حضرت امام جعفر صادق (ع) مي فرمايند: هنگامي که روز قيامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع مي کند و چون ترازوي اعمال نهاده شد و خون شهيدان را با مرکب قلم عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهيدان فزوني خواهد داشت . اين ارزش بدان جهت است که شهيدان در ساية علم و تربيت معلمان و تعليم شايستة آنان به خدا راه يافته و لياقت شهادت نصيبشان شده است.
بسم الله
شهيد مطهري كشته ي تفكراتش شد!
شهيد مطهري جزء نوابغ و معجزات انقلاب اسلامي ايران است، تمثيل و تشبيه ايشان به حضرت عليه عليه السلام شايد كار درستي نباشد ولي همچنان كه علي عليه السلام كشته ي عدالتش شد، شهيد مطهري هم كشته ي تفكراتش شد، شهيد مطهري در باب دين و انسانيت تفكرات بسيار متعالي و وسيعي داشت،تفسير ايشان از اسلام تفسيري بسيار روان و در عين حال بسيار مرتفع بود،در مورد بخش مبارزاتي اسلام انديشه ها و پيشنهادات بسيار مؤثر و سودمندي را ارائه داداند، متاسفانه با گذشت ۳۳ سال از انقلاب هنوز هم ان طوري كه بايد انديشه ها و تفكرات ايشان مورد توجه واقع نشده است،در ذيل مطلب به چند نمونه از تفكرات بسيار زيبا و قابل تامل ايشان اشاره ميكنم تا قدمي هر چند كوتاه در مسير شناساندن اين استاد فرزانه به نسل امروز داشته باشم.انشاء الله
رهبري نسل جوان:دو نوع مسئوليت دارم،بعضي مسئوليتها داراي يك شكل به خصوص هستند كه براي نتيجه اي مفروض شده اند اما ما مسئول نتيجه نيستيم،اينها را ميگويند تعبديات، مثل نماز،ما در نماز مسئول مقدمه هستيم نه مسئول نتيجه،اگر مقدمه خوب باشد نتيجه هم خوب خواهد شد!.
نوع ديگر مسئوليت هست كه ما ان را مسئوليت نتيجه مي ناميم، در اين نوع وسيله ثابت و يكنواخت و قابل تعيين وجود ندارد،در هر زماني فرق ميكند،اسلام هر دو نوع مسئوليت را دارد،نماز و روزه و… از نوع اول و جهاد و… از نوع دوم است.در مورد هدايت نسب به افراد راهكارها و روشها متفاوت است.مثلا يك كتاب در قرن گذشته هدايت كننده بود ولي در امروز شايد گمراه كننده باشد.به غير از كتب آسماني كتب ائمه همه ي كتابها داراي تاريخ مصرف هستند!.
سرو كار موعظه و پند با دل است و سرو كار دليل و برهان با عقل،است.اگر كسي هم براي مجادله امد با او بحث كن اما از حقيقت خارج نشو،دروغ نگو و حق كشي نكن،با مردم بايد به قدر عقل انها سخن بگو،حرفهاي پيامبر براي تمام سطوح مطلب دارد،ولي علم فلسفه اينطور نيست، فقط تعداد كمي ميتوانند از ان بهره ببرند.اعجاز قران در اين است كه هميشه يك قدم از مفسرينش جلوتر است.
امام صادق عليه السلام: كسي كه عقل نميكند و درست نمي انديشد رستگار نميشود،كسي كه علم ندارد تعقل صحيح ندارد.يعني عقل به علم زياد ميشود.عقل از علم مايه ميگيرد،عقل چراغي است كه نفت ان علم است.
از مسائل روز بي خبريم و چون اطلاع كافي نداريم وقتي اتفاقي رخ ميدهد ميمانيم.(مثلا در مسئله زنان،يا تقسيم اراضي…)
نسل جوان هم احساسات دارد و هم انحرافات، و تا زمانيكه به احساسات او پاسخ نداده ايم نميتوانيم جلو انحرافاتش را بگيريم!وقتي يك نسلي ذهنش ترقي كرد و تشنه ي يك مكتب شد بايد انرا سيراب كرد.يك فرد گرسنه به كيفيت غذا زياد توجه نميكند و حواسش به اين است كه فقط شكمش را پر كند.در مسائل روحي اگر جوان تشنه شد ديگر به كيفيت مكتب فكر نميكند و فقط دنبال يك مكتب ميگردد.اهميت نميدهد كه منطقا قوي است يا نه.!
در رهبري نسل جوان بيش از هر چيزي بايد به ۲ چيز اهميت داد.يكي بايد درد نسل جوان را فهميد و ديگري نسل گذشته خود را در مورد مهجور كردن قران اصلاح كند.عدم توجه نسل گذشته به قران و عدم توجه حافظان و مفسرين قران باعث تهجر قران شد.
اسلام و دين را دو خطر بزرگ تهديد ميكنند،يكي كمونيزم و ديگري صهيونيزم، يكي كفر صريح است و ديگري نفاق،اين دوتا در تمام كشورهاي اسلامي بساط جاسوسي برپاكرده اند،و ساليانه چندين ميليارد دلار صرف اين كار ميكنند.اين دو تا شاهرك اسلام را ميزنند.اينها را بايد خطبايي بگويند كه امروز سخنگوي اسلامند.كمونيزم از ريشه با دين و اسلام مخالف است ،اما صهيونيزم و سوسياليسم نه ميگذارند اسلام كاملا بميرد و نه اجازه ميدهند كه اسلام جان بگيرد بلكه اسلام را ميخواهند در حالت كما نگهدارند تا از پيكر ان استفاده كنند!
حسين بن علي عليه السلام يك روح بزرگ است و يك روح مقدس است، خاصيت روح بزرگ اينست،كه تن را به زحمت مي اندازد، روح كه كوچك شد تن آسايش پيدا ميكند.وقتي كه روح بزرگ شد جسم و تن چاره اي جز تسليم در مقابل روح را ندارند.روح كوچك بدنبال خواهش هاي تن مي رود.روح كوچك بدنبال لقمه براي بدن ميرود.ولو از راه دريوزگي ولو از راه تملق و چاپلوسي باشد.روح كوچك دنبال پست و مقام ميرود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد.روح كوچك تن به هر ذلتي ميدهد براي اينكه زير پايش فرش داشته باشد و خانه اش مبلمان باشد،
اما روح بزرگ به تن ، نان جو ميخوراند و بعد بلندش ميكند
و ميگويد شب زنده داري كن!
آنهاييكه با تفكرات استاد شهيد مطهري اشنايي ندارند
كمي زودتر بجنبند تا لذت فهميدن را بيشتر بچشند!
روحش شاد
حدیث سادات حسینی-طلبه پایه سوم
امام سجاد (ع) در زمينة حفظ حقوق معلم مي فرمايد: حق معلم بر تو آن است که همواره، با ديدة تعظيم و تکريم به او بنگري، مجلس او را گرامي بداري و به سخنانش با دقت گوش دهي، رو به جانب او بنشيني و صدايت را در حضورش بلند نکني .
معلم بايد نيروي فکري متعلم را پرورش دهد و او را به سوي استقلال رهنمون شود. بايد قوه ابتکار او را زنده کند؛ يعني در واقع، کار معلم آتش گيره دادن است. فرق است ميان تنوري که شما بخواهيد آتش از بيرون بياوريد و در آن بريزيد تا آن را داغ کنيد و تنوري که در آن هيزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گيره از خارج مي آوريد و آن قدر زير اين چوب ها و هيزم ها قرار مي دهيد که اينها کم کم مشتعل شود.
بهترين نوع اين رابطه که سرشار از ادب و فروتني است، در داستان حضرت موسي (ع) به عنوان شاگرد و حضرت خضر (ع) در مقام معلم ـ نمود دارد. موسي (ع) مأمور شد تا از بنده اي صالح به نام خضر (ع) کسب علم کند. قرآن آغاز گفت و گوي اين معلم و شاگرد را اين چنين بيان مي کند:
قال له موسي هل اتبعک علي ان تعلمن مما علمت رشداً * قال انک لن تستطيع معي صبراً * و کيف تصبرعلي ما لم تحط به خبراً * قال ستجدني ان شاء الله صابراً و لا اعصي لک امراً * قال فان اتبعتني فلا تسئلني عن شي ءٍ حتي احدث لک منه ذکراً. (کهف: 66 ـ 70) موسي به او گفت: آيا از تو پيروي کنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده که مايه رشد است به من بياموزي؟ گفت : تو هرگز هم پاي من نمي تواني صبر کني و چگونه در مورد چيزهايي که از آن شناخت نداري، شکيبايي مي کني؟ گفت: اگر خدا بخواهد، مرا شکيبا خواهي يافت و در هيچ کاري
نافرماني تو نمي کنم. گفت: اگر به دنبال من آمدي، چيزي از من مپرس تا خودم از آن با تو سخن بگويم.
الف ) سرگذشت هاي ويژه از زندگي استاد مطهري
ب) سيماي استاد از نگاه بزرگان
1- داستان و راستان
2- حکمت ها و اندرزها
3- حماسه حسيني
4- ازادي معنوي
5- ده گفتار
6- پانزده گفتار
7- بيست گفتار
8- سيري درسيره نبودي
9- سيري در سيره ائمه اطهار ( عليهم السلام )
10 – جاذبه و دافعه علي عليه اسلام
11- ولائها و ولايتها
12- خاتميت
13- ختم نبوت
14- پيامبر امي
15- اسلام و مقتضيات زمان (2جلد )
16 – امدادهاي غيبي در زندگي بشر
17- توکل و رضا
18- گريز از ايما و گريز از عمل
19- تکامل اجتماعي انسان
20- انسان کامل
21- انسان شناسي
22- تعليم و تربيت در اسلام
23- عرفان حافظ
24- حق و باطل
25- مساله حجاب
26- پاسخ هاي استاد
27- نظام حقوق زن در اسلام
28- اخلاق جنسي در ايران و غرب
29- نهضت هاي اسلامي در صد ساله اخير
30- پيرامون جمهوري اسلامي
31- پيرامون انقلاب اسلامي
32- خدمات متقابل اسلام و ايران
33- سيري در نهج البلاغه
34- جهاد
35- آشنايي با قرآن ( 15 جلد )
36- مساله شناخت
37- شناخت در قرآن
38- فطرت
39- فلسفه اخلاق
40- انسان و سرنوشت
41- عدل الهي
42- علل گرايش به ماديگري
43- علوم اسلامي ( 3 جلد )
44- توحيد
45- نبوت
46- معاد
47- آشنايي با جهان بيني اسلامي ( 6 جلد )
48- امامت و رهبري
49- قيام و انقلاب مهدي (عج)
50- تاريخ عقايد اقتصادي
51- نظام اقتصادي اسلام
52- مساله ربا
53- نقدي بر مارکسيسم
54- فلسفه تاريخ ( 4 جلد )
55- مقالات فلسفي
56- تعارضات منطقي
57- اصول فلسفه و روش رئاليسم ( 5 جلد )
58- شرح منظومه
59- شرح مبسوط منظومه ( 4 جلد )
60- حرکت و زمان ( 4 جلد )
61- اليات شفا ( 2جلد )
پیوند: http://www.aviny.com/
چگونه كتب استاد را مطالعه كنيم كه تا انتهاي مسير ثابت قدم و استوار بمانيم ؟)
آن چه در پي ميآيد ، نكاتي چند دربارهي مطالعهي آثار شهيد مطهري است . اميد است كه براي خوانندگان گرامي كارگر افتاده و آنها را در پيمودن هر چه صحيحتر اين راه ياري كند . البته از خوانندگان عزيز تقاضا دارم ، همهي اين نكات را به دقت خوانده و به كار بندند ، هم چنين از انتخاب روشهاي سليقهاي هم به شدت پرهيز كنند .
1 . براي پيمودن هر راهي در ابتدا بايد انگيزهي رهرو ، براي پيمودن آن راه به حد بالايي برسد تا اگر موانعي ايجاد شد ، هيچ ترديد و تزلزلي در او پديد نيايد .
بسياري از كساني كه كتب استاد را براي مطالعه انتخاب كرده و خواندن آنها را هم آغاز نمودهاند ، به دليل نداشتن انگيزهي بالا ، در همان ابتدا به قول خودمان بريدهاند . دانستن اهميت مطالعهي كتب شهيد مطهري ، بزرگترين عاملي است كه ميتواند ما را با انگيزهي بالايي به طرف اين كتب ارزشمند سوق دهد . وظيفهي مقالهي قبلي ، همين ايجاد انگيزه بود .
2 . يكي از عوامل ايست مطالعاتي اين است كه خواننده ، روشهاي مطالعه را به صورت مختلط دربارهي هر كتابي استفاده ميكند . هر كتابي را بايد با روشي متناسب با هدف آن خواند . گاهي هدف حفظ كردن ، گاهي هم فهميدن عميق و دقيق ، در بعضي موارد اطلاع سطحي و در مواردي هم گرفتن ديدگاه ، يا تغيير و تكميل يك ديدگاه قبلي است .
دست تواناي معلم است که چشم انداز آينده ما را ترسيم مي کند. اگر مي بينيد که اميرمؤمنان، مولاي متقيان علي (ع) مي فرمايد: من علمني حرفاً فقد صيرني عبداً؛ هرکس چيزي به من بياموزد، مرا غلام خويش کرده است.
اين بيان براي ما درس است تا معلمان، قدرخود را بدانند و تشخيص دهند که چقدر، وجود آنها در سرنوشت يک ملت مؤثر است.
نگاهی به زندگی استاد شهید آیت الله مطهری
استاد شهید آیت الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می شود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن، آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهد گرفته اند.
در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی (به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر ایشان استفاده می کرده است. مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیت الله سید محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. در سال 1331 در حالی که از مدرسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار می رود به تهران مهاجرت می کند. در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می پردازد. در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سالهای 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می شود .استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سالهای 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده است.
ایشان همواره در کنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود.
اما حق کسیکه ترا تعلیم می دهد بر تو آنست که در تعظیم و تکریم و احترام او کوتاهی نکرده؛ محضر و مجلس اورا بزرگ شماری و به نحو احسن به گفتـار او در حال درس گوش فرا دهی و با پیشانی باز ازگفتارش و درسش استقبال کنی .
برای آنکه بتواند در آموزش تو موفق باشد تو خود نیز استاد را در ایـن امر کمک کـن بـه این بیان که در حال درس و شنیدن سخنان استاد ؛ ذهنت را کاملا آماده کن و دقت داشته باش و قلب و دلت را برای پذیرش آنچه میشنوی پاک بگردان و خاطراتت را در آن حال فراموش کرده به لذایذ و امور شهوانی فکر نکن.
و بدان که تو از طرف معلم و استاد رسالت داری تا آنچه را که از او می آموزی به غیر خودت منتقل نمائی و باید همانطور که شنیده ای به دیگران انتقال دهی و چیزی از آن کم یا به آن اضافه نکنی و قوتی نیست مگر به خداوند متعال .
رساله حقوق امام سجاد علیه السلام