پیوند: http://www.mojtabatehrani.ir
روی عن علی بن الحسین (علیهماالسلام) قال:
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ.»
روایتی از امام زین العابدین(صلواتاللهعلیه) منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد.[1] اوّل؛ «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کنارهگیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا نعوذ بالله با نامحرم نامشروع برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد بهاصطلاح ایمان قوی داشته باشد.
اگر در جایی که جز خدا کسی نبود، گناه را ترک کرد، آنجا معلوم میشود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد، از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچکس را حاضر و ناظر نمیبیند و خودش را در محضر الهی میبیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.
دوم؛ «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگ دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق میکند و صدقه میدهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمیشود. اگر آنجایی که میبینی از تو کم میشود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد، «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ».
سوم؛ «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن میشود، صبر میکند، تحمّل میکند، نعوذبالله زبان به شکایت از خداوند نمیگشاید. این صبر کاشف از این است که رابطه اش باخدا رابطهای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، این عمل ارزشمند است.
چهارم؛ «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آنگاه که نیروی خشمش برانگیخته میشود و عصبانی میشود، خودش را کنترل میکند و این حلم و بردباری کشف از ایمان او میکند. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را میگیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانههای مؤمن بود.
پنجم؛ «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً کسانیکه مبتلا به دروغگویی میشوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر، ریشة دروغگویی ایندو هستند. شخص چون میترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ میگوید. مثلاً مشتری آمده، برای آنکه نکند از دستش بدهد به او دروغ می گوی ، از خوف اینکه منفعتی را از دست بدهد دروغ میگوید، یا از آنطرف، از اینکه ضرری متوجّهاش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ میباشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّهاش شود، بازهم راست میگوید.
لذا حضرت پنج مورد از نشانههای خیلی مهمّی مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً دارای این خصلتها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است.
بحار الانوار ج64 ص293
چهار شنبه 21 تیر 91 - 21 شعبان 1433
.
هو المنجی
می خواهم برایت بسرایم اما؛
زبان احساسم دیر زمانیست،که خاموش مانده است !
برای تو سرودن ، یاری تو را می طلبد
شوق با تو بودن
شور با تو ماندن
بهانه ی حیات من است !
عشق بی تو می میرد،
ذوق بی تو می خشکد،
احساس بی تو می پژمرد!
گرمای نگاه مهربانانه ی شماست که قندیل غزلهای عاشقانه ام را
ذوب می کند
و روح شعرم ، جانی دوباره می گیرد…
نازنین بی مثالم !
سخت به نگاه مهر بانانه ات
محتاجم
وجودم بی فروغ گشته است!
از وجود سراسر نورت،
جرعه ای بر جان بیمارم
بنوشان …
یا ارحم الراحمین
سمیه تندر/سطح 3/ فقه واصول
هو المنجی
کاش با دستهای مهربان تو،
از کابوس تلخ ترس
بی تو ماندن،
بیدار می شدم…!
یا مولای یا صاحب الزمان
سمیه تندر/سطح 3/فقه و اصول
آشنایی اجمالی با زندگی پر برکت حضرت آيت الله العظمی حاج آقا مجتبي تهراني(قدس سره)
حضرت استاد در سال 1316 ه.ش در خانواده اي از اهل علم، معرفت و شهادت در تهران به دنيا آمد. پدر ايشان مرحوم آيتالله ميرزا عبدالعلي تهراني، از شاگردان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اوّل، با همراهی و رفاقت مرحوم آیت الله شاه آبادی بزرگ، به اقامة جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعدّ و راهنمایی سالکان الیاللهتعالی اهتمام ویژه داشت.
حضرت آيتالله حاج آقا مجتبي تهراني، طبق رسم تمامی خاندان های علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز نمود و در امر تحصیل علوم، جدّیت فوق العاده ای داشت. ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود، برای مدّت چهار سال به مشهد مقدّس مهاجرت کرد و در سایة الطاف حضرت علی بن موسی الرّضا8 مشغول به گذراندن سطح گردید و از محضر اساتید برجسته ای چون ادیب نیشابوری بهره برد. سپس به قم مهاجرت کرد تا در حوزة نوپای آن دیار، که به تازگی تمامی اهل علمِ جهان تشیّع را به سوی خود جذب می کرد، حضور یابد و سطوح عالی دروس حوزوی را نیز به اتمام برساند. حضرت استاد با جدّیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را بهسرعت تمام کرد و در سنین نوجوانی به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله العظمی گلپایگانی و مرحوم علّامه طباطبایی راه یافت.
در جدّیت و پشتکار معظّم له همین نکته کافی است که به فرمودة خودشان، در زمانی که مشغول به دروس سطح بودند، دو مرتبه تمام وسائل الشیعه را مطالعه کردند تا برای شرکت در درس خارج آماده شوند. ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در جوانی به درجة رفیع اجتهاد رسیده و به زودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام قرار گیرند. مقبولیّت علمی ایشان نزد استاد خویش، به اندازه ای بود که حضرت امام به طلبة خوش فکر و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشته جات درس بیعشان را جمع آوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر نماید.
مرحوم آیتالله تهرانی میگفت: خیال میکنیم از خدا بهتر میفهمیم؛ این است که گره پس از گره در کار ما میافتد و بعد هم مینشینیم ناله میکنیم. ناله نکن! از همان اوّل برو گناه را ترک کن.
عنوان:
آفات علم از دیدگاه متون اسلامی
استاد راهنما:
حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای صالح قنّاد
محقق:
فاطمه تیزقدم غازانی
چكيده
یکی از کلیدیترین مفاهیم در فرهنگ اسلامی، مفهوم «علم» است.
علم حقیقتی است نورانی که از جمله نیازهای اساسی انسان برای هدایتگری او در مسیر عبودیت محسوب میشود.
در روایات معصومین«ع» سخن از علمی است که خالص باشد و این علم است که میتواند بشر را به سعادت حقیقی خود رهنمون باشد.
هم چنین به ما آموختهاند که از آفات علم به خدا پناه ببریم چرا که این علم قادر به تأمین سعادت و خوشبختی بشر نیست و موجب شقاوت او در دنیا و آخرت میگردد.
از این رو اگر شخص عالم خود را متوجه آثار سوء این آفات نماید میتواند خود را از غرق شدن در آن نجات میدهد این پژوهش به دنبال سفارشهای ائمه اطهار«ع» پیرامون فضیلت علم و علم آموزی بر آن است تا آفات علم را بررسی نماید و راههای درمان و پیشگیری آن را معرفی نماید.
در راستای تأمین این مهم، نوشتار حاضر در 4 فصل تنظیم گردیده است:
در ابتدا به مفهوم علم و اهمیت در فضیلت آن در کتابهای آسمانی و احادیث ائمه اطهار«ع» و نیز شرایط تحصیل علم اشاره میکنیم.
در ادامه به انواع آفات علم مانند کبر و غرور و دنیاطلبی و ریشههای آن پرداخته پس پیامدهای آفات علم را از دیدگاه قرآن و روایات و نیز راههای درمان آن را بیان میکنیم.
شورای عالی حوزه علمیه قم
مركز مديريت حوزههاي علميه خواهران
مدرسه علميه معصوميه(س) دفتر تبليغات اسلامي قم
عنوان:
نقش علما در تشیع اعتدالی دوره صفویه
استاد راهنما:
جناب آقای محمد حسین بهشتی
محقق:
مهدیه ساداتفر
چكيده
دوره صفویه از اهمّ دورههای تاریخ ایران به شمار میرود. در این دوره، مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور اعلام گشت که به دنبال آن، علمای شیعه جایگاه ویژهای در اجتماع پیدا کردند و نقشهای مهمی را ایفا نمودند. نقشهایی مانند زعامت و رهبری، نقش علمی، نقش تبلیغی و نقش سیاسی.
هرچند مذهب شیعه، مذاهب رسمی کشور بود و علما نیز حضوری فعال داشتند اما باز انحرافات مذهبی به میزان قابل توجهی در سه قشر علما، دربار و عامه مردم به چشم میخورد و مذهب شیعه دچار افراط و تفریط شده بود. به همین دلیل، علمای آگاه شیعه، به جهت تعدیل مذهب و قرار دادن آن، در مسیر صحیح و اصلیش، به اقدامات و فعالیتهای سازندهای دست زدند؛ مانند ساختن مکانهای علمی و مذهبی، تربیت شاگرد، مبارزه با بدعتها و فرقههای انحرافی و حتی ورود به مراکز قدرت سیاسی که در مجموعه توانستند با تلاشهای خود، در اعتدال مذهب تشیع، نقش بسزایی را ایفا کنند.
ترجمانه
در این زیارت آن حضرت را “ترجمانه کتاب خدا” می خوانیم چون فقط اوست که می تواند حقایق قرآن را بیان کند و به خلق برساند و غیر از حضرتش از آبائ معصومش هیچ کس نمی تواند قرآن را تفسیر کند لذا تفسیر منحصر می شود به معلمان قرآن که اهل بیت پیامبر می باشند.
یابن الاعلام اللائحه
ای فرزند علامت های ظاهر و آشکار حق
“اعلام” جمع علم و آن اثر ونشانه ای است که به وسیله آن چیزی شناخته و دانسته شود.
“لائح” به معنای مظهر یعنی صورت ظاهر و نماد و نمود است و علم های ائمه علیهم السلام می باشند که در هر عصر و زمان مردم به نور هدایت آنان راه معرفت و خداشناسی و راه حیات و سعادت را تعلیم می گیرند و خداوند قدر و مرتبه آنان را بالا برده و ایشان را سرآمد خلق خود قرار داده و بر عالمیان برتری داده و به بندگانش اعلام کرده که به وسیله آنان در تاریکی های خشکی و دریا هدایت شوند یعنی در ظلمات احکام که ناشی از ظلمت های طبیعت حیوانی که تعبیر به ظلمات بر شده از آنان پیروی گردد حاصل آن که تمام بندگان در معتقدات و احوال و اعمال هر چیزی به وسیله آنان هدایت هدایت می شوند.
یاری کردن امام(عج) با قلب
کسی که می خواهد برای خارج کردن امام زمانش از غربت بکوشد، باید در درجه اول، معرفتی صحیح از امامش بیابد و قلبا تسلیم کمالات ایشان باشد. معرفت صحیح امام، عصاره و نتیجه دین شناسی است و یاوران حقیقی امام عصر(عج)، اهل بصیرت در دین هستند. محبت ورزیدن به امام، از معرفت قلبی برمی خیزد. قلبی که از محبت امام سرشار شده، همه حالاتش براساس این محبت قلبی شکل می گیرد و اعمال او نیز متناسب با میزان محبتش ارج و ارزش می یابد. هر گناهی قلب انسان را بیمار می کند و در صورت توبه نکردن، اثر سوء آن در قلب باقی می ماند. اگر هم گناه ادامه یابد، کم کم همه قلب فاسد می شود و راهی برای توبه باقی نمی ماند. به یقین قلب ناپاک مورد بغض و نفرت امام است و چنین کسی نمی تواند جزء یاران آن بزرگوار شمرده شود.