شيخ محمد حسن اصفهانى از علماى حوزه نجف كه به خاطر كتاب عظيمش جواهر الكلام به «صاحب جواهر» مشهور است، با خود عهد كرده بود كه هر شب مقدارى از كتاب «جواهر الكلام» را بنويسد. يك شب فرزندش از دنيا رفت. صاحب جواهر، قلم و كاغذ به دست، با چشم گريان و قلب محزون، كنار جسد فرزندش آمد و به خاطر همان عهدى كه كرده بود، مشغول نوشتن «جواهر» شد.
يكصد داستان خواندنى، عبدالرسول مجيدى، ص 16
جاى دورى نمىرود، اگر با همين دستهاى خالى به خاكتان بيفتم و به نامتان همه دلم را زار بزنم و عقدههايم را پشتسر همه شما فرياد كنم . من عضوى از بسيج محل بودم، اين را خورشيد با اشاره به من گفته بود . . . . (1)
اما امروز ديگر نيستم . امروز، سوداى خوب ورم داشته و من پشت پنجره حسرت چمباتمه زدهام و در ميان سرفههاى پىدرپى، ستارههاى آسمانى را به شمارش نشستهام . به خودم گفتهام به آخرينشان كه برسم حتما خودم هستم . يعنى خودم را رصد خواهم كرد و آن وقت است كه دكمههاى آسمان باز خواهد شد و ستاره عشق از چاك گريبانش بيرون خواهد زد و مرا به عرش فرا خواهد خواند .
اما كو آخرين ستاره . . . كجاست آن؟ !
بهتان گفتم كه من عضوى از بسيج محل بودم، آرى . . . اما امروز ديگر نيستم، چرا؟ !
خداوندا! بدان سان كه در چشم مردم بر مقام من مىافزائى در چشم من از مقام من بكاه و بميزان عزتى كه در اجتماع بمن ارزانى همى فرمائى مرا به ذلت نهانى من آشنا ساز تا شخصيتخويش را هرگز فراموش نكنم و پاى از گليم خويش فراتر نگذارم .
پروردگارا! به روان محمود محمد و آل محمد درود فرست و بر تمتع من از هدايت و صلاح بيفزاى تا هرگز ترك هدايت و صلاح نگويم و راهى جز راه حق نپويم و در نيت رشيد و شريف خويش به ترديد دچار نشوم .
تا آن روز كه توانم به عبادت تو برخيزم زندهام دار و تا آن دم كه از تو ياد همى كنم دم گرم از سينهام برآور . و اگر چنان باشد كه راهم از راستى به انحراف خواهد گرائيد و اهريمن ناپاك در بيداى ضلالتبكمندم خواهد انداخت، پروردگار من هر چه زودتر مرا به سوى خويش فراخوان و جان مرا از خطر شقاوت وارهان، من آن زندگانى را كه مستوجب خشم و قهر تو باشد نخواهم و يك لحظه جز بياد تو نفس برنياورم .
خداوندا! هر آن خصلت ناپسند كه در من بينى بلطف عميم خويش اصلاحش فرماى تا پسنديده شود و هر آن عيب كه نفسم را به فساد بيالايد از من باز گير و هر آن نقص كه جانم از كمال باز دارد به تكميلش بپرداز .
خداى من! بروان مقدس محمد و آل محمد رحمت فرست و به جاى دشمنىهايى كه دشمنان من در حقم روا دارند نسبتبه من محبت فرماى و در عوض حسادت ولئامتى كه مردم حسود و لئيم به كار من برند از مودت خويش برخوردارم دار .
خداوندا! مقرر فرماى كه من همه را دوستبدارم و در حق همگان نيكوكار و نيك انديش باشم .
به قلب من درباره مردم صالح اطمينان بخش و در برابر بد گوئى نزديكان و بد كارى خويشاوندان مرا به خوش بينى و خوش خوئى هدايت كن .
چنان كن كه اگر خويشاوندان قطع رحم كنند من با نيك انديشى دوباره به آنان باز پيوندم و اگر در مصائب و متاعب زندگى تنهايم گذاشتند بيارى تو بر مشكلات و مصائب پيروز گردم و از دوستى و مداراى مردم پند گيرم و حسن معاشرت آموزم و كارم من كه از ستم ستمكاران تلخ استشيرينى امنيتبچشد .
خداوندا! بروان محمد و آل محمد رحمت فرست و دست مرا در مبارزه با ظلم و اجحاف توانا گردان و بزبان من در برابر دشمن قدرت گفتار بخش و برقوم بدخواه پيروزم فرماى .
مقدر فرماى كه حيله مردم حيلهگر را در هم بشكنم و دست ظالم را از تعدى و تجاوز كوتاه كنم و زبان تهمت و افترا را در دهان تهمت زن از گفتار باز دارم، و تهديد دشمنان را به هيچ نشمارم و به طاعتخيرخواهان توفيق يابم و به دنبال راهبران راه پويم .
گرچه درروايت آمده است :« قولوا لا اله الا الله تفلحوا»؛ اما مراد از آن تنها حرکت زبان نيست بلکه عقيده به توحيد است .
کلمه«تفلحوا» از واژه «فلاحت» به معناي رستن است و به کشاورز فلاح مي گويند زيرا وسيله رستن دانه را فراهم مي کند براي رستن دانه اززير خاک ، سه مرحله لازم است :
1- ريشه ي خود را در عمق خاک فرو کند.
2- مواد غذايي لازم را جذب کند .
3- مانع بالاي سر خود را کنار بزند تا به فضاي باز برسد.
انسان نيز اگربخواهد به فضاي باز توحيد برسد بايد عقايد خود را به استدلال و منطق عميق بند کند، ازتمام امکانات موجود براي رشد خود بهره گرفته و جذب کند ، موانع رشد را نيز از خود دفع کند . پس رستگاري درگرو عمق بخشيدن و تلاش و حرکت در مسير الهي است.
تمثيلات حجت الاسلام قرائتي
خانم مرضیه حدیده چی (دباغ) : وقتی غذای امام را داخل اتاق می بردم وارد اتاق که می شدم می دیدم قرآن را باز کرده اند و مشغول قرائت قرآن هستند مدتی این مساله ( کثرت قرائت قرآن ) ذهنم را مشغول کرده بود تا این که روزی به امام عرض کردم : حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است دیگر چرا این قدر قرآن می خوانید ؟ امام مکثی کردند و فرمودند : هر کس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند .
برداشت هایی از سیره امام خمینی ، ج 3 ، ص 12
جواد الائمه عليه السلام:
«توسد الصبر واعتق الفقر وارفض الشهوات و خالف الهوى واعلم انك لنتخلو من عين الله فانظر كيف تكون»
صبر را تكيه گاه خود كن و فقر را در آغوش گير، شهوات را دور افكن و با هواى نفس مبارزه كن و بدان كه از ديد الهى نهان نمىگردى پس بنگر كه چگونهاى!
(بحار، ج78، ص358)
سلام بر مهدی،
آن که نام زیبایش دل نشین و در کام جانمان شیرین است. به حرمت نامش می ایستیم و به یادش به دعا و ندبه می نشینیم. سلام بر او و درود بر خونین کفنانی که جان در مقدمش فدا کردند و به شوق دیدارش، خاک نشین سنگرها و خاکریزها شدند. سلام بر آن وجود عزیز، که هر که جرعه ای از شراب محبتش نوشید، تا ابد درخشید و هر که حرفی از کتاب ولایتش خواند، جاودانه ماند. سلام بر امام غایبی که حضور غایبانه اش سراسر زمین و زمان را آکنده است.
امام سجاد (ع): «و الذنوب التى ترد الدعاء و تظلم الهواء: عقوق الوالدين»
از جمله گناهانى كه دعا را باز مىگرداند و هوا را تاريك مىكند نافرمانى ورنجاندن پدر و مادر است.
معانى الاخبار: 270
امام سجاد (ع): «ان الدنيا قد ارتحلت مدبره والاخره قد ارتحلتمقبله و لكل منهما بنون فكونوا من ابناء الاخره و لاتكونوا مناءبناء الدنيا».
دنيا پشت كرده و مىرود، آخرت هم كوچ كردهو مىآيد، هم دنيا همآخرت فرزندانى (علاقمندانى) دارند، شما ازفرزندان آخرت باشيدنه از فرزندان دنيا.
الحقايق، ص103.