كه ضد امريكايى بودن ايران يك نمايش استبر باد رفته ديدند . از اين رو به يك ورشكستگى سياسى تمام و بىآبرويى مفرط دچار شدند . ستون پنجم نيز افشا گرديد و اقدامات هم زمان گروهكها و نيز موضعگيرىهاى آنان پس از شكست طبس ماهيت امريكايى آنان را آشكارتر ساخت .
شكست عمليات در صحراى طبس براى دولتمردان امريكايى به طور اخص و مردم جهان به طور اعم بسيار شگفتآور و غير منتظره و برخلاف مسايل علمى و تكنيكى جلوهگر شد، زيرا دولت تجاوزگر امريكا:
1 - در خصوص چنين ماموريتى متجاوز از پنج ماه تمام در صحراى آريزونا - جايى كه تقريبا داراى شرايط كوير ايران است - تعليمات پيچيده و فشردهاى را به كماندوهاى مخصوص خويش داده بود .
2 - از پيچيدهترين تعليمات و تكنيكهاى نظامى، اعم از تسليحات دفاعى تا صنايع مدرن استفاده گرديده بود، زيرا بال گردهاى RH-S3D سيكورسكى از بهترين نوع بال گردهاى مخصوص عمليات نجات در نظر گرفته شده بودند و قبلا كارآيى بسيار خوب و درخشانى از خود نشان داده بودند .
3 - براساس گفتههاى مقامات رسمى پنتاگون، بودجه هنگفتى جهت اين عمليات در نظر گرفته بودند .
4 - تمامى گروهها واحتمالا كسانى كه در عمليات نجات موفقيتآميز از اين قبيل ; همانند عمليات نجات انتبه شركت داشتند نقش مؤثرى در هماهنگى و سازماندهى اين طرح عهدهدار بودند .
5 - به كمك سازمان هواشناسى امريكا وضع جوى ايران به خصوص منطقه فرود در صحراى طبس كاملا مورد پيش بينى علمى واقع شده بود . به علت اين كه آن شب، مهتابى بود و احتمال وقوع طوفان معمولا در اين مواقع بعيد به نظر مىرسيد، ورود هر نوع جبهه هواى غير مطلوب شگفتآور است . (9)
اين جاست كه فرمايش قرآن كريم دقيقا تحقق عينى پيدا مىكند، آن جا كه خداوند مىفرمايد:
«لا يزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة» ; (10) آنان كه كفر ورزيدند به آنچه با دستهاى خود ساختهاند سركوبى سختى پيوسته بر آنها خواهد رسيد .
پس از اين اعجاز خداوندى آن چه بر جاى ماند چيزى جز پيكره سوخته و سرافكندگى و اقرار شرم آلود به شكستى بزرگ از طرف دشمن و ايجاد اتحاد و حاكميت توحيد در بين امت اسلام و اعلام خدا صاحبى اين ملت نبود . دشمن كوشيد تا با ايجاد جو روانى حقيقت از دست رفته را باز يابد، ولى مؤثر واقع نشد و به لطف خداوند، مردم، پايدارتر و هوشيارتر شدند .
بررسىهايى در خصوص زمينههاى تجاوز
اول - در روز 19 فروردين جيمى كارتر رئيس جمهور اسبق امريكا بر صفحه تلويزيون ظاهر گرديد و اعلام نمود كه امريكا با ايران قطع رابطه كرده است . هم چنين اعلام نمود كه به ديپلماتهاى ايرانى مقيم امريكا يك مهلت 24 ساعته داده شده است تا خاك امريكا را ترك كنند .
در اين خصوص امام خمينى فرمود: اگر تنها يك كارى را كارتر به نفع محرومان كرده باشد، همين قطع رابطه است . (11)
لذا قطع شدن رابطه ايران با شيطان بزرگ مورد بحث محافل مختلف قرار گرفت و هر يك به مقتضاى منافع خود تحليلهاى گوناگونى ارائه كردند، اما واكنش رسمى نظام اسلامى ايران در چند جمله مختصر رهبر انقلاب خلاصه گرديد كه فرمود: لتشريف ايران! خبر قطع رابطه بين امريكا و ايران را دريافت كردم . رابطه بين يك ملتبه پا خاسته براى رهايى خود از چنگال چپاول گران بين المللى با يك چپاول گر عالمخوار هميشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاول گر است . ما اين قطع رابطه را به فال نيك مىگيريم، چون كه اين قطع رابطه دليلى بر قطع اميد دولت امريكا از ايران است . ملت رزمنده ايران اگر اين طليعه پيروزى نهايى را كه ابرقدرت سفاكى را وادار به قطع رابطه يعنى خاتمه دادن به چپاولگرى كرده، اگر جشن بگيرد حق دارد . (12)
در واقع قطع رابطه و قطع اميد در پى موضعگيرىهاى مداوم رهبر انقلاب اسلامى صورت گرفت، و امريكا ناگزير به انجام آن شد، در پيام امام خمينى به مناسبتسالگرد انقلاب اسلامى در سال 1359 ه . ش آمده است:
شيطان بزرگ براى رسيدن به چند سال سند جنايتبه هر وسيله ممكن دستاويز به هر نقشه شيطانى متشبث مىشود . او گاهى با اشغال نظامى و پياده كردن چتربازان در لانه جاسوسى و گاهى با محاصره اقتصادى و منزوى كردن، كشور ما را تهديد مىكرد و از آن نتيجه نگرفت و اكنون به يك نقشه سياسى دست زده است . (13)
امام با اين انديشه كه رابطه با امريكا را مىخواهيم چه كنيم، قطع ارتباط با استكبار را به فال نيك گرفت و امريكاى مستاصل پس از 16 روز صدق گفته امام را با عمل خود ثابت كرد و با تجهيزات نظامى به عنوان نجات گروگانها به ايران هجوم آورد كه در كوير ايران دچار خشم و توفان گرديد .
2 - با اشغال لانه جاسوسى از سوى دانشجويان مسلمان پيرو خط امام - كه در حقيقت انقلاب دومى به وقوع پيوست - توطئههاى مزورانه امريكا در نفوذ، رسوخ و مسخ انقلاب اسلامى به شكست منجر شد . دستهاى خيانتبار همساز با شيطان بزرگ نيز در اين ماجرا افشا گرديد . لذا تهديدات نظامى و اقتصادى از ابتدايىترين اقدامات جهت غلبه بر اين پيروزى بزرگ بود . امت مسلمان ايران از تاريخ 13 آبان 1358 كه روز تسخير جاسوس خانه امريكا بود در گرماگرم يك جريان حاد ضد امريكايى قرار گرفته بود .
البته مردم، مخصوصا دانشجويان چنين مبارزه پرشور و خط مبارزاتى پيگير را از رهبر انقلاب كه امريكا را به بنبست كشانده بود، فرا گرفته بودند و تسخير آن لانه جاسوسى محصول حملات بىامان امام خمينى عليه امريكا بود . ايشان در يك سخنرانى تلويزيونى فرمودند: «چرا جوانان و طلاب ما ساكت نشستهاند و عليه امريكا و توطئههاى او نمىشورند» دو سه روزى از اين بيانات نگذشته بود كه لانه جاسوسى در تهران فتح گرديد . (14) شكست كوششهاى ديپلماتيك و طرحهاى بسيار مزورانه امريكا براى آزادسازى گروگانها از اهم زمينههايى بود كه موجبات اين تهاجم را فراهم ساخت .
3 - گروهكهاى چپ و راست داخلى كه هميشه كوركورانه دستورات اربابان خود را عملى مىساختند، اين بار نيز به خاطر حفظ سنگر دانشگاه و مخالفتبا تعطيلى دانشگاهها و مبارزه با اصل انقلاب فرهنگى به شيوه انقلاب اسلامى به جنگ و جدال، خونريزى، هياهو و سنگربندى مشغول گشته و آن چنان ماهرانه جو را آماده ساختند كه گويى اين بخش نيز جزيى از طرح كلى تجاوز نظامى بوده است .
4 - در همين ايام بود كه رژيم حاكم به عراق به آتش افروزىهاى مرزى خويش دامن زد و در مناطق غربى نيز احزاب سياسى به بلوا و آشوب عليه نظام اسلامى دست زدند . اين تشنجها از آن جا كه از يك منبع فرمان مىگرفتبه گونهاى وسيع و گسترده جلوه نمود تا اين كه با اعزام نيروهاى سپاه و ارتش به سوى اين نواحى مسئله به شكل درگيرى درآمد و نقل و انتقال قواى نظامى از مركز به سمت غرب كشور، غير از كنترل ضد انقلاب داخلى نتايج ناگوارى داشت، زيرا تمركز نيروها در آن زمان در يك منطقه، به فراموش سپردن دشمن خارجى و باز گذاشتن دست او براى تجاوز تلقى مىگرديد . هم چنين به دليل اين گونه مسايل در زمان تهاجم نظامى هيچ كدام از لوازم دفاعى و مخابراتى مهم در حومه مركزى ايران استقرار نداشته است .
پىنوشتها:
1 - سوره عنكبوت، آيه69 .
2 - سوره بقره، آيه249 .
3 - سوره احزاب، آيه9 .
4 - سوره فيل .
5 - حماسههاى جاويد، ج2، ص220 .
6 - نگرشى بر ماجراى طبس، دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، ص27 - 26 .
7 - حماسههاى جاويد، ص223; نخستين شهيد توطئه نظامى امريكا، ص55 - 54 .
8 - مجله پيام انقلاب، شماره 31، 12/2/1360، ص 10 - 9 .
9 - نگرشى بر ماجراى طبس، ص12 .
10 - سوره رعد، آيه37 .
11 - مجله پيام انقلاب، شماره 31، ص9 .
12 - صحيفه نور، ج7، ص170 .
13 - همان، ج8، ص221 .
14 - مجله پيام انقلاب، همان، ص8 .