موها را نبايد به رنگ هاي غير طبيعي در آورد ؛ استفاده از زيور آلات ناخن و ناخن مصنوعي ممنوع است ؛ آرايش هاي غليظ و نامتعارف مجاز نمي باشد .شلوار نبايد تنگ و چسبان باشند ؛پوشيدن لباس هاي بدن نما مجاز نيست ؛ عينك هاي آفتابي را در فضاي مسقف به شرطي مي توان استفاده كرد كه پزشك آن را تجويز نموده يا براي انجام كار ضرورت داشته باشند ؛ پوشيدن جوراب هاي زنانه و مردانه ضروري است . اما پوشيدن جوراب هاي زنانه تزئيني و طرح دار ( نظير جوراب توري و غيره ) مجاز نيست.
زيور آلات مجاز : ست ازدواج و يك حلقه ؛ يك گردنبند و زنجير ساده ؛ يك ساعت مچي.
نشريه مهر باران ؛ دانشگاه قم ؛ ش 7.
سردار شهيد رحيم آنجفي:
خواهرم محجوب باش و با تقوا ؛ كه شماييد كه دشمن را با چادر سياهتان و تقوايتان مي كشيد .
نشريه مهرباران ؛ دانشگاه قم ؛
آيت الله العظمي شبيري زنجاني :
آيت الله بروجردي از همان دوران طلبگي از جهت تقوايي ،از افراد انگشت شمار و شخصيتي مورد قبول و خيلي مورد توجه مرحوم آخوند (خراساني) بود . اين مسلم است . از نامه آخوند به پدر آقاي بروجردي پيداست؛ چون با يك سوز خاص است .
جرعه اي از دريا ؛ آيت الله العظمي شبيري زنجاني؛ ص 579
محسن قرائتي:
اگر همه ي مردم رو به خورشيد خانه بسازند چيزي به خورشيد اضافه نمي شود و اگر همه ي مردم پشت به خورشيد خانه بسازند چيزي از خورشيد كم نمي شود .خورشيد نيازي به مردم ندارد كه رو به او كنند ، اين مردم هستند كه براي دريافت نور و گرما بايد خانه هاي خود را رو به خورشيد بسازند.
خداوند به عبادات مردم نيازي ندارد كه فرمان داده نماز بخوانند . اين مردم هستند كه با رو كردن به او از الطاف خاص الهي برخوردار مي شوند و رشد مي كنند . قرآن مي فرمايد : اگر همه ي مردم كافر شوند ؛ ذره اي در خداوند اثر ندارد ؛ زيرا او از همه ي انسانها بي نياز است (ان تكفروا انتم و من في الارض جميعا فان الله لغني حميد«سوره ابراهيم،آيه 1»)
تمثيلات حجت الاسلام قرائتي؛ ص 17
عنوان: نقش وراثت در سرنوشت با توجه به رويكرد قرآني و بهسازي نسل
استاد راهنما: سركار خانم طيّبي
استاد داور: حجت الاسلام آقاي مهدي زنديه
محقق: معصومه عامري
چکیده :
از آنجا كه وراثت، در تربيت نسل نقش بسياري مهمي دارد، در نوشتار حاضر، به بررسي و مطالعهي نقش آن در سرنوشت آدمي پرداختيم. و راهكارهاي بهسازي نسل را با توجه به آيات و روايات، مورد بررسي قرار داديم.
اين نوشتار در يك مقدمه و سه فصل تنظيم شده است.
در مقدمه، به كليات پرداخته شده، و مفهومشناسي بحث، ضرورت و سابقهي آن را تبيين ميسازد.
در فصل اول، وراثت، از ديدگاه روانشناسان و انديشمندان مورد بحث و بررسي قرار گرفته است، و در فصل دوم، وراثت را با توجه به متون ديني (آيات و روايات) مورد بررسي قرار داديم و در نهايت در فصل سوم، راهكارهاي بهسازي وراثت ارائه شد تا مربيان جامعه به ويژه مادران و معلّمان، از اين راهكارها جهت تربيت صحيح نسل آينده بهترين استفاده را ببرند و در مسير تربيت جامعهي سالم، گامي بلند بردارند. براي داشتن نسل پاك و خداجوي، سه عامل مهم، نقش اساسي را بازي ميكند. وراثت، محيط و تربيت در آينده روشن و سرنوشتي نيكو و سعادتمند نسل بشر نقش بسزايي دارد.
يکي از ياران امام صادق(ع) ميگويد: روزي خدمت امام بودم. چون شب فرا رسيد، از حضرت اجازه مرخصي خواستم و به خانه برگشتم. مادرم نيز به همراه من بود. ميان من و او گفتوگويي شد و من بر او درشتي کردم. بامدادان پس از نماز صبح خدمت امام صادق(ع) شرفياب شدم. وقتي وارد محضرش شدم، حضرت ابتدا شروع به سخن کرد و فرمود «با مادرت چه کار داشتي که ديشب آنچنان با او درشتي کردي. آيا نميداني که وجود تو از اوست و آغوش او محل پرورش توست؟» عرض کردم: آري. آن حضرت فرمود: پس هرگز بر او درشتي مکن.
بحارالانوار، ج 47، ص 72
اگر کسي دور خانه من و شما يکي دو بار بچرخد به او مشکوک ميشويد، اما خانه خدا خانهاي است که هرچه گرداگرد آن گردش و چرخش کني، بر آبرو و اعتبار و احترام شما افزون و افزوده خواهد شد و از اين گذشته ثبات و استحکام بيشتري هم خواهي يافت؛ پيچها را نديدهاي که هر چه بيشتر ميپيچند محکمتر و مقاومتر ميشوند؟ يادمان باشد کعبه يک تمثيل و يک تصوير از امام معصوم است، همچنان که در روايت آمده است: امام همانند کعبه است،پس اگر او را محور قرار داده و در گرداگرد او پروانهوار به حرکت آيي از حرمت و شرافت و قداست والايي برخوردار خواهي شد، هرچند مثل حر کارنامهاي سياه در پشتسر داشته باشي، چون اين نازنينان اول کاري که ميکنند کريمانه از تو در ميگذرند و مثل خود، تو را پاک و زلال ميکنند.
تو مگو ما را بدان شه بار نيست با کريمان کارها دشوار نيست
تمثیلاتی از استاد محمد رضا رنجبر
رستاخيز جان
سيد مرتضى آوينى، نشر ساقى، چاپ اول، تهران، 1379، 180صفحه، 890 تومان
انفجار اطلاعات! نمىدانم چرا من از اين تعبير آن چنان كه بايد نمىترسم و حتى چه بسا مثل كسى كه ديگر صبرش تمام شده است از فكر اين كه جهان به سرنوشت محتوم اين عصر نزديكتر مىشود خوشحال مىشوم . نيچه خطاب به فيلسوفان مىگويد: «خانه هايتان را در دامنههاى كوه آتشفشان بنا كنيد» و من همه كسانى را كه در جست و جوى حقيقتند مخاطب اين سخن مىيابم . «گريختن» مطلوب طبع كسانى است كه فقط به عافيت مىانديشند و اگر نه، مرگ يك بار، زارى هم يك بار .
دهكده جهانى واقعيت پيدا خواهد كرد، چه بخواهيم و چه نخواهيم . اين حقيقت تنها ما را كه شهروندان مطيعى براى اين دهكده بزرگ نيستيم مضطرب نمىدارد و بلكه غرب را هم چه بسا بيشتر از ما به اضطراب مىاندازد . ما شهروندان مطيعى براى دهكده جهانى نيستيم; اين سخن نياز به كمى توضيح دارد و . . .
آنچه خوانديد بخشى از كتاب هفتم مجموعه آثار شهيد سيد مرتضى آوينى، «رستاخيز جان» ، است . اين كتاب مقالات نگارنده را در حوزه هنر، ادبيات و فرهنگ در بر مىگيرد و مطالب آن از مجموعه مقالاتى كه در طول سالهاى 1368 تا 1371 نگارش يافته و در مطبوعات به چاپ رسيدهاند گزينش شده است .
فلسفه اخلاق
شهيد مرتضى مطهرى، انتشارات اسوه، چاپ دوم، قم، 1376، 168 صفحه.
اساسا اخلاق، مربوط به روح زيبا است، نه آن كه كار، فى حد ذاته زيبا است . اخلاق، يعنى آن جا كه روح انسان حالتى پيدا مىكند و روح زيبا مىشود، اگر كار زيبا استبه تبع روح زيبا است و لكن در نظر بدوى كار فى حد ذاته زيبا است و روح زيبايى خودش را از كارش كسب مىكند، اين نظريه مربوط به «افلاطون» است . «افلاطون» پايه اخلاق را، بر عدالت قرار داده است، اخلاق را مساوى با عدالت و عدالت را مساوى با زيبايى مىداند با اين كه خودش گفته است عدالت قابل تعريف نيست مع ذلك كوشش كرده است كه يك تعريف ناقصى براى عدالتبدستبدهد و گفته است «عدالت عبارت از هماهنگى اجزاء با كل است» عدالت اجتماعى را هم كه تعريف مىكند مىگويد: عدالت اجتماعى يعنى، اين كه هر فردى هر مقدار كه استعداد دارد كار بكند و به اندازه كارش پاداش به او داده شود و تمام افراد جامعه بايستى اين چنين باشند . . . . .
با مطالعه اين كتاب مىتوانيد به پاسخ سؤالاتى مانند: اخلاق چيست؟ انسان دوستى چيست؟ زيبايى چيست؟ زيبايى مطلق يا نسبى؟ و مطالبى در زمينه فلسفه اخلاق دستيابيد .
استاد شهيد مرتضى مطهرى :
شما تمام نگرانى تان از اين است كه نكند روزى يك موجود زنده و بالخصوص انسان را بسازند . من نمىفهمم اين نگرانى چه نگرانىاى است؟ اگر انسانها انسان را ساختند يا گياه را ساختند، آنوقت مگر انسانها گياه را خلق كردهاند؟ اين عالم قانونى دارد كه از آن تخلف نمىكند; يعنى اگر آن مجموع شرايط مادى براى پيدايش يك گياه به وجود آيد يا - به قول كسانى كه قائل به روح و نفس هستند - اگر مجموع شرايط براى اينكه يك كودك (نفس) متولد شود به وجود بيايد (به هر وسيله به وجود بيايد; مىخواهد عوامل طبيعت آن را به وجود آورند يا انسانها) محال است كه او به وجود نيايد . اين را با مثالى ذكر كنم - در مثال بهتر مىشود مطلب را گفت - و آن اين است: