به هر طرف نگری جلوه ی جمال خداست
ادب کنید که میلاد سید الشهداست
گرفته ختم رسل روی دست آینه ای
که در صحیفه ی او صورت خدا پیداست
میلاد نور بر همگان مبارک
امام حسین علیه السلام فرمودند:
من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک.
کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند
(بحار الانوار،ج75،ص128)
خودم غذا می خورم, خودم کفش می پوشم و…. اینها کلمات یک کودک هستند که تمایل شدیدی دارد همه کارها را خودش انجام دهد. این رفتار کودکان معمولاً والدین را کلافه می کند زیرا می دانند کودک از پس آن کارها بر نمی آید یا کارش را با معطلی و ریخت و پاش زیاد انجام می دهد. اما باید دانست که استقلال طلبی یک گرایش فطری در کودکان است که نادیده گرفتن و سرکوب آن آثار مخربی بر شخصیت و روان کودک خواهد داشت. پس خوب است در مواجهه با این درخواستها به شیوه زیر عمل نماییم:
1- تا جایی که امکان دارد اجازه بدهیم کارهایی را خودش انجام دهد یا در کارهای خانه مشارکت داشته باشد. چاره ای نیست باید کمی صبر و حوصله به خرج بدهیم و خرابکاریهای او را تحمل کنیم. یادمان باشد وقتی کاری را انجام داد جلوی چشم کودک کارش را اصلاح نکنیم این کار احساس بدی در او ایجاد می کند.
2- انجام کارها را برای او آسان کنید. مثلاً هنگام غذا خوردن بجای بشقاب از کاسه استفاده کنیدچون کودک با استفاده از لبه های کاسه بهتر می تواند قاشق خود را پر کند.
3- با دادن اطلاعات کافی در تصمیم گیری ها کمکش کنیم. مثلاً به جای اینکه یک لباس گرم برای او بیاوریم تا بپوشد بگوییم جایی که می رویم هوا خیلی سرد است در نتیجه همان لباس گرم را انتخاب خواهد کرد.
4- می توانیم با طرح چند گزینه به او اختیار انتخاب دهیم. مثلاً بپرسیم این لباس را می پوشی یا آن یکی را؟
5- اگر می دانید کودک به هیچ وجه از پس آن کار بر نمی آید پیش از اینکه عصبانی و سرخورده شود به مقدار ضرورت کمکش کنید. مثلاً اگر نمی تواند کفشهایش را بپوشد فقط بند کفش را باز کنید و بقیه کار را به خودش بسپارید یا اگر کاری را اشتباه انجام می دهد بهتر است تنها روش کار را به او بیاموزید.
6- طوری برنامه ریزی کنید که کودک فرصت کافی برای انجام کارها را در اختیار داشته باشد. مثلاً برای بیرون رفتن از خانه زودتر از معمول اقدام نمایید تا مجبور به دخالت در کارهای کودک نشوید.
سید مهدی خدایی
به گزارش روابط عمومی موسسه، نشست فرهنگی با حضور جناب آقای دکتر عابدینی و با محوریت ارتقاء سواد مصرف کالای فرهنگی (دکوراسیون) در تاریخ در سالن اجتماعات موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران) برگزار شد.
در این نشست دکتر عابدینی به بیان تعریف اجمالی از دکوراسیون پرداخت و گفت: منظور از دکوراسیون، هماهنگ سازی طراحی شده برای به جلوه درآوردن رنگها، اثاثیه و سایر اشیاء در اتاق یا ساختمان به صورت هنر مندانه است. از سال 2000 به بعد شرکت ها و کمپانیهای جهان در جهت یکسان سازی و جهانی سازی ذائقه های مردم تلاش نمودند. وظیفه ی شرکتهای تولید کننده، شناسایی و درک سلایق و ذائقه های مردم است و با توجه به رویکرد مردم برای خرید محصولات، اقدام به تولید محصولات مختلف می نمایند.
در ادامه وی با تاکید بر اینکه حفظ حریم شخصی نقش بسیار مهمی در دکوراسیون دارد اظهار داشت: هر شخصی برای خود یک حریم شخصی قائل است که این حریم بر اساس آداب، رسوم و ادیان در چیدمان وسایل زندگی مردم آن منطقه مشهود است. ما بر اساس فرهنگ، دارای رسومات خاصی هستیم. طراحی محیط، محصول و معماری، فرهنگساز است. در یک چرخه می گویند: فرهنگ بر طراح، طراح بر محصول و محصول بر فرهنگ عمومی تاثیر می گذارد؛ اگر این سیکل یک سیکل درست باشد باعث تقویت فرهنگ عمومی خواهد شد.
دکتر عابدینی در پایان سخنان خود از تغییر سبک زندگی در دنیای کنونی ابراز تاسف نمود و گفت: در ایران طراحیها در جهت تقویت فرهنگ اسلامی و دینی و منطقهای و بومی بوده است. امروزه زندگی آپارتمان نشینی باعث تغییر در فرهنگ زندگی ایرانی شده است. یک طراح با طراحی محصولات خود در حال فرهنگسازی است؛ اگر به این امر مهم توجه نشود ناخودآگاه فرهنگی را که به ما القاء می شود را می پذیریم.
شایان ذکر است این نشست با نمایش اسلایدهایی از سبک های مختلف زندگی در جهان، مقایسه با سبک ایرانی- اسلامی و پاسخ به سوالات حضار به پایان رسید.
بیست و سومین نشست خانوادگی با حضور حجتالاسلام دکتر هادی با محوریت مهارت گفتگو به گزارش روابط عمومی موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه بیست و سومین نشست خانوادگی با حضور حجت الاسلام والمسلمین دکتر هادی استاد و مشاوره حوزه با محوریت مهارت گفتگو در سالن اجتماعات موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجت الاسلام والمسلمین دکتر هادی ضمن مروری بر مباحث نشست گذشته ارتباط کلامی و غیر کلامی را، انتقال پیامها بین افراد تعریف و به دو دستهی ارتیاط موثر و غیر موثرتقسیم نمود.
وی با تاکید بر نوع ارسال پیام و شیوهی دریافت آن اظهار داشت: بهترین نوع ارتباط آن است که ارسال و دریافت پیام عینا انجام شود. یعنی فرد همانطور که پیام را ارسال می کند طرف مقابل همان پیام را عینا دریافت نماید. گاهی پیامها از طرف مخاطب اصلا دریافت نمی شود؛ در این حالت قطع ارتباط صورت می پذیرد و زمانی سوء تفاهم اتفاق می افتد که پیام ها کمتر، بیشتر، ویا گاهی تحریف شده از جانب مخاطب دریافت می شوند و یا خود شخص ارسال کنندهی پیام، مفهوم را خوب به مخاطب منتقل نمی نماید.
استاد و مشاوره حوزه در ادامهی سخنان خود ارتباط از طریق نگاه، حالت چهره، تن صدا، وضعیت بدن، فاصله، زاویه، سکوت و … را از عوامل موثر در ارتباط غیر کلامی دانست و گفت: فاصله و زاویه ی مناسب در برقراری ارتباط نشانگر میزان صمیمیت بین افراد می باشد.
حجت اسلام والمسلمین دکتر هادی توجه به تفاوتهای زن و مرد، شفاف بودن کلام و عدم ابهام در ارسال پیامها، درک طرف مقابل در شرایط سخت، انجام وظایف، صادقانه رفتار نمودن و یک شنوندهی خوب بودن را از جمله مواردی عنوان نمود که باید در برقراری یک ارتباط موثر به آنها توجه داشت.
شایان ذکر است این نشست با پاسخگویی به سوالات حضار، اهداء جوایز به برگزیدگان مسابقهی سواد مصرف کالای فرهنگی و صرف شام به پایان رسید.
( پندهایی از حاج اسماعیل دولابی(ره) )
استغفار، امانگاه انسان است، یعنی پناهگاه. وقتی گفتی” استغفرالله"، در پناه خدا هستی. فرمودند” دو امان میان شما بود، یکی پیامبر خدا و دیگر استغفار. پیامبر خدا رفت ولی استغفار همیشه میان شما باقی است. با این دو امان، عذاب نیست.” روزی هفتاد مرتبه استغفار مستحب است.
یکی از خاصیت هایش این است که قلب انسان راحت می شود؛ بزرگ می شود. از همه راضی می شوی؛ از خدا، از مخلوقات خدا. ان شاءالله امیدوارم شما که نیت هایتان پاک است اگر در گذشته از کسی، از پدر، از مادر، از همسر ناراحت شده اید آن ها را عفو کنید. خدا خیلی تلافی می کند. اگر قلبت حاضر نیست این کار را بکنی، قلبت را نرم کن. دو سه مرتبه استغفار کن. یک دفعه دلت نرم می شود؛ البته دل های شما نرم است. آبدار است، سخت و شقی نیست. اگر دیدید قلبتان الان حاضر نیست استغفا ر کند با زبان استغفار کن، آن وقت دلت نم می شود، حتی ممکن است برایش گریه هم بیفتی، او را دعا هم بکنی. دل زود نرم می شود. دل به ذکر خدا نرم و شفاف می شود.
اگر خدای نخواسته مطلب بزرگ بوده و و نتوانستی استغفار کنی چند مرتبه با زبان استغفار کن، کم کم دلت نرم می شود و می بینی که راحت شدی. قلبت باز می شود. قلب انسان اگر باز شد خیلی بزرگ است. دل و قلب انسان ها مثل شکم می ماند. اگر مرتب چیز در شکم بریزی و آن را عادت بدهی باز می شود.
بعضی هستند که اگر جلوی آن ها غذا بگذاری از بس می خورند تعجب می کنی که این چه شکم است! هر چه می دهند می گوید کم است. دنیاپرست و پول پرست هم همین طور است. هرچه به او می دهند می گوید کم است. خلاصه، قلبی که ذکر خدا می کند خیلی بزرگ است.” اوسع الاشیاء” هر چه از محبت و صدق و ذکر خدا می گیرد باز می گوید کم است. استغفار هم چیزی است که قلب را بزرگ می کند.
پیغمبر خدا آن دریای عظمت الهی، روزی هفتاد مرتبه استغفار می کرد. امیدوارم این عرایضی که بنده می کنم در قلب هایتان خودش به شما بیاموزد. هر کدام از شما دل داشته باشید، قلب داشته باشید، از این سخنان بهره می برید.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
ورود انقلاب اسلامی به دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی
از میان همهی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که بهپاخاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و بهجز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.
پیروزی انقلاب اسلامی؛ آغازگر عصر جدید عالم
آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانهی انقلاب و چهل دههی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دستوپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.
شعارهای جهانی، فطری، درخشان و همیشهزندهی انقلاب اسلامی
برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.
دفاع ابدی از نظریهی نظام انقلابی
انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد، امّا به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریّهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.
جمهوری اسلامی و فاصلهی میان بایدها و واقعیتها
جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بیشک فاصلهی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصلهای طیشدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بیشک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.
انقلاب اسلامی؛ مایهی سربلندی ایران و ایرانی
انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراطها و چپرویهایی که مایهی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معرکهای حتّی با آمریکا و صدّام، گلولهی اوّل را شلّیک نکرده و در همهی موارد، پس از حملهی دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنهی عمل جهانی و منطقهای در کنار مظلومان جهان، مایهی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.
برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت
اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بندهی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل دربارهی گذشته است.
عزیزان! نادانستهها را جز با تجربهی خود یا گوش سپردن به تجربهی دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزمودهایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیدهایم و شما خواهید دید. دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی دربارهی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همهی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید.
آغاز انقلاب و نظام اسلامی از نقطهی صفر
انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطهی صفر آغاز شد؛ اوّلاً: همهچیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود، و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، و چه وضع بشدّت نابسامان داخلی و عقبافتادگی شرمآور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر.
ثانیاً: هیچ تجربهی پیشینی و راه طیشدهای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشهی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.
تقابل دوگانهی جدید «اسلام و استکبار»؛ پدیدهی برجستهی جهان معاصر
پس آنگاه انقلاب ملّت ایران، جهان دوقطبی آن روز را به جهان سهقطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانهی جدید «اسلام و استکبار» پدیدهی برجستهی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانهی ملّتهای زیر ستم و جریانهای آزادیخواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال، و از سویی نگاه کینهورزانه و بدخواهانهی رژیمهای زورگو و قلدرهای باجطلب عالم، بدان دوخته شد. بدینگونه مسیر جهان تغییر یافت و زلزلهی انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنیها با همهی شدّت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزهی این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشدهی امام عظیمالشّأن ما، تاب آوردن در برابر آنهمه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکانپذیر نمیشد.
مدیریت جهادی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم»؛ عامل عزت و پیشرفت ایران در همهی عرصهها
بهرغم همهی این مشکلات طاقتفرسا، جمهوری اسلامی روزبهروز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفتآور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهلسالهی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهامگرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همهی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همهی عرصهها رسانید.
برکات بزرگ انقلاب اسلامی:
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل کرد و عنصر ارادهی ملّی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصهی مدیریّت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
یک) ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران
اوّلاً: ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزهی پیروزی در جنگ هشتساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقیاش را پدید آورد.
دو) موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی
ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالندهی آن روزبهروز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانشبنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزههای عمران و حملونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیونها تحصیلکردهی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، دهها طرح بزرگ از قبیل چرخهی سوخت هستهای، سلّولهای بنیادی، فنّاوری نانو، زیستفنّاوری و غیره با رتبههای نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، دهها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشتههای گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشتههای مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و دهها نمونهی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت بهجز مونتاژ و در علم بهجز ترجمه هنری نداشت.
سه) به اوج رسانیدن مشارکت مردمی و مسابقهی خدمترسانی
ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمکرسانیها و فعّالیّتهای نیکوکاری که از پیش از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس از انقلاب، مردم در مسابقهی خدمترسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.
چهار) ارتقاء شگفتآور بینش سیاسی آحاد مردم
رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی را به گونهی شگفتآوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بینالمللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئلهی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئلهی جنگافروزیها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقهی محدود و عزلتگزیدهای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ اینگونه، روشنفکری میان عموم مردم در همهی کشور و همهی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.
پنج) سنگین کردن کفهی عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور
خامساً: کفّهی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دورهی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتختنشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیّهی زیرساختی و خدمترسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّقترین حاکمیّتهای جهان در جابهجایی خدمت و ثروت از مرکز به همهجای کشور، و از مناطق مرفّهنشین شهرها به مناطق پاییندست آن بوده است. آمار بزرگ راهسازی و خانهسازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سد و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بیشک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنهای برای مدیران جهادی و بااخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.
شش) افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای عمومی جامعه
سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونهای چشمگیر افزایش داد. این پدیدهی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، بیش از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایههای مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایههای ایمان مردمش بسی ریشهدار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بیبندوباری در طول دوران پهلویها به آن ضربههای سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیهی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفهی دینی از عزیزان خود که به جبهههای گوناگون جهاد میشتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خونآلود یا جسم آسیبدیدهی آنان روبهرو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بیسابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزهداری و پیادهروی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همهجا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبهروز بیشتر و باکیفیّتتر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُرحجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمدهی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزهای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.
هفت) ایستادگی روزافزون در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان
سابعاً: نماد پُرابّهت و باشکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهانخوار و جنایتکار، روزبهروز برجستهتر شد. در تمام این چهل سال، تسلیمناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشتهی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناختهشدهی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم بهشمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دستاندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانستهاند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیاتبخش انقلاب توانست نخست دستنشاندهی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از آن هم تا امروز از سلطهی دوبارهی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.
انقلاب چهلساله و گام بزرگ دوم
جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصلهای عمده در سرگذشت چهلسالهی انقلاب اسلامی است؛ انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید.
محصول تلاش چهلساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربههایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبههای بالا در دانشها و فنّاوریهای مهم از قبیل هستهای و سلّولهای بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزههای جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگیهای افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجهی جهتگیریهای انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارتبار هم بود- بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.
اقتدار انقلاب اسلامی و تغییر چالشها و شکست مستکبران
ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبهرو است امّا با تفاوتی کاملاً معنیدار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانهی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقهی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشتهی حزبالله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود، امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفتهی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابلهی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از دهها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایستهی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبورکرده از بسی گردنههای دشوار در مسائل اساسی خویش است.
جوانان؛ محور تحقق نظام پیشرفتهی اسلامی
امّا راه طیشده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنبالهی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشتهها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همهی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیهی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفتهی اسلامی بسازند.
نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی؛ مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور
نکتهی مهمّی که باید آیندهسازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کمنظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دستاندرکاران تاکنون بیاستفاده یا کماستفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزههای جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.
مهمترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمّی از آن نتیجهی موج جمعیّتی ایجادشده در دههی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانهی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبهی دوّم جهان در دانشآموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیهی انقلابی رشد کرده و آمادهی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوختهی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.
فهرست طولانی فرصتهای مادی کشور
بهجز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال کردن و بهرهگیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بینیاز و به معنی واقعی دارای اعتمادبهنفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقهای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوّع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دستنخورده مانده است. گفته شده است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفادهنشدهی طبیعی و انسانی در رتبهی اوّل جهان است. بیشک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دههی دوّم چشمانداز، باید زمان تمرکز بر بهرهبرداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفادهنشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.
گام دوم و سرفصلها و توصیههای اساسی در پرتو امید و نگاه خوشبینانه به آینده
اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیههایی میکنم. این سرفصلها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی.
امّا پیش از همهچیز، نخستین توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است. نشانههای امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دستودلهای امین و خدمتگزار، بمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسهدوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصهها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.
و امّا توصیهها:
یک) علم و پژوهش
۱) علم و پژوهش: دانش، آشکارترین وسیلهی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویستساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقبمانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، امّا مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمهی دانش در میان خود اصرار میورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبهی شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایهی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشتههای حسّاس و نوپدید به رتبههای نخستین ارتقاء داد، همهوهمه در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمنساز، به رکوردهای بزرگ دست یافتهایم و این نعمت بزرگی است که بهخاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.
امّا آنچه من میخواهم بگویم این است که این راه طیشده، با همهی اهمّیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّهها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهمترین رشتهها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کردهایم. عقبماندگی شرمآور علمی در دوران پهلویها و قاجارها در هنگامی که مسابقهی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربهی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقبافتادگی جبران شود. اینجانب همواره به دانشگاهها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی دراینباره تذکّر و هشدار و فراخوان دادهام، ولی اینک مطالبهی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هستهای نیز داده است. بهپاخیزید و دشمن بدخواه و کینهتوز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید.
دو) معنویّت و اخلاق
۲) معنویّت و اخلاق: معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبهنفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهتدهندهی همهی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم میآفریند.
شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار میآورد؛ این، بیگمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمیآید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی دراینباره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوهی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمیها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.
ابزارهای رسانهای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هماکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهرهگیری از این ابزارها را به چشم خود میبینیم. دستگاههای مسئول حکومتی دراینباره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دورهی پیشِرو باید دراینبارهها برنامههای کوتاهمدّت و میانمدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ انشاءالله.
سه) اقتصاد
۳) اقتصاد: اقتصاد یک نقطهی کلیدیِ تعیینکننده است. اقتصاد قوی، نقطهی قوّت و عامل مهمّ سلطهناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطهی ضعف و زمینهساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیّات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعهی اسلامی نیست، امّا وسیلهای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقلّ کشور که مبتنی بر تولید انبوه و باکیفیّت، و توزیع عدالتمحور، و مصرف بهاندازه و بیاسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سالهای اخیر از سوی اینجانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، بهخاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.
انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسههای دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کماثر و حتّی بیاثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.
مهمترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطهی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفادهی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینههای زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حکومتی است. نتیجهی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقهی ضعیف و امثال آن است.
راهحلّ این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامههای اجرائی برای همهی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درونزایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانشبنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت، برونگرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راهحلها است. بیگمان یک مجموعهی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِرو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعهای باشد.
جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همهی راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجهی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلتزدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئهی خارجی است که با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.
چهار) عدالت و مبارزه با فساد
۴) عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، تودهی چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنهی حکومتها عارض شود، زلزلهی ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائیتر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّیتر و بنیانیتر از دیگر نظامها است. وسوسهی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَویترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقهی زهد انقلابی و سادهزیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سهگانه حضور دائم داشته باشد و بهمعنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاههای حکومتی.
البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشتهاند، ولی حتّی آنچه هست غیر قابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همهی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطانِ حرص برحذر باشند و از لقمهی حرام بگریزند و از خداوند دراینباره کمک بخواهند و دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حسّاسیّت، از تشکیل نطفهی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی باایمان و جهادگر، و منیعالطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همهجانبهای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.
عدالت در صدر هدفهای اوّلیّهی همهی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمهای مقدّس در همهی زمانها و سرزمینها است و بهصورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّعصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی بهصورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضهای بر عهدهی همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشارهای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئهی واژگونهنمایی و لااقل سکوت و پنهانسازی که اکنون برنامهی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.
با این همه، اینجانب به جوانان عزیزی که آیندهی کشور، چشمانتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان بهطور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نهتنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، بههیچرو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایستهی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام ادارهی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ انشاءالله.
پنج) استقلال و آزادی
۵) استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است. و آزادی اجتماعی بهمعنای حقّ تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همهی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جملهی ارزشهای اسلامیاند و این هر دو عطیّهی الهی به انسانهایند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیدهاند. ملّت ایران با جهاد چهلسالهی خود از جملهی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خونآوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبههای رفیع انسانیّت. این ثمر شجرهی طیّبهی انقلاب را با تأویل و توجیههای سادهلوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی- موظّف به حراست از آن با همهی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.
شش) عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن
۶) عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخههایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بینالمللیاند. صحنهی جهانی، امروز شاهد پدیدههایی است که تحقّق یافته یا در آستانهی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطهی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاستهای آمریکا در منطقهی غرب آسیا و زمینگیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانهی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.
اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمیآمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیر قابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقبنشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همهحال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحتجویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حلّ خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.
هفت) سبک زندگی
۷) سبک زندگی: سخن لازم دراینباره بسیار است. آن را به فرصتی دیگر وامیگذارم و به همین جمله اکتفا میکنم که تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.
در پایان از حضور سرافرازانه و افتخارانگیز و دشمنشکن ملّت عزیز در بیستودوّم بهمن و چهلمین سالگرد انقلاب عظیم اسلامی تشکّر میکنم و پیشانی سپاس بر درگاه حضرت حق میسایم. سلام بر حضرت بقیّةالله (ارواحنافداه)؛ سلام بر ارواح طیّبهی شهیدان والامقام و روح مطهّر امام بزرگوار؛ و سلام بر همهی ملّت عزیز ایران و سلام ویژه به جوانان.
دعاگوی شما
سیّدعلی خامنهای
۲۲ بهمنماه ۱۳۹۷
کلمات، تاثیر شگرفی روی ضمیر ناخودآگاه انسان دارند. ناخودآگاه بدون آنکه منظورمان را بداند هر چه بگوییم خوب یا بد را برایمان خلق می کند. لذا لازم است برای دستیابی به موفقیت از کلمات مثبت و دارای انرژی مثبت استفاده کنیم.
با این که مفهوم کلی عبارت “من بیمار نیستم” مثبت است اما کلمه “بیمار” واژه منفی است. ضمیر ناخودآگاه به منظور و مفهوم کاری ندارد، بلکه روی کلمات متمرکز می شود. به عنوان مثال در جمله “فراموش نکنی در هنگام برگشتن نان بخری” احتمال فراموشی بیشتر از زمانی است که می گوییم “یادت باشد که هنگام برگشتن نان بخری"، زیرا در حالت اول ناخودآگاه بر روی فراموشی تمرکز می کند و در حالت دوم بر روی به یاد ماندن.
و یا مثلاَ برای آرام شدن یک نفر جمله “آرام باش” بیشتر از جمله “داد نزن” تاثیر دارد و همچنین به کار بردن جملاتی از قبیل “خسته نباشی"، “دستت درد نکند” و… در ناخودآگاه تاثیر منفی می گذارد و باعث افزایش خستگی، درد و… می شود.
وقتی درباره چیزی واژه بد را به کار می بریم باید بدانیم در جهان چیز منفی و بدی وجود ندارد. وقتی چیزی بد تلقی می شود، در واقع به ما خبر نبودن خوبی می دهد. پس چه بهتر است که به جای بد بگوییم ناخوب. هر گاه ذهنتان را از امواج منفی (افکار، کلام، عادات و…) تخلیه کنید آنگاه شاهد هجوم شادی و آرامش خواهید بود.
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت
به جای خدا بد نده؛ خدا سلامتی بده
به جای بد نیستم؛ خوب هستم
به جای فراموش نکنی؛ یادت باشه
به جای پدرم درآمد؛ خیلی راحت نبود
به جای قابل نداره؛ هدیه برای شما
به جای دروغ نگو؛ راست می گی؟ راستی؟
به جای دستت درد نکنه؛ ممنون از محبتت، سلامت باشی
به جای ببخشید که مزاحمتان شدم؛ از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم
به جای گرفتارم در فرصت مناسب کنار شما خواهم بود
به جای شکست خورده؛ تجربه کردم
به جای مشکل دارم؛ مسئله دارم
به جای فقیر هستم؛ ثروت کمی دارم
به جای بدرد من نمی خورد؛ مناسب من نیست
به جای جانم به لبم رسید؛ چندان هم راحت نبود
به جای مسئله ربطی به تو ندارد؛ مسئله را خودم حل میکنم
به جای من مریض و غمگین نیستم؛ من سالم و با نشاط هستم
به جای زشت است؛ قشنگ نیست
به جای چرا اذیت میکنی؛ با این کار چه لذتی میبری
به جای غم آخرت باشد؛ شما را در شادی ها ببینم
به جای متنفرم؛ دوست ندارم
به جای دشوار است؛ آسان نیست
به جای جملاتی از جمله چقدر چاق شدی؟، چقدر لاغر شدی؟، چقدر خسته به نظر میآیی؟، چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟، چرا ریشت را بلند کردی؟، چرا توهمی؟، چرا رنگت پریده؟، چرا تلفن نکردی؟، چرا حال مرا نپرسیدی؟
سلام به روی ماهت، چقدر خوشحال شدم تو را دیدم، همیشه در قلب من هستی.
تمام زندگی ما وابسته به همین زبانی است که صبح تا شب در دهان ما می چرخد. اگر از جملات مثبت و کلمات مثبت استفاده کردید به طبع کائنات هم آن چیزی را که شما می خواهید آماده می کند و این نشان دهنده ی این است که شما از قدرت کلماتی که به کار می برید اطلاع دارید. اگر این قدرت را درک کنید زندگی شما روز به روز شادتر خواهد بود و در زندگی تان به شخصی موفق و ثروتمند تبدیل خواهید شد.
1) علم و پژوهش
دانش، آشکارترین وسیلهی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است… اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود - یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبهی شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایهی شگفتی ناظران جهانی شد ….امّا آنچه من می خواهم بگویم این است که این راه طیشده، با همهی اهمّیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّهها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهمترین رشتهها عبور کنیم. … اینک مطالبهی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید.
2) معنویّت و اخلاق
معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبهنفس و دیگر خلقیّات نیکو است… اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمیآید، پس حکومتها نمی توانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینهرا برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی دراینباره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوهی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمیها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.
3) اقتصاد
اقتصاد قوی، نقطهی قوّت و عامل مهمّ سلطهناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطهی ضعف و زمینهساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیّات و معنویّات بشر، اثر می گذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعهی اسلامی نیست، امّا وسیلهای است که بدون آن نمی توان به هدف ها رسید… انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است… جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همهی راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجهی گرگ است» خطایی نابخشودنی است.
4) عدالت و مبارزه با فساد
این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، تودهی چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنهی حکومتها عارض شود، زلزلهی ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائیتر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّیتر و بنیانیتر از دیگر نظامها است. … در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان بهطور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نهتنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، بههیچرو مورد قبول نیست.
5) استقلال و آزادی
استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است. و آزادی اجتماعی بهمعنای حقّ تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همهی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جملهی ارزشهای اسلامیاند و این هر دو عطیّهی الهی به انسانهایند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. …استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خونآوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است… این ثمر شجرهی طیّبهی انقلاب را با تأویل و توجیههای سادهلوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه - مخصوصاً دولت جمهوری اسلامیموظّف به حراست از آن با همهی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.
6) عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن
این هر سه، شاخههایی از اصلِ «عزّت، حکمت و مصلحت» در روابط بینالمللیاند. صحنهی جهانی، امروز شاهد پدیدههایی است که تحقّق یافته یا در آستانهی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطهی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاستهای آمریکا در منطقهی غرب آسیا و زمینگیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانهی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه… دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقبنشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همهحال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحتجویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حلّ خود را با آنان حل کند.
7) سبک زندگی
تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.
به گزارش روابط عمومی موسسه، هفدهمین نشست خانوادگی با حضور حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهکام با موضوع عوامل گسست عاطفی بین زوجین مورخ 96/8/7 با شرکت 240 نفر از طلاب و همسرانشان در سالن اجتماعات موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه خواهران برگزار شد.
در ابتدا حجت الاسلام والمسلمین مهکام با استناد به روایت امام هادی علیه السلام گفت: امام می فرمایند: اَلْمِراءُ یُفْسِدُ الصَّداقَةَ الْقَدیمةَ وَیُحِلُّ الْعُقْدَةَ الْوَ ثیقَةَ وَ اَقَلُّ مافیهِ اَنْ تَـکونَ فیهِ الْمُغالَبَةُ وَ الْمُغالَبَةُ أمتَنُ اَسْبابِ الْقَطیعَةِ؛ مجادله کردن دوستی دیرین را از بین می برد و پیوند استوار را از هم می گسلد. کمترین چیزی که در مجادله هست چیره جویی است و چیره جویی، خود عامل اصلی قطع رابطه می باشد.در واقع بگو مگو زمانی اتفاق می افتد که هر دو طرف به دنبال به کرسی نشاندن حرف خویش هستند. هر دو طرف کوتاه نمی آیند و به گفته ی امام هادی(ع) چیره جویی و تلاش برای سلطه اتفاق می افتد.
وی در خصوص تصور افراد قبل از ازدواج از زندگی مشترک اظهار داشت: یک نکته که روانشناسان در مورد آن بحث می کنند این است که خوشبختی فقدان تعارض نیست بلکه توانایی سازگاری با آن است.
بعضی از افراد در ابتدای ازدواج در ذهن خود ایده آلی از ازدواج در ذهن خود می سازند و تصور می کنند اگر ازدواج کنند زندگی ایده آل این است که بین زن و شوهر هیچگونه بگو مگو و ناراحتی ای اتفاق نیفتد. باید گفت که این امر اتفاق نخواهد افتاد.
طبیعتا در زندگی دو آدمی که با دو جنس، تربیت، وراثت و فرهنگ متفاوت در کنار هم قرار گرفته اند تعارضاتی پیش خواهد آمد. در جاهایی حرفها، عقاید و باورهایشان یکی نخواهد بود. وجود اختلاف در سلایق هیچ ایرادی ندارد. مشکل زمانی رخ میدهد که ما نتوانیم سازگار شویم و با هم کنار بیائیم .پس خوشبختی این نیست ما اختلاف سلیقه نداشته باشیم خوشبختی این است که بتوانیم با وجود اختلاف سلیقه ها تلاش کنیم این اختلاف ها را به حد اقل برسانیم و یا راهکار هایی برای حل آنها پیدا کنیم و سازگاری و هم راهی بین زن و مرد اتفاق بیفتد.این نکته ای است که خیلی ها از آن غفلت می کنند و فکر می کنند دختر و پسر از همان ابتدای زندگی صد در صد باید مطابق هم باشند.این امر فقط درافراد معصوم اتفاق می افتد و نمونه بارز آن حضرت علی (ع) و حضرت زهرا(س) می باشد، البته محال نیست اما معمولا اتفاق نمی افتد.
حجت الاسلام والمسلمین مهکام در ادامه بیانات خود بحث اصلی این نشست را گسست عاطفی عنوان نمود و تصریح کرد: در واقع گسست عاطفی به این معنا هست که زوجین در کنار هم زندگی می کنند ولی هیچ گونه ارتباط کلامی، جسمی و عاطفی بین آنها وجود ندارد و افراد از” ما ” به “من” تبدیل می شوند. زن و مرد به سردی در کنار هم زندگی می کنند ولی هیچ گاه تقاضای جدایی قانونی نمی کنند. زن وشوهر معمولا در این گسست در چند سال اول زندگی، زندگی ِ خوبی دارند اما به ندرت در سال های بعد از نظر عاطفی دیگر با هم ارتباط خوبی نخواهند داشت. به صورت ظاهر از هم جدا نشده اند فقط در زیر یک سقف بدون روابط صمیمانه زندگی می کنند. مسائل زناشوئی، مشورت کردن در امور مهم زندگی بین آنها اتفاق نخواهد افتاد و نسبت به حضور هم تا حدودی سرد هستند. یعنی افراد وقتی امید به تغییررفتار در همسر را از دست می دهند و از جدایی رسمی و قانونی هم ناامید هستند این اتفاق بوجود می آید که معمولا از سال های پنجم و ششم زندگی آغاز می شود.
وی افزود :گسست عاطفی اینگونه نیست که لزوما دو نفر هیچ ارتباط عاطفی با یکدیگر نداشته باشند؛ در نوعی از آن با توجه به تغییر موقت، تغییر خلقی و روانی در افراد رخ می دهد، تا جایی که دیگر روابط زناشویی آنها حذف می شود و به عنوان دو هم خانه در کنار هم به سر می برند.
حجت الاسلام والمسلمین مهکام در ادامه سخنان خود به بیان مراحل گسست عاطفی پر داخت و افزود: 4 مرحله در این مرحله از زندگی زناشویی وجود دارد. مرحله اول، مرحله سرزنش است. به این معنا که یکی از طرفین در تمام طول زندگی در ذهن خود تمام مشکلات را به گردن دیگری می اندازد و فکر می کندباید طرف مقابل را سر زنش نماید.این امر شاید چند ماهی به طول بینجامد.
مرحله دوم غم و اندوه در درون طرف مقابل آغاز می شود و آن مرحله ی سوگواری می باشد به هر اظهار نظری واکنش تند نشان می دهد و به شدت در افکار و احساسات خود غوطه ور می شود در این مرحله طلایه های گسست عاطفی آغاز می شود.
مرحله سوم خشم است. پرخاشگری های شدید و بحران ها شروع می شود. ممکن است مرد نسبت به تمام زن ها و حتی زن به همه ی مرد ها حس خشم داشته باشد. شروع کننده، خود را محق می داند که عصبانی شود و همسرش باید تاوان عصبانیتش رادهد و آزار و اذیت شود.حتی گاهی بی دلیل نسبت به فرزندان خود حساس می شود و به آنها پرخاش می کند. با این حال در پشت این چهره ترس های بسیاری نهفته است؛ چگونه می توانم تنها زندگی کنم؟ توانایی گذران زندگی را دارم؟ می توانم از خود حمایت کنم؟
مرحله ی چهارم مرحله ی تنهایی است. در این مرحله این فرد سرزنش ها را انجام داده سوگواری و پرخاشگری نموده و هیچکدام به نتیجه نرسیده است در نتیجه آرام آرام در لاک تنهایی خود می خزد و احساس می کند هیچ فایده ای ندارد و نیازی به همسر ندارد. اینکه طرف مقابل برایش اهمیت داشته باشد وجود ندارد.
وی عواقب گسست عاطفی را بروز اضطراب و وسواس دانست و اظهار داشت: در این گسست مرد و زن سعی می کنند به خود اطمینان پیدا کنند یا تصمیم نهایی را بگیرند. آنها در این مرحله خودشان را بازسازی می کنند و تصورشان از خود نسبت به مرحله اول خیلی بهتر می شود و فکر می کنند که تنهایی برای او بهتر است.
در این نشست حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهکام شاخه های گسست عاطفی را فرار از خانه (دیر آمدن ها و زود خارج شدن ها از منزل)، شاکی نشدن و نداشتن واکنش نسبت به خطاهای طرف مقابل، قرار با دوستان (افزایش روابط بیرون از منزل به طور محسوس)، ایجاد فاصله ی عاطفی و رفتاری، اولویت دادن به فرزند در مقابل خواسته های طرفین، تمرکز بر روی نقاط ضعف، بی اهمیت شدن فکر و قضاوت طرف مقابل، بی اعتمادی به یکدیگر، روی آوردن به اینتر نت، ماهواره و روی خط سکوت ماندن عنوان نمود.
وی یکی از عوامل ایجاد گسست عاطفی را ازدواج دیر هنگام دانست وگفت: افرادی که بالای سن 24سال اقدام به ازدواج می کنند به دلیل بالا رفتن ایده آل گرایی معمولا بهانه گیر می شوند و زودتر دچار گسست عاطفی می شوند. دخالتهای بی مورد دیگران در زندگی مشترک، بیکاری و یا از دست دادن موقعیت شغلی، به خطر افتادن وضعیت اقتصادی و ضعف مهارت های ارتباطی کلامی و غیر کلامی در بین همسران از دیگر عوامل ایجاد گسست است.
دکتر مهکام با تا کید بر آموختن راهکار های پیشگیری ازگسست عاطفی گفت: طرفین برای حفظ کانون خانواده باید نکاتی را مد نظر بگیرند. نگاه علمی خود را تقویت کنند نه نگاه احساسی را، اگر ازدواج کرده اند به طور مدام آموزه های نحوه ی رفتار شخصی و اجتماعیِ همسر و بچه داری و شیوه ی زندگی را یاد بگیرند، راه های صحیح اصلاح رفتار نادرست و جلو گیری از تکرار آن هارا بیاموزند؛ نه اینکه اولین راهی را که به نظرشان میرسد اجرا نمایند. از هر مساله ی جزئی و کوچکی شکوه نکنند. با شناخت کافی اَهَم و مهم کند و ویژگی های واقعا بَد و مسائل اساسا مهم را مد نظر بگیرند احترام طرف مقابل را حفظ کنند. بی احترامی و توهین مقدمه دلخوری و ورود به حیطه لطمات عاطفی است. به تفاوت سلیقه فکر و نگاه یکدیگر احترام بگذارند و دیگری را درون خود تمسخر نکنند. اگر با تغییر دکور یا رنگ یا .. موافق نیستند اما همسرانشان آن را دوست دارند؛ در صورتی که مشکل حادی پیش نمی آید انتخاب و سلیقه اش را بپذیرند.
برای داشتن زمان های مکالمه ی دو نفره برنامه ریزی کنند و نگذارند دلخوری ها باعث حذف مکالمه دونفره شود. در حین بیان ناراحتی های خود از مجادله و بلند کردن صدایشان پرهیز کنند.خواسته ها و انتظاراتشان را واضح بیان کنند. هرگفته جا و هرسخن مکانی دارد.
آنچه برای خود نمی پسندند برا ی دیگران هم نپسندند. اگر نمی خواهند همسر با عصبانیت جوابشان را بدهند آنها هم چنین نباشند. اگر به خانواده ی خود عشق می ورزند خانواده ی او را نیز دوست داشته باشند. از خودشان هم (نه از طرف مقابل) به شکلی منطقی و منصفانه حساب کشی کنند. قدم به قدم اشتباهات مشکلات رفتاری وگفتاری خود را صحیح رفع کند. از تکرار اشکالات و اشتباهات پرهیز کند. ویژگی های بد و خوب خود و طرف مقابل را باهم سبک سنگین کنند و اینکه نحوه ی مهار عصبانیت و مدیریت خشم را بیاموزند. مشکلات اساسی را به حال خود رها نکنند.(مشکلات را فوری حل کنند و اشتباه نکنند)
حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهکام در پایان سخنان خود با بیان راه کار های برطرف کردن گسستگی های عاطفی اظهار داشت: در این مرحله دست از تغییر طرف مقابل بردارید. ضعف های طرف مقابل را بپذیرید و با آن ها کناربیایید. سعی کنید مشکلات را با گفتگو حل کنید. نیاز های عاطفی خود را ابراز کنید و فرد مقابل را در برطرف کردن نیاز های خود راهنمایی کنید. به نیاز های عاطفی طرف مقابل توجه نموده و آنها را شناسایی نموده و در تامین آنها کوشا باشید و اینکه سعی کنید خود را در کنار همسرتان ببینید نه در مقابل آنها.
شایان ذکر است این نشست با پاسخگویی به سوالات حضار و صرف شام پایان یافت.