دشمنی یهود با اسلام به قبل از دوران اسلام و به روحیهی مادیگرا و قدرتطلب آنها بازمیگردد که سبب شد در دین مسیحیت تحریف ایجاد کنند و به قتل پیامبران الهی اقدام کنند. مهمترین وجوه دشمنی یهود با اسلام به این قرار است: 1⃣ با توجه به شناخت یهود از اسلام، اساساً جایگیری آنها در مدینه برای محافظت از قدس در مقابل اسلام بود؛ درحالیکه اگر آنها قصد ایمان آوردن به پیامبر (ص) را داشتند، باید در مکه ساکن میشدند. 2⃣ یهود تلاش کرد تا پیامبر (ص) متولد نشود؛ لذا به قتل اجداد و پدر ایشان و سپس خود آن حضرت همت گمارد تا آنجا که عبدالمطّلب مجبور شد برای حفظ جان پیامبر (ص)، او را به دایهای بیرون از مکه بسپارد. 3⃣ بعد از مهاجرت پیامبر (ص) به مدینه، یهود با آن حضرت همکاری نکرد و ایشان برای جلوگیری از کارشکنی یهود، با آنها پیمان سختی بست که تخلف آن با شمشیر جواب داده میشد. 4⃣ در جنگهای پیامبر (ص) با کفار بهویژه جنگ احد و احزاب، یهود به کفار کمک کردند. 5⃣ یهود مدینه از هیچ تلاشی برای مقابله روانی و فرهنگی با اسلام پرهیز نکرد؛ مانند تمسخر و تضعیف روحیه مسلمانان و موضوع تغییر قبله. 6⃣ هر سه قبیله مدینه که با پیامبر (ص) پیمان بسته بودند، پیمانشکنی کردند و آن حضرت بهشدت، عهدشکنی آنها را پاسخ داده و از مدینه اخراجشان کرد. 7⃣ مهمتر از همه این موارد، آیه شریفه قرآن، کاملترین سخن است:
لتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ (مائده/82)؛ یهود و مشرکان را شدیدترین و دشمنترين مردم نسبت به کسانی که ايمان آوردهاند، میيابی.
اینکه یهودیان بهدنبال ترور خاندان نبوت صلوات الله علیهم اجمعین از جمله امام حسین علیهالسلام بودهاند را میتوان از این حدیث شریف نبوی که در دوران خردسالی حسنین علیهماالسلام ایراد شده است فهمید: من از مکر هود نسبت به فرزندانم حسن و حسین بیمناکم. فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیهالسلام،( ص32 و بحارالانوار، ج43، ص313 )
در یکی از زیارت مطلقه امام حسین علیهالسلام با سند معتبر چنین میخوانیم: « و اَشْهَدُ اَنَّ الَّذینَ سَفَکُوا دَمَکَ، وَ اسْتَحَلُّوا حُرْمَتَکَ، مَلْعُونُونَ مُعَذَّبُونَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى بْنِ مَرْیَمَ، ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ». (کامل الزیارات، باب 79، صفحه 208، حدیث 6) و گواهى میدهم که حقّاً آنان که خونت را ریختند و حرمت تو را از بین بردند ملعونند و معذّب هستند بر زبان داوود و عیسى بن مریم و این بخاطر آن گناهى است که کردند و مردمى تجاوزکار بودند. اکنون سؤال اینجاست که چه کسانی توسط حضرت داوود و عیسی بن مریم سلاماللهعلیهما لعنت شدهاند؟ پاسخ این سؤال نه به کنایه، بلکه صراحتاً در آیه شریفه 78 سوره مبارکه مائده آمده است: « لعِنَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیمَ ذَلِک بِمَا عَصَوْا وَ کانُواْ یعْتَدُونَ». کافران از بنیاسرائیل به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند، لعنت شدنشان بدین سبب بود که [از فرمان های خدا و پیامبران] سرپیچی کردند، و همواره [از حدود الهی] تجاوز داشتند.
در زیارت شریف عاشورا دعا میکنیم: «اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ… » سؤال این است که اولین کسانی که در حق پیامبر و خاندانش ظلم روا داشتند چه کسانی هستند؟ پاسخ این پرسش در آیه شریفه 41 سوره مبارکه بقره که خطاب به یهودیان عصر پیامبر نازل شده، داده شده است: وآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَکمْ وَلاَ تَکُونُواْ أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیاتِی ثَمَنًا قَلِیلاً وَإِیای فَاتَّقُونِ. بدیهی است که بدترین ظلم در حق پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم کفر ورزیدن به نبوت ایشان و کتاب آسمانی ایشان است و این یعنی اینکه مصداق اول ظالم یهودیان هستند.
در زیارت عاشورا میخوانیم: « اللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ… » سؤال این است: چه کسانی توسط خداوند متعال لعنت شدهاند؟ پاسخ این سؤال را در آیات دوازدهگانه زیر که همگی دربارهی بنیاسرائیل و یهود نازل شدهاند مییابیم:
1. « فبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (مائده/13)
پس آنان را به علت پیمان شکنی [از رحمت خود] راندیم، و دل هایشان را [از پذیرش حق] سخت [و غیر قابل انعطاف] قرار دادیم [تاجایی که] پیوسته سخنان [حق] را از جایگاه های حقیقی اش [برای گمراه ماندنِ مردم] تغییر می دهند، و بخشی از آنچه [از معارف تورات] را که به وسیلۀ آن پند داده شدند به فراموشی سپرده [و نادیده گرفتند]، و همواره از کارهای خائنانۀ آنان جز اندکی از ایشان [که وفادار به پیمان خدایند] آگاه می شوی، پس [تا آمدن حکم جهاد] از آنان بگذر! و [از مجازاتشان] چشم پوشی کن؛ زیرا خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
2. «مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلاً» (نساء/46)
برخی از یهودیان، حقایق [کتاب آسمانی تورات] را [با تفسیرهای نادرست] از معانی [اصلی ]اش تغییر می دهند، و [به پیامبر] می گویند: [دعوتت را] شنیدیم، ولی [در باطن می گویند:] نافرمانی می کنیم. [و خطاب می کنند: سخن ما را] بشنو، که [ای کاش] نشنوی! و [می گویند:] «راعِنا». [یعنی: ما را رعایت کن.] اما با پیچ وخم دادنِ زبان [قصد می کنند معنای آن را جهت توهین به پیامبر] و طعنه زدن به دین [تغییر دهند]، اگر اینان [به جای توهین و تحریف و بازیگری] می گفتند: [دعوتت را به گوشِ قبول] شنیدیم و پایبند به اطاعت شدیم، و [سخنانمان را] بشنو و مهلتمان ده. برای آنان بهتر و [راهی] استوارتر بود، ولی خداوند به سبب کفرشان لعنتشان کرده، و جز عده ای اندک مؤمن نمی شوند.
3. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً »(نساء/47)
4. ای اهل کتاب! به آنچه [بر پیامبر] نازل کرده ایم که گواهی دهنده [حقانیت تورات و انجیلِ] همراه شماست ایمان آورید، پیش از آن که چهره هایی را [از صورت واقعی انسانی و انسانیت] محو کنیم، و [به کیفر تکبّر در برابر قرآن و پیامبر] به [تاریکی باطن و گمراهی غیر قابل جبران] پیشین آنان بازگردانیم، یا چنان که اصحاب سَبت [روز شنبه] را لعنت کردیم لعنتشان کنیم؛ فرمان [و خواست] خداوند همواره شدنی است
5. «ألَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً »(نساء/52و51)
6. قلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ» (مائده/60)
7. «وقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً مَا يُؤْمِنُونَ» (بقره/88)
8. «أولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» (آل عمران/87)
9. «إنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» (بقره/159)
10. «إنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ »(بقره/161)
11. « والَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» (رعد/25)
12. «وقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ »(مائده/64 )
13. « ولَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ»(بقره/89)
و سؤال دیگر این است که چه کسانی توسط نبی خدا لعنت شدهاند؟
پاسخ این سؤال را نیز در آیه 78 سوره مبارکه مائده مییابیم: « لعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ».
خاندان بنیامیه یهودی تبارند. این مطلب را از آیه شریفه 60 سوره مبارکه اسراء و حدیث شریف امام صادق علیهالسلام که توضیح آن در ادامه میآید، بیان میکنیم؛
از جمله حقایق تلخی که در طول تاریخ بر آن سرپوش نهاده شده است و تقریباً در کتب تفسیر و تاریخ اثر چندانی از آن دیده نمیشود نقش یهودیان در غصب خلافت امیرالمؤمنین صلوتاللهعلیه و ماجرای سقیفه است.
البته تعداد اندکی از اساتید محترم و دانشمندان به این مقوله پرداختهاند اما در تحلیلهای ایشان بیشتر گمانهزنیها و مؤیدات تاریخی دیده میشود.
مهمترین دلیل و سند ما در اثبات این امر آیه 60 سوره مبارکه اسراء میباشد:
وَ إِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي القُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْيَانًا كَبِيرًا.
به تو گفتیم: یقیناً پروردگارت [از هر جهت] به مردم احاطۀ [کامل] دارد، و آن خوابی را که به تو نشان دادیم، و نیز درختِ نفرین شدۀ در قرآن را [که بنیامیه و دیگر طاغیانند،] جز آزمایشی [بزرگ] برای مردم قرار ندادیم، و ما آنان را [از فرجام شرک و کفر] میترسانیم، ولی بر آنان جز طغیانی بزرگ نمیافزاید.
شأن نزول این آیه براساس منابع تاریخی شیعه و سنی (خطیب بغدادی، ترمذی، ابن جریر، طبری، بیهقی، ابن مردویه و مرحوم ثقةالاسلام کلینی صاحب کتاب شریف کافی) مربوط است به رؤیای معروف پیامبر که ایشان در خواب مشاهده فرمودند که بوزینگان بر منبر مبارکشان نشستهاند.
از آنجا که منبر در آن دوران صرفاً مکانی برای جلوس پیامبر و جانشینان ایشان بوده است؛ دیدن این خواب به معنای هشداری جدی در خصوص در معرض خطر قرار گرفتن خلافت و جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآله است. پر واضح است که پیامبر بعد از دیدن چنین خواب تلخی شدیداً نگران آینده اسلام و اهلبیت علیهمالسلام شدهاند.
در پی این واقعه آیه 60 سوره مبارکه اسراء نازل شد که در این آیه خداوند متعال میفرماید این رؤیا را به تو نشان ندادیم مگر به دو هدف:
1. آزمایش مردم
یعنی اینکه بعد از نقل این هشدار جدی و تکاندهنده برای عموم مردم آیا عموم مسلمانان نسبت به ایجاد انحراف در قضیه خلافت امیرالمؤمنین علیهالسلام عکسالعمل مناسبی نشان میدهند یا نه؟
2. اینکه چهره واقعی همان قبیلهای که در قرآن لعنت شده است را به تو نشان دهیم. (یکی از معانی شجره، قبیله و خاندان میباشد).
حال سؤال مهم اینجاست: این کدام قبیله است که در قرآن مورد لعن قرار گرفته است؟
فهمیدن جواب این سؤال کار سختی نیست زیرا قرآن 604 صفحه بیشتر ندارد و با یک شمارش ساده میتوان به این حقیقت پی برد که این قوم بنیاسرائیل است که در قرآن حدود 9 بار مورد لعن قرار گرفته است (از جمله آیه 60 و 78 سوره مبارکه مائده) پس به وضوح مشخص است که خداوند متعال در آیه 60 سوره مبارکه اسراء نسبت به خطر جدی اسرائیلیهای آن زمان در امر غصب خلافت امیرالمؤمنین هشدار میدهد.
شاید این حدیث شریف از امام صادق علیهالسلام را بارها شنیده باشید که در جواب فردی که از معنای"الشجرة الملعونة في القرآن"از ایشان سؤال نمود؛ فرمودند:«منظور بنی امیه است» (تفسیر نور، تفسیر تبیان، تفسیر لاهیجی)
حال به نظر شما از کنار هم قرار دادن این احادیث و آیه 60 سوره اسراء به چه نتیجهای میرسیم؟
تردیدی نیست که تنها قوم بنیاسرائیل در قرآن بارها لعنت شدهاند و همچنین در صحت حدیث مذکور هم تردیدی وجود ندارد پس به نظر میرسد قبیلهی بنیامیه از نسل بنیاسرائیل هستند و هیچگونه نسبت خویشاوندی با بنیهاشم ندارند. روایت مهمی که خویشاوند نبودن بنیامیه و بنیهاشم را تأیید میکند در جلد 31 بحارالانوار صفحه 458 آمده است.
در این روایت ذکر شده است که امیه فرزند عبد شمس نبوده بلکه غلامی رومی بود که بعدها بهعلت زیرکی با عنوان فرزندخوانده موفق به نفوذ در قبیله قریش شد و با توجه به اینکه در آن زمان فرزندخوانده هم مانند سایر فرزندان بوده است در طول تاریخ، بنیامیه به عنوان برادران بنیهاشم معروف شدند. مانند کودکی که از پرورشگاه توسط خانوادهای دریافت شود و به فرزندی پذیرفته گردد، گرچه که این فرزند نسبت خونی با خانواده جدید ندارد اما از تمام شرایط یک فرزند واقعی برخوردادر میگردد.1
همچنین به کار بردن عبارت «اللّصیق» برای خاندان بنیامیه توسط امام علی علیهالسلام در نامه 17 نهجالبلاغه خطاب به معاویه، مؤیدی دیگر بر این مطلب است که بنیامیه هیچ نسبت خونی با بنیهاشم نداشته و اصالتاً رومی و اسرائیلیتبار هستند: «و اَمّا قَوْلُک اِنّا بَنُوعَبْدِ مَناف، فَکذلِک نَحْنُ، وَلکنْ لَیسَ اُمَیةُ کهَاشِم، وَ لا حَرْبٌ کعَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَ لا اَبُوسُفْیانَ کاَبى طالِب، وَ لاَ الْمُهاجِرُ کالطَّلیقِ، وَ لاَ الصَّریحُ کاللَّصیقِ، وَ لاَ الْمُحِقُّ کالْمُبْطِلِ، وَ لاَ الْمُؤْمِنُ کالْمُدْغِلِ. وَ لَبِئْسَ الْخَلَفُ خَلَفٌ یتْبَعُ سَلَفاً هَوى فى نارِ جَهَنَّمَ! » و [ای معاویه] اینکه گفتى: «ما از فرزندان عبدمنافیم» آرى ما هم چنین هستیم، ولى با این فرق که نه امیه مثل هاشم است، نه حرب همچون عبدالمطّلب، و نه ابوسفیان مانند ابوطالب، و نه مهاجر الى اللّه چون اسیر آزاد شده، و نه فرزند اصل و نسب دار چون فرزند منسوب به پدر، و نه اهل حق مانند اهل باطل، و نه مؤمن چون مفسد. و چه بازماندگان بدى هستند آنان که تابع گذشتگان جهنّمى خود مىباشند!
منبع:محمد ابراهیمنیا، مقاله سقیفه و بنی اسرائیل، سایت اندیشکده مطالعات
بسم الله الرحمن الرحیم
به گزارش معاونت تهذیب و فرهنگی مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه خواهران، نشست مبلغان ویژه اعزام دههی اول محرم الحرام با حضور استاد ارجمند؛ سرکار خانم مؤمنی زیدعزها به همت این معاونت، در تاریخ 29/6/96 در سالن علامه طباطبائی مؤسسه برگزار گردید.
در این نشست که با حضور مبلغات اعزامی از مؤسسه و جمعی از طلاب برگزار شد، ابتدا سرکار خانم مؤمنی زیدعزها از بایدها و نبایدهای تبلیغ و زمان مناسب انجام وظیفهی مقدس تبلیغ برای هر طلبه مطالب ارزشمندی بیان کردند و در ادامه به وظایف مبلغین در عرصهی تبلیغ و چگونگی برخورد با مشکلات و پیامدهای تبلیغ مطالبی را ایراد نمودند و گفتند؛ که تبلیغ چهره به چهره بسیار مهم است. در هر مکانی از هر جایی با هرکسی باید تبلیغ کرد. حتی کودکی را می بینید در مورد اسمش بپرسید و معنایش را بگویید و با او رفیق شوید. لازم نیست که حتماً عالم دهر باشیم تا تبلیغ را شروع کنیم بلکه هر آنچه را آموختیم، مردم به آن نیاز دارند و همان را به مردم آموزش دهیم.
همچنین بیان داشتند که یک طلبه حداقل باید تاریخ اسلام را بخواند چرا که بسیاری از شبهات با تاریخ پاسخ داده میشود و ضعف بزرگی است که طلبه تاریخ را نداند و همینطور است تفسیر قرآن، حداقل روزی یک ربع تفسیر بخوانید.
ایشان در ادامه به نکاتی پیرامون آتش به اختیار بودن و حکم مقام معظم رهبری مدظله العالی در این خصوص و تبیین آن پرداختند و گفتند؛ آتش به اختیار در مقابل آتش به دستور است یعنی در جایی که فرمانده به سربازانش اطمینان دارد به آنان آتش به اختیار میدهد.این اطمینان را رهبر عزیز به شما جوانان دارند پس بروید و کار کنید در جامعه.
در پایان نشست، پک ویژهی اعزام دههی اول محرم الحرام 96 شامل؛ سوگنامهی عاشورا، راز محبوبیت و جاودانگی امام حسین علیه السلام ، شوری در عاشورا، بهزیستن با آداب اسلامی،ویژگیها و فواید صلوات و ره توشهی محرم 96 جمعاً شامل 6 جلد کتاب به همت معاونت تهذیب و فرهنگی و همکاری ستاد اقامهی نماز تهیه، و به مبلغین اهداء شد.
رهبر انقلاب اسلامی گناه فتنهگران سال ۸۸ را نابخشودنی میدانند. ایشان طی چهار سال گذشته بارها به تشریح خطا وگناه فتنهگران سال ۸۸ پرداختهاند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR مجموعه این گناهان را در گزیده بیانات «۲۲ گناه نابخشودنی» برگرفته از بیانات حضرت آیتالله خامنهای تهیه و منتشر کرده است:
پیش بردن جامعه به اغتشاش و نا امنی
هر کسی امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنی سوق بدهد، از نظر عامهی ملت ایران انسان منفوری است؛ هر که میخواهد باشد. هر هدفی را که این ملت بخواهد به آن برسد، در سایهی آرامش و امنیت خواهد رسید. ۱۳۸۸/۰۴/۲۹
ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی از درون
آن کسانی که میخواستند از درونِ این نظام، به نظام جمهوری اسلامی ضربه بزنند، نتوانستند موفق بشوند ۱۳۸۸/۰۵/۱۲
ضربه به ملت و تلخکردن کام مردم پس از شادی بزرگ مشارکت در انتخابات
اما در همین فرصت بزرگ، در همین شادی بزرگ، دستهائی به کار افتادند برای اینکه ضربهای به ملت ایران بزنند
، دهانها را قدری تلخ کردند؛ اما نتوانستند آن کاری را که میخواهند، انجام بدهند. این هوشیاری شما ملت بود. این تجربهی ما بود که بدانیم دشمن ما کمین کرده است. بعضی از خواص هم البته مردود شدند. این انتخابات بعضیها را مردود کرد ۱۳۸۸/۰۵/۱۲
نابود کردن حادثه افتخارآمیز انتخابات پرشور ۸۸ و هتک آبروی نظام در مقابل ملتها
ظلمی که به مردم شد، آن ظلمی که به نظام اسلامی شد، آن هتکی که از آبروی نظام در مقابل ملتها به وسیلهی بعضی انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند…
مسئلهی اصلی این است که مردم در یک حرکت عظیمی، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کمنظیری حضور پیدا کردند و این رأی بالا را توی صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخی است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکی دو سال اخیر همین طور پیدرپی پیشرفتهای اقتصادی و علمی و سیاسی و امنیتی و بینالمللی برای خودش کسب کرده بود، در یک مرحلهی عالی از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتی صورت میگیرد برای نابود کردن این حادثهی افتخارآمیز! مسئلهی اصلی این است.
این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانی بود طراحیشده؛ تصادفی نبود. همهی نشانهها نشان میدهد که این جریان طراحیشده بود، حسابشده بود.
اینها صحنهگردانهائی دارند، صحنهگردانهائی هم پیدا خواهند کرد. ۱۳۸۸/۰۶/۰۴
تهمت زدن به نظام اسلامی
تهمت زدن به یک شخص گناه است، تهمت زدن به یک نظام اسلامی، به یک مجموعه، گناه بسیار بزرگتری است. ۱۳۸۸/۰۶/۲۹
زمینهسازی برای آشوب و اغتشاش
توی همین قضایای بعد از انتخابات واقعاً غفلت بزرگی کردند. مردم را به خیابانها دعوت کردند؛ چرا نیروی فشار درست کردن. مأمنی درست میکنند برای آن کسی که میخواهد ایجاد آشوب و اغتشاش کند؛ اینها غفلتهاست. یعنی در سیاست، غفلتها گاهی مثل خیانتها خیلی ضربه میزند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۳
تکذیب و تهمت به نظام
خدشه به رأی مردم و نفی آن
در این فتنههای بعد از انتخابات، آن چیزی که اساس قضیه است، این است که رأی مردم و حضور مردم از نظر یک عدهای نفی شد، مورد خدشه قرار گرفت، نظام تکذیب شد، مورد تهمت قرار گرفت. گناه بزرگی که انجام دادند، این بود. اینها بایست تسلیم میشدند.
حضرت نوح نبیاللَّه (علی نبیّنا و علیه السّلام) به فرزندش فرمود: «یا بنیّ ارکب معنا و لا تکن مع الکافرین».(۵) نظام اسلامی هم تأسیاً به حضرت نوح، به همه میگوید: بیائید با ما باشید، بیائید وارد این کشتی نجات شوید، «و لا تکن مع الکافرین». هدف و مبنا این است. ما هیچ کس را از نظام بیرون نمیکنیم؛ اما کسانی هستند که خودشان، خودشان را از نظام بیرون میکنند؛ خودشان را از نظام خارج میکنند. ۱۳۸۸/۱۲/۰۶
تلاش برای تغییر نتائج قانونی انتخابات با زور خشونت و اردوکشی خیابانی
انتخاباتی انجام میگیرد، یک حرکت قانونی اتفاق میافتد، یک نتیجهای هم با خود به دنبال میآورد؛ این نتیجه را به زور خشونت بخواهند عوض کنند. یک عدهای را بکِشند توی صحنه؛ احیاناً اگر اقتضاء شد، خشونت هم بکنند، آتشسوزی هم راه بیندازند، بانک هم آتش بزنند، اتوبوس هم آتش بزنند، برای اینکه نتائج قانونی را برگردانند. خوب، این حرکتی است که هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است. پیداست این حرکت، حرکت هدایت شدهای از طرف بیگانگان است. یک چنین اتفاقی را میخواستند در کشور پیش بیاورند. ۱۳۸۹/۰۱/۰۱
امیدوار کردن جبهه دشمن
. کسانی که فتنهی سال ۸۸ را شروع کردند - حالا یا خودشان طراحی کرده بودند، یا دیگران طراحی کرده بودند؛ نمیخواهیم نسبتی بدهیم، ولی به هر حال این فتنه طراحی شده بود - به کار کشور ضربهی سختی زدند. اگر این فتنه نبود، بلاشک کارهای گوناگون کشور بهتر پیش میرفت. اینها دشمنان را امیدوار کردند و روحیه دادند به کسانی که علیه نظام اسلامی جبههبندی کردهاند و یک جبههای تشکیل دادهاند. ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
بی بصیرتی و چشمبستن بر روی حقایق واضح
ایراد کار بسیاری از کسانی که در لغزشگاههای بیبصیرتی لغزیدند و سرنگون شدند، این است که نگاه نکردند و چشم خودشان را بر یک حقایق واضح بستند. انسان باید نگاه کند؛ وقتی که نگاه کرد، آنگاه خواهد دید. ما خیلی اوقات اصلاً حاضر نیستیم یک چیزهائی را نگاه کنیم. انسان میبیند منحرفینی را که اصلاً حاضر نیستند نگاه کنند
سرپیچی از راه معقول قانونی
اگر شما نگاه کردید دیدید یک راه معقول قانونیای وجود دارد و کسی از آن راه معقول قانونی سرمیپیچد و کاری میکند که برای کشور مضر است، ضربهی به منافع ملت است، خوب، با نگاه عادلانه، با نگاه متعارف، با نگاه غیرجانبدارانه، معلوم است که او محکوم است
انسان با اینکه جان خودش را خیلی دوست دارد، اما گاهی ممکن است در حال رانندگی هم یک لحظه حواسش پرت شود، یک لحظه چرت بزند، یک ضایعهای پیش بیاید. لغزشهائی که در این زمینه پیش میآید، اینها را نمیشود گناه دانست؛ اما اگر چنانچه تداوم پیدا کند، این دیگر بیبصیرتی است، این دیگر غیر قابل قبول است. ۱۳۸۹/۰۸/۰۴
بازیچه دشمن
اینهائی که عامل فتنه بودند - توی خیابان، یا بعضی از سخنگویانشان - اغلب ندانسته وارد این میدان شده بودند؛ اما دستهائی اینها را هدایت میکرد، نمیفهمیدند. حالا این که چطور بعضیها وارد این میدان شدند، چطور ندانسته به دشمن کمک کردند، خودش تحلیلهای دقیق روانشناختی دارد؛ اما واقعیت قضیه این است که عرض کردم. این مسئله خیلی کار بزرگی بود؛ این کار را شما جوانها به سامان رساندید. ۱۳۸۹/۰۸/۱۲
امیدوار کردن دشمن
گناه بزرگی که برخی از دستاندرکاران فتنهها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را امیدوار میکنند که میتواند منفذی در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸
بازیچه طراحی دشمن شدن
این کسانی که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچهی دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد. اگر اول غفلتی کرده است، وسط کار وقتی فهمید، بلافاصله بایستی راه را عوض کند. خوب، نکردند. عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند، به خیال خودشان محاسبه کرده بودند. به گمان آنها بساط جمهوری اسلامی بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّی شعارهای دینی هم باقی نمانَد؛ برنامه این بود. ۱۳۸۹/۱۰/۱۹
آخرین نمایشنامهی آنها که روی صحنه آمد، همین فتنهی ۸۸ بود. در حقیقت، یک تلاشی بود. یک عدهای در داخل، به خاطر حب به نفس، حب به مقام - از این قبیل امراض خطرناک نفسانی - اسیر این توطئه شدند. من بارها گفتهام؛ طراح و نقشهکش و مدیر صحنه، در بیرون از این مرزها بود و هست. در داخل با آنها همکاری کردند؛ بعضی دانسته، بعضی ندانسته. ۱۳۸۹/۱۱/۱۵
دعوا راه انداختن و مضطرب کردن ملت و خوشحال کردن دشمن
تمکین نکردن به قانون و رأی مردم
ادعا کردند که قانونگرا هستند، بعد خب مردم به آنها رأی ندادند، اکثریت مردم به کس دیگری رأی دادند؛ اینها بنا کردند دعوا راه انداختن که چرا! کشور را، ملت را مدتی مضطرب کردند، دشمن را خوشحال کردند؛ البته آخرش هم در مقابل مردم دیگر تاب نیاوردند و عقب نشستند.
گناه آتشافروزان فتنهی ۸۸ همین بود که به قانون تمکین نکردند، به رأی مردم تمکین نکردند. ممکن است کسی بعد از انتخابات اعتراض داشته باشد؛ خیلی خوب، این اعتراض ایرادی ندارد؛ اما راهِ قانونی دارد که چگونه باید این اعتراض را بیان و دنبال کرد. اگر قانون را قبول داریم، باید از آن راه برویم. این هم نکتهی اصلی است. ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
بیزاری نجستن از آشوبگران
حرف من در فتنهی ۸۸ هم همین بود. در فتنهی ۸۸، چند روز بعد از انتخابات به آن عظمت، یک عدهای آمدند اظهار مخالفت کردند، یک عده هم از این فرصت استفاده کردند؛ سلاح گرفتند، کار را به آشوب و تشنج کشاندند، پایگاه بسیج را گلولهباران کردند. حرف ما این بود: آن کسانی که به نام آنها این کارها انجام میگرفت، باید همان وقت اعلامیه میدادند، اعلام بیزاری میکردند، میگفتند اینها از ما نیستند؛ اما نکردند. اگر این کار را میکردند، فتنه زودتر ریشهکن میشد؛ مسائل بعدی هم پیش نمیآمد. ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
انتخابات را مظهر اختلافات وانمود کردن
انتخابات برای کشور مایهی آبروست، مایهی افتخار است. همه مراقب باشند که انتخابات مایهی بیآبروئی برای کشور نشود؛ آنطوری که در سال ۸۸ یک عدهای سعی کردند انتخابات را مظهر اختلافات وانمود کنند، جنجال سیاسیِ طبیعیِ انتخابات را تبدیل کنند به یک فتنه. ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
ایجاد تلاطم و گرفتن آرامش عمومی و ثبات از ملت
در هر دو مورد سعیشان این بود که بتوانند ثبات سیاسی را در کشور به هم بزنند؛ سعیشان این بود که تلاطم ایجاد کنند؛ این آرامش عمومی را، این ثبات را از این ملت بگیرند. ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
قانونشکنی و دشمنشاد کردن کشور
بدترین خاطرهها مربوط به جرزنیهای سیاسی یک عده آدم نادان، ناباب و بعضاً معاند در قضیهی انتخابات بود. خب، در هر قضیهای، در هر حادثهای ممکن است یک عدهای قبول نداشته باشند، معترض باشند. چگونه باید اعتراض را نشان داد؟ قانون، راه معین کرده است. چرا قانونشکنی کنند؟ چرا برای مردم هزینه درست کنند؟ چرا کشور را دشمنشاد کنند؟ چرا برنامههائی را که عفونت تصمیمگیریها و ترفندهای دشمن از آن بلند و آشکار است، اجرا کنند؟ قانون، راه معین کرده است. آنجا ما گفتیم، به همه هم گفتیم، همهی اطراف قضیه هم ملزم بودند که بر طبق آنچه که گفته شده است - که مرّ قانون است - عمل کنند. چرا نکردند؟! ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
ایجاد هزینه و زحمت برای کشور و مردم
البته کسانی بخواهند از طرق غیر قانونی عمل کنند، خب به ضرر کشور میکنند؛ کمااینکه در سال ۸۸ از راههای غیر قانونی وارد شدند، کشور را دچار هزینه کردند، برای مردم اسباب زحمت درست کردند، برای خودشان هم اسباب بدبختی و سرشکستگی در زمین و در ملأ اعلی شدند. ۱۳۹۱/۱۰/۱۹
تلاش برای قراردادن مردم در مقابل نظام
دشمن تلاش میکند زحمت مردم را باطل کند - همچنان که در سال ۸۸ کردند - این هم یکی از کارهای دشمنان بود؛ کسانی را وادار کردند که برخلاف قانون، توقعاتی بکنند و بر اساس آن توقعات، سعی کنند مردم را در مقابل نظام قرار دهند.
کارشان منطقی نبود، معقول نبود؛ برای کشور هزینه درست کردند. خب، کشور بر این مسائل فائق میآید. نظام جمهوری اسلامی قوی است. این خرابکاریها و انگشت توی چشم کردنها و این مزاحمتها و آزارها، جمهوری اسلامی را که از پا نمیاندازد. منتها برای کشور هزینه درست میشود. ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
تخلف از قانون
آنجائی اشکال پیش میآید که تخلف از قانون انجام میگیرد. سال ۸۸ اشکالاتی که وارد شد، خسارتی که به کشور وارد کردند و نگذاشتند کشور و ملت طعم آراء چهل میلیونی را درست بچشد، به خاطر تخلف از قانون بود. یک عدهای یا برای خاطر اغراض نفسانی، یا هدفهای خلاف سیاسی، یا هرچه - حالا در آن زمینه نمیخواهیم قضاوتی بکنیم - از قانون تخلف کردند، خطا کردند، از راه غیر قانونی وارد شدند؛ هم به خودشان صدمه زدند، هم به ملت صدمه زدند، هم به کشور صدمه زدند. راه درست، راه قانون است. همه تابع قانون باشند، همه تسلیم قانون باشند. ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
قرار دادن کشور در لبهی پرتگاه خشونت و خونریزی بر سر قدرت
البته درسال ۸۸ بعضی خطای بزرگی را مرتکب شدند، کشور را در لبهی یک چنین پرتگاهی قرار دادند، یک مشکل اینچنینی را برای کشور تدارک دیدند؛ اما بحمدالله خدای متعال کمک کرد، ملت توانست از این مشکل عبور کند. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
ایستادگی غیرقانونی و غیر نجیبانه در مقابل جریان قانونی کشور
قراردادن کشور در لبه پرتگاه اختلافات و جنگ داخلی
من خواهش میکنم اگر چنانچه مسائل سال ۸۸ را مطرح میکنید، مسئلهی اصلی و عمده را در این قضایا مورد نظر و در مدّ نگاهتان قرار دهید؛ آن مسئلهی اصلی این است که یک جماعتی در مقابل جریان قانونی کشور، به شکل غیر قانونی و به شکل غیر نجیبانه ایستادگی کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ این را چرا فراموش میکنید؟
اما در این قضایا، مسئلهی اصلی گم نشود. خب، در انتخابات سال ۸۸، آن کسانی که فکر میکردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجههی با تقلب، اردوکشی خیابانی کردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیکنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا برای کشور هزینه درست کردید؟ اگر خدای متعال به این ملت کمک نمیکرد، گروههای مردم به جان هم میافتادند، میدانید چه اتفاقی میافتاد؟ میبینید امروز در کشورهای منطقه، آنجاهائی که گروههای مردم مقابل هم قرار میگیرند، چه اتفاقی دارد میافتد؟ کشور را لب یک چنین پرتگاهی بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت بهخرج دادند. در قضایای سال ۸۸، این مسئلهی اصلی است. ۱۳۹۲/۰۵/۰۶
در آستانه فرارسیدن روز «نهم دی»، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بیست جملهی برگزیده از حضرت آیتالله خامنهای را درباره «حماسه نهم دی» و «فتنه»، منتشر کرد:
* فتنهها را باید با روشنگری خاموش کرد. هر جا روشنگری باشد، فتنهانگیز دستش کوتاه میشود. ۱۳۷۸/۰۵/۰۸
* فتنهانگیختن و بد دل کردن مردم نسبت به یکدیگر، یکی از مواد برنامهای است که دشمنان نسبت به این ملت در نظر دارند. ۱۳۷۹/۰۱/۰۶
* دنیاطلبان برای اینکه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد میکنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاستبازیهای ناجوانمردانه؛ اینها ناشی از همین دنیاطلبیهاست. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹
* در اوائل حوادث بعد از انتخابات ۸۸ اولین کاری که شد، تردیدافکنی در کار مسئولین رسمی کشور بود؛ در کار شورای نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنیها خیلی مضر است؛ دشمن این را میخواهد. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴
* در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. ۱۳۸۸/۱۰/۱۹
* فتنه معنایش این است که یک عدهای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضای غبارآلود، دشمن صریح بتواند چهرهی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. ۱۳۸۸/۱۰/۲۹
* وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. ۱۳۸۸/۱۰/۲۹
* مهمترین هدف از حوادث دوران فتنهی بعد از انتخابات ۸۸ این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. میخواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند، و نتوانستند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹
* آن کسانی که در مقابل عظمت ملت ایران، در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشی از ملت نیستند؛ افرادی هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانی که بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را میکنند؛ ربطی به تودهی مردم ندارند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹
* شما دیدید فتنهای به وجود آمد، کارهائی شد، تلاشهائی شد، آمریکا از فتنهگران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی، منافقین و سلطنتطلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همهی این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیست و دوی بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
* باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبههی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنهی سال ۸۸ هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود. ۱۳۸۹/۰۶/۲۵
* گناه بزرگی که برخی از دستاندرکاران فتنهها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را امیدوار میکنند که میتواند منفذی در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸
* مردم ما در مقابلهی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنهگران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانهی این است که این مردم بیدارند، هشیارند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸
* حادثهی نهم دی یک حادثهی عجیبی است؛ به خاطر دلبستگی مردم به نظام بود. اینها نشان دهندهی اعتماد مردم است. متأسفانه میشنویم همین طور در اظهارات مصلحتجویانه، مکرر میگویند: آقا اعتمادِ از دست رفتهی مردم را برگردانید! کدام اعتمادِ از دست رفته؟! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام را دوست دارند، از نظام دفاع میکنند. ۱۳۹۰/۰۵/۱۶
* در فتنهی ۸۸، دو روز بعد از حوادث عاشورا، قضیهی عظیم نهم دی به راه افتاد. همان وقت بعضی از ناظران خارجی که از نزدیک دیده بودند، در مطبوعات غربی نوشتند و ما دیدیم، که گفته بودند آنچه در نهم دی در ایران پیش آمد، جز در تشییع جنازهی امام، چنین اجتماعی، چنین شوری دیده نشده بود. این را مردم کردند. حضور مردم اینجوری است. ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
* یکی از خصوصیاتی که در حادثهی ۹ دی هست، که باز آن را کاملاً به حوادث انقلاب نزدیک میکند، مسئلهی عاشوراست. یعنی در حوادث اول انقلاب هم محرّم پیش آمد و امام آن نکتهی عظیمِ عجیبِ تاریخی را بیان کردند: «ماهی که خون بر شمشیر پیروز است». ۱۳۹۰/۰۹/۲۱
* ۹ دی یک نمونهای بود از همان خصوصیتی که در خود انقلاب وجود داشت؛ یعنی مردم احساس وظیفهی دینی کردند و دنبال این وظیفه، عمل صالحِ خودشان را انجام دادند. عمل صالح این بود که توی خیابان بیایند، نشان بدهند، بگویند مردم ایران اینند. ۱۳۹۰/۰۹/۲۱
* در قضایای سال ۸۸ که دشمن تصور میکرد طراحی دهسالهی او بر ضد جمهوری اسلامی به نتیجه رسیده است، ملت ایران باقدرت در صحنه حاضر شد و بر دهان مخالفان و معارضان بینالمللی زد؛ چه برسد به مزدوران داخلی آنها که در مقابل عظمت ملت ایران به حساب نمیآیند. ۱۳۹۱/۱۰/۲۷
* در مسئلهی انتخابات و غیر انتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که در سال ۸۸ پیش آمد ــ که برای کشور ضرر داشت و ضایعهآفرین بود ــ همه از همین ناشی شد که کسانی نخواستند به قانون تمکین کنند؛ نخواستند به رأی مردم تمکین کنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
* دشمنان این ملت، روز نهم دی را فراموش کردهاند آن کسانی که فکر میکنند در این کشور یک اکثریتی خاموش و مخالف با نظام جمهوری اسلامیاند، یادشان رفته است که سی و چهار سال است که هر سال در بیست و دوم بهمن، در همهی شهرهای این کشور، جمعیتهای عظیم به دفاع از نظام جمهوری اسلامی بیرون میآیند و «مرگ بر آمریکا» میگویند. ۱۳۹۲/۰۳/۱۴
به گزارش روابط عمومی مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه(خواهران)، نمایشگاه دستاوردهای پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه های علمیه، روز شنبه 20/9/95 توسط حجت الاسلام و المسلمین اعرافی رئیس حوزه های علمیه سراسر کشور، با حضور حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی و حجت الاسلام و المسلمین عشرتی، رئیس موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه خواهران و جمعی از مسولین دفتر تبلیغات اسلامی، فرهیختگان و پژوهشگران مدعو در سالن همایش های دفترتبلیغات اسلامی افتتاح شد.
در ابتدای این مراسم حجت الاسلام والمسلمین اعرافی و هیئت همراه به اتفاق جمعی از مسئولان و فرهیختگان و اندیشمندان حوزوی، از غرفه های مختلف نمایشگاه که حاصل دستاوردهای پژوهشی بخش های زیر مجموعه دفتر تبلیغات اسلامی بود، بازدید کردند.
ایشان در ادامه از غرفه موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه خواهران بازدید کرده و ضمن بررسی دستاوردهای پژوهشی این موسسه، با توضیحاتی که توسط حجت الاسلام والمسلمین عشرتی رییس موسسه آموزش عالی حورزوی معصومیه خواهران ارائه گرید، در جریان توجه ویژه ی مسئولین موسسه نسبت به زمینه سازی مناسب جهت حضور بانوان محقق طلبه در عرصه های علمی با رویکرد طلبگی قرار گرفتند.
مراسم رونمایی از نشان مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه خواهران با حضور حجت الاسلام و المسلمین عشرتی رئیس مؤسسه و جناب آقای بهرام پور مفسر قرآن کریم، معاونان، مدیران گروه ها، کارکنان و طلاب؛ در سالن اجتماعات مؤسسه برگزار شد.
در ابتدا حجت الاسلام والمسلمین عشرتی ضمن تبریک فرا رسیدن ربیع الاول در خصوص معرفی آرم مؤسسه گفت: امروزه نشان ها را به گونه ای ارائه می دهند که در عین سادگی، گویا باشد. ایشان با اشاره به دیگر شاخص های طراحی نشان مؤسسه از جمله حوزوی و آموزشی بودن ، درج نشدن آیات و یا نامی متبرک را به لحاظ حفظ حرمت آنها ذکر نمودند.
وی افزود: در آینده نزدیک در تمام برنامه های فرهنگی، پژوهشی و آموزشی ارائه شده از طرف مؤسسه، شاهد درج آرم موسسه خواهیم بود. سپس حجت الاسلام والمسلمین عشرتی از همه عزیزانی که درتثبیت این نشان همکاری داشتند تشکر کردند.
رئیس موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه در پایان بر حضور و تلاش مجدانه طلبه ها در ارتقاء سطح علمی، پژوهشی و فرهنگی اشاره کردند و نسبت به بهره مندی از برنامه های تدوین شده در رشد آنان تاکید کردند.
دومین نشست «اخلاق در قرآن» با سخنرانی مفسر قرآن جناب آقای بهرام پور در سالن اجتماعات موسسه معصومیه خواهران برگزار شد.
جناب آقای بهرام پور با اشاره به سخنان نشست قبل و اینکه «سه ظلمت سر راه انسان است.» گفت: «این سه ظلمت عبارتند از : اول: ظلمت اظلم ؛ که در آن وظیفه خروج از ظلمت با خود انسان است. دوم: ظلمتهای سیئات؛ خروج از این ظلمات هم با راهنمایی ها و هدایتهای انبیاء، توسط خود انسان ها صورت می پذیرد و سوم: ظلمت های ناشناخته؛ خدا می فرماید: اگر انسان سیئات را ازخود دور کرد، امکان شناخت این ظلمات ناشناخته را من خودم به قلبش می فرستم تا از این ظلمات ناشناخته خارج شود.»
وی در قبال وظیفه طلاب در هدایت جامعه تصریح کرد: «طبق قرآن و عبارت «هدی للناس» در آن، حوزههای علمیه و طلاب ملزمند تا مباحث سخت را برای مردم آسان کنند.»
مفسر قرآن آقای بهرامپور با طرح این پرسش که آیا اعمال انسان نزد خداوند زائل خواهد شد، در قالب یک مثال گفت: «هرکس یک نقطه ضعف دارد. شیطان شش هزار سال عبادت کرد. اما نقطه ضعف او غرور بود. شیطان از خدا بعد از رانده شدن مطالبه مزدِ عبادت های قبلی اش را کرد و خداوند فرمود: بگو چه می خواهی… معلوم می شود که خدا قبول داشت که او عبادات مقبوله ای داشته است.»
آقای بهرامپور افزود: «اگر رُزِقَ مورد وعده خدا روزی ما شد، این رِزق مثل چک تضمینی است که قطعا نقد خواهد شد. از خدا باید بخواهید اعمالتان را رُزِقنا حساب کند. این یعنی چک تضمینی و نه کاغذ پاره. اگر اعمال نیک انجام دادی، یعنی رُزِقَ شدی. بهشتیان می گویند رُزِقنا مِن قَبل؛ یعنی از همان قبل روزی ما شده بود.»
وی در ادامه با بیان عبارت «اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات» در تبیین اخراج از نور به واسطه طاغوت گفت: «طاغوت وقتی بخواهد کسی را تربیت کند، اول نورها را از او می زداید و سپس او را به انحراف می کشاند…»
آقای بهرامپور با تأکید بر اینکه عالم محضر خدا و نگاه گاه اوست… ، طلاب را مورد خطاب قرار داد و گفت: «در دل بچهها تان نور و نورانیت بکارید. مثلا به کودک پول به بدهید تا به فقیر دهد و رحم علی گونه را در او زنده کنید.» وی افزود: «خواهران من! آنچه در پیشگاه الهی ما را رشد میدهد قبل از همه اخلاص است. چون شما طلاب مبلغان دین می شوید، لذا میدان ندهید به این فکر که من برترم.»
استاد بهرامپور همچنین برخی از مصادیق ورود نورانیت به زندگی طلاب چون احترام به دیگران، کسب اجازه از معصومین و حضرت معصومه در نقل تفسیر برای مردم، بی تفاوتی به تعاریف دیگران، محور قرار دادن قرآن و غیره را بر شمرد و در دعای پایانی خود عنوان کرد: «خدایا تو که بندگانت را هدایت میکنی، از طریق ما این کار را انجام بده….
همه ما درباره هديه دادن و آثار آن مطالب زيادي ميدانيم و يا به عبارت ديگر تجربههاي زيادي داريم. وقتي براي جشن تولد كودكتان، اسباب بازي مورد علاقه او را ميخريد، دنيايي از شادي در چهره او موج ميزند و شما با ديدن اين صحنه سرشار از انرژي و نشاط ميشويد.
از فايدههاي ديگر هديه دادن، جلب محبت ديگران است. بهترين خاطرات شما در اين باره شايد مربوط به دوره نامزديتان باشد؛ دورهاي كه براي بيان احساسات خود به يکديگر محافظهكاري نميكرديد. گاهي يك هديه به قدري مشكلگشاست كه اگر همه ريشسفيدهاي فاميل را براي حل يك مسئله خانوادگي جمع ميكرديد، ممكن بود چنين نتيجه پرباري را نميگرفتيد.
با وجود تمام محاسني كه براي هديه دادن و هديه گرفتن وجود دارد، گاهي اين كار به دليل مشكلات اقتصادي سخت ميشود. مثلا در روزهاي پاياني يك ماه و يا قرار گرفتن در موقعيتي خاص که امکان هزينهکردن نداريم چهکاري ميتوانيم انجام دهيم؟ آيا جايگزيني براي اين جادوي محبت وجود دارد؟ آيا هديههايي هم هستند كه بتوان بدون صرف پول فراهم كرد؟ با كمي تأمل به هديههايي ميرسيم كه نام آن را هديههاي بيهزينه ميگذاريم.
1. طلا بدهيد
«وقت طلاست» اين بار اين طلاي با عيار بالا را به همسرتان هديه كنيد. براي او وقت بگذاريد و با او به نزديكترين فضاي سبز اطراف منزلتان برويد. همان غذايي را كه قرار بود در منزل بخوريد، اين بار چند قدم دورتر از خانه نوش جان كنيد. با بچهها بازي كنيد و خود اسباب بازي آنها شويد. اين لحظههاي شاد هيچ گاه از خاطرات همسر و فرزندانتان پاك نخواهد شد. به پياده روي برويد و در حال قدمزدن باحوصله و آرامش به حرفهاي يکديگر گوش كنيد.
2. يک جرعه تبسم
خوشرويي، سببساز جلب محبت ميشود. شما ميتوانيد با تغيير مثبتي كه در رفتار و گفتارتان پديد ميآوريد، بهترين هديه را به خانواده خود تقديم كنيد. يك تبسم زيبا و يك نگاه محبت آميز، از صدها هديهاي كه محبتي آن را همراهي نكند، بهتر و دلنشينتر است.
3. ذوقتان را فعال کنيد
خيليوقتها شيريني برخي کارهايي که با هنر ذوق لطيف شما پديد ميآيد از بسياري هداياي مادي، ماندگاري بيشتري دارد. فقط کافي است اندکي لطافت به خرج دهيد و کمي تأمل. بعضيها معتقدند همه انسانها هنرمند آفريده شدهاند. به اين نمونهها توجه کنيد. شما هم ميتوانيد مبتکر مثالهاي ديگري باشيد.
* کتابي را که همسرتان در حال خواندن آن است، برداريد و با يک مداد، زير برخي از حروف را که هنوز نخوانده، خط بکشيد يا با ماژيک فسفري آنها را مشخص کنيد بهطوري که وقتي کلمهها کنار هم قرار ميگيرند يک جمله عاشقانه بهدست آيد.
* يک يادداشت بنويسيد و آنرا در جايي قرار دهيد که همسرتان آن را ببيند؛ «من امروز به تو فکر کردم و اين کار لبخندي را روي لبانم نشاند.» اين جمله چهطور بود؟ اصلا ميتوانيد براي او يک نامه بلند بنويسيد.
* يک شعر عاشقانه حفظ کنيد و در زمان مناسب و همراه مقدمهچيني آن را براي او بخوانيد.
* تعدادي کارت تشويق درست کنيد و براي هر عمل قابل ستايش يا هرکار محبتآميز همسرتان يکي از آنها را به او بدهيد و وعده کنيد با جمعکردن چند کارت، هديهاي ويژه پيش شما خواهد داشت. خجالت نکشيد. اين شيوه تشويقهاي کودکانه لطافت خاص خودش را دارد.
* اسم مستعار عاشقانهاي براي همسرتان انتخاب کنيد يا چيزي که فقط مخصوص شما دونفر باشد.
* در سفرهاي کاري يا تبليغي، لحظههايي را که به ياد همسرتان بوديد، ثبت کنيد و بعد به عنوان سوغات براي او بياوريد؛ «7صبح: يکعالمه دلم برايت تنگ شده، الان همه در قطار هستند و…»
4. سفير محبت
«زبان» ميتواند سفير محبت گردد. از او بخواهيد كه سفير شما در دل همسرتان باشد. آنگاه خواهيد ديد كه استوارنامهاش با رضايت كامل از سوي همسرتان امضا خواهد شد. از اين سفير محبت، كار بكشيد و از او فعاليت جدي بخواهيد. عشقتان را پنهان نكنيد و از گفتن «دوستت دارم» دريغ نورزيد. تشكر از تلاشهاي همسرتان، بهترين رفع خستگي و منبع انرژي فراوان براي كارهاي بعدي اوست.
5. اينبار نان سنگک
گاهي با ايجاد تنوع سادهاي ميتوانيد زندگيتان را با نشاط و شاد كنيد. اگر مدتي است براي منزل نان لواش ميخريد، اين بار حوصله كنيد و كمي بيشتر در صف بمانيد و با نان سنگک يا نان ديگري كه مورد علاقه همسرتان است وارد منزل شويد. از نظر مالي تفاوت چنداني نميكند. تنها تفاوت آن اهميتي است كه به همسرتان دادهايد. حتي خريد يك وسيله كوچك درون آشپزخانه كه گاهي از چندصدتومان هم بيشتر نميشود، ميتواند اين تنوع و شادابي را به او هديه كند. با تغيير دكوراسيون منزل هم ميتوانيد اين تنوع را بيافرينيد.
6. استراحت هديه کنيد
بهترين هديه به همسرتان، درك بيشتر و توجه به نيازهاي روحي و رواني اوست. ميتوانيد گاهي با پذيرش بخشي از مسئوليتهاي هميشگياش، استراحت را به او هديه كنيد. چه مانعي دارد اين بار شما غذا را بپزيد و يا نگهداري از بچه را قبول كنيد. به كارهايي كه ميتواند سبب آرامش او گردد بيانديشيد و با اين ظرافتي كه به كار ميبريد، دوست و همراه خوبي براي او باشيد.
7. ارزان ولي بزرگ
يك شاخه گل زيبا پول زيادي نميخواهد اما پيامهاي بسياري براي آنكه دوستش داريد، به ارمغان ميآورد. حتي يك بسته آدامس هم همينطور. كافي است به يادش باشيد تا يادتان باشد چه چيزي به او هديه كنيد!
8. هديههاي صوتي
هديه دادن شادي ميآفريند اما شاديآفريني منحصر در هديه دادن نيست. گاهي يك تماس تلفني از محل كار به منزل هم اين معجزه را ميآفريند. حتي ميتوانيد اين بار كه در منزل هستيد، براي تماس تلفني با بستگان همسرتان پيشقدم شويد و اولين سلام را شما به مادر خانم يا ديگر بستگان عرض كنيد!
با كمي دقت در روحيات همسرتان، حتما راههايي ديگري براي ابراز محبت به او پيدا خواهيد كرد و خود را از يك زندگي گرم و لذت بخش برخوردار خواهيد ساخت.
تجربههاي زندگيتان را در اختيار ديگران هم قرار بدهيد و آرامش و شادي را به آنان هم هديه كنيد.
………………..
ابراهیم اخوی-ماهنامه خانه خوبان
مقام معظم رهبري:
احساسات و نيازهاي اصلي در همه يکسان است. در اينجهت يک ثروتمند مثل يک فقير است، هر دو دلشان ميخواهد وقتي وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنيت و احساس راحتي و آسودگي بدهد. اينرا همة مردها ميخواهند. همة زنها هم ميخواهند وقتي شوهرشان وارد خانه شد، خانه را پر از شيريني و شادي کند که خانه برايشان محيط راحت و شادي شود، زيرا هر دو خستگي دارند؛ زن کارهايي دارد و مرد هم کارهايي. حالا مرد در چالشهاي زندگي و زن هم يا در چالشهاي زندگي و کارهاي سياسي يا در خانه و يا تربيت فرزند، هر دو خستهاند. وقتيکه زنو شوهر در پايان کار روزانه يا در وسط روز به هم ميرسند و همديگر را ميبينند، هر دو از هم توقع دارند که بتوانند محيط را شاد، سرزنده، قابل زيست و رفعکننده از خستگي بسازند، اين توقع به جايي است. اگر بتوانيد اين کار را بکنيد زندگي شيرين خواهد شد.