دكتر احمد بهشتى
زندگى دنيا مقصد استيا راه؟ هدف استيا وسيله؟ پايان استيا آغاز؟ آيا اينجا دار قرار استيا راه عبور؟ اگر راه عبور است، به كجا مىرويم؟ مردن حق است; ولى جاى سؤال است كه حقيقت مرگ چيست؟ آيا حقيقت مرگ، گم شدن بدن و اجزاى آن، در اين جهان مادى ناپيداكرانه است؟ چرا مىميريم؟ آيا مردن، فنا و زوال است، يا گامى به سوى زندگى ابدى و جاودانى؟
خيام مىگويد:
اجزاى پيالهاى كه درهم پيوست
بشكستن او روان مىدارد مست
چندين قد سرو نازنين و سر و دست
از بهر چه آفريد وز براى چه شكست؟
آيا خيام، درست گفته است؟ آيا حقيقت مرگ، بسان شكستن پياله است؟ صانع پياله، چرا پياله را بسازد و بعد بشكند؟
بازهم خيام مىگويد:
جامى است كه دهر آفرين مىزندش
صد بوسه مهر بر جبين مىزندش
اين كوزهگر دهر چنين جام لطيف
مىسازد و باز بر زمين مىزندش
مثلهاى زيباى قرآن
آيةالله جعفر سبحانى
مثلهاى قرآن به قدرى جالب و زيبا است كه فصحاى عرب، با الهام از آنها مثلهايى را به بيان خود پديد آورده و رواج دادهاند.
آمارى از امثال قرآن
در گذشته يادآور شديم كه حقيقت مثل اين است كه سخنى در رابطه با پديدهاى گفته شود و به مرور زمان در موارد مشابه، از آن بهرهگيرى گردد. و اين نوع بهرهگيرى به قدرى مستمر باشد كه سخن حالت «ضربالمثل» به خود بگيرد.
گروهى از آيات كه حامل پيامهاى حكيمانه يا بيانگر سنتهاى الهى مىباشند، در طول زمان از آنها در كلمات خطيبان و نويسندگان به عنوان شاهد بهرهگيرى شده و به تدريجحالت مثل به خود گرفتهاند. تا آنجا كه جامعه اسلامى اين نوع آيات را به عنوان مثل در موارد مشابه به كار مىبرد.
جعفر بن محمد شمس معروف به «افضلى»(متوفاى 622) در كتاب خود به نام «الآداب» براى اين نوع از آيات بابى گشوده و آياتى را در اين زمينه يادآور شده است، و عبدالرحمان سيوطى(848 - 911) در كتاب «الاتقان» (1) نمونههاى سهگانهاى از اين كتاب نقل كرده هر چند در كتاب خود مؤلف، شصت و نه آيه مطرح شده است.
هیچکس به من نگفت :
که شما مهربان ترین فرد عالم هستید ؛ هزاربار مهربانتر از مادر و قتل و کشتار از روش شما به دور است. مگر نه این است که قرار شده بر سیره و روش جد بزرگوارتان رسول مهر و رحمت عمل کنید که در فتح مکه ، با اینکه قدرت داشت ، از همه گذشت از همان کسانی که او و یارانش را آزرده بودند.
مگر نه این است که شما خود را رحمت گسترده الهی معرفی کرده اید و در دعای ندبه ، همگی ما آن رأفت و مهربانی و دعای خیر را از شما طلب می کنیم.
من نمی دانستم که شما پدری مهربان ، همدم و مونسی دلسوز و رفیقی خیرخواه هستید و چقدر دیر فهمیدم که شما یار بی کسان ، طبیب دردمندان ، راهنمای گمشدگان و انیس غریبانی.
و من چقدر دیر دانستم که شما نمایانگر صفات خدایی ؛ و مهربانی تنها یکی از صفات اوست ، که در شما نورافشانی می کند.
من تازه شنیده ام که شما با غم ما غمناک و با شادی ما ، شاد می شوی و نسبت به ما از خودمان ، مهربان تر و دلسوزتری و صلاح مرا بهتر از خودم می دانی و به سعادت و کمالم مشتاق تر از خودم هستی. کاش این مهربانی را از نوجوانی درک می کردم تا حال ، دیگر قلبم انیس و مونس این غربت و تنهایی می شد.
حسن محمودی
رعایت حقوق آن حضرت
ادای حق امام پس از خدا و رسول، از همه حقوق مهم تر است. در روایت آمده «هر حقی که برای خدای تعالی است، از آنِ ما (امامان) است». در روایت دیگری نیز قدر و منزلت مؤمن نزد امام علیه السلام ، به میزان منزلت امام نزد فرد مؤمن دانسته شده است. حق امام حقی نیست که بتوان آن را با دنیا و هر چه در آن است، مقایسه کرد. حقوق امام که در برخی توقیعات مبارکه و دعاها و زیارات شریفه از آن سخن به میان آمده، رعایت حق امامت او، مواظبت بر اطاعت او، نرنجانیدن قلب مبارک او، پاسداری از آرمان های او، مجاهدت در راه دفاع از او و جان نثاری در راه تحقق خواسته های اوست.
این صدر الخلایق ذو البر و التقوی
کجاست آن که پیشوا و صدر نشین آفریدگان و اهل نیکوکاری و تقوا است.
الناطقه بالحکمة و الصدق
امام ، گوینده حکمت و صدق است.
امام عصر دارای تمام علوم و حمت های الهی بلکه آن چه شایسته مقام عصمت و امامت است.
اصول تربیتی
1. ابراز محبت به كودك
محبت نياز طبيعي همهي انسانهاست. چنانچه انسان به آب و غذا نياز دارد، به محبت نيز محتاج است. بنابراین، برخورداري و محروميت از آن در تعادل روح تأثير فراوان دارد. كودكي كه در محيط گرم و صميمي خانواده پرورش يابد، رواني شاد و دلي آرام و بانشاط دارد و به زندگي اميدوار و دلگرم است. در روايات نيز بر محبت به كودكان بسیار تأكيد شده است. امام صادق علیهالسلام مي فرمايند: «خداوند منان بندهاش را به واسطۀ شدت محبتي كه به فرزند خود دارد، مورد رحمت خود قرار مي دهد». البته محبت بايد ابراز شود تا تأثیر داشته باشد. رسول خدا صلياللهعليهوآله ميفرمايند: «هرگاه يكي از شما كسي را دوست دارد، لازم است او را آگاه کند».
در پرتو محبت، صفات عالي انساني و عواطف و احساسات كودك به خوبي پرورش مي يابد و وی در آينده انساني متعالي خواهد شد البته كودك نیز به کسی که به او مهر میورزد علاقه پيدا کرده، او را فردي خيرخواه، و قدرشناس و قابل اعتماد ميداند و به سخن او بهتر گوش مي دهد.
بيشك پدر و مادري مي توانند در تربيت صحيح فرزندان خود موفق باشند که از عواطف و احساسات بيشتري برخوردار باشند. البته به اين نكته نیز بايد توجه داشت، كه افراطِ در محبت کردن نيز درست نمي باشد و باید اعتدال را رعايت كرد. زيادهروي در محبت کردن به كودك، او را لوس و از خودراضي بار مي آورد، چنانچه در روايات نیز از اين زيادهروي نهي شده است. امام باقرعليهالسلام ميفرمايند: «بدترين پدران كساني هستند كه در ابراز محبت زيادهروي ميكنند». بنابراین بايد كودك را با واژهی «نه» آشنا كرد و اجازه داد او خود با مشكلات روبهرو شود و آنها را حل کند. امام کاظم در اينباره ميفرمايد: «بهتر است طفل در كودكي با سختيها و مشكلات روبهرو شود تا در جواني و بزرگسالی بردبار و صبور گردد».
2. تناسب قوانين با سن و شرايط
قواعد و محدوديتها بايد متناسب با سن بچهها تغيير کند. اگر از کودک پنج ساله بخواهيم که هنگام عبور از خيابان دستمان را بگيرد سخني منطقي گفتهايم، اما نباید از یک نوجوان پانزده ساله نیز چنین انتظاری داشته باشیم. همچنين نباید تکاليف سنگين بر دوش کودکان مان بگذاریم؛ زيرا کودک نميتواند از عهدهي آن برآيد و اين مسئله سبب ناکامي وی میشود و اين خود عامل مشکلات بسياري مانند پرخاشگري، انزواطلبي و دروغگویی ميشود.
امام صادق علیهالسلام از رسول خداصلياللهعليهوآله نقل کرده است: «خدا رحمت کند کسی که فرزندش را بر نيکي ياري کند». راوي ميگويد از حضرت پرسیدم: «چگونه او را بر نيکي ياري کند؟» حضرت فرمود: «آنچه در توان کودک است از او بپذيرد و آن چه انجامش براي کودک سخت است از او نخواهد و… ».
ادامه دارد….
فصل بهار
اى دل بهار مىرسد و غافلى هنوز
بىبرگ و بىجوانه و بىحاصلى هنوز
ياران سبز، رفته به گلگشت نوبهار
اما تو زرد و غمزده در منزلى هنوز
ياران زهفتخوان شكفتن گذشتهاند
هجرت كن از خزان، تو چرا در گلى هنوز
يك غنچه معرفت، ز كرامات نوبهار
از باغ گل نچيدهاى و جاهلى هنوز
اى دل بيا به باغ تماشاى نوبهار
فيضى ببر ز گل، تو اگر قابلى هنوز
فهم بهار، جز به شكفتن نمىشود
در راه گل شدن، تو چرا كاهلى هنوز؟
اى دل بگو چرا چو پرستو در اين بهار
مجنون گل نمىشوى و عاقلى هنوز
دستى نمىكشى به سر آسمان چرا
اى دل اگر به چلچلهها مايلى هنوز
اى دل به ياد دلشدگان چمن به شوق
يك سوره گل بخوان تو اگر بيدلى هنوز
كن اقتدا به لاله در اين نوبهار عشق
اى دل اگر به مذهب گل قايلى هنوز
سهم تو از نزول بهاران خجالت است
اى دل بهار مىرسد و غافلى هنوز
رضا اسماعيلى-ماهنامه پاسدار اسلام-شماره 257
ايمان
آن را كه زمين و آسمانش جا نيست
بر عرش برين و كرسيش ماوا نيست
اندر دل عاشقش بگنجد اى دوست
ايمانست اين و غير از اين معنا نيست
(ديوان امام خمينى)
قال اميرالمؤمنين على عليه السلام:
«الكلام في وثاقك ما لم تتكلم به، فاذا تكلمتبه صرت في وثاقه، فاخزن لسانك كما تخزن ذهبك و ورقك، فرب كلمة سلبت نعمة و جلبت نقمة» .
امام على عليه السلام فرمود:
«سخن در بند توست، تا بر زبانش نرانى، و چون آن را گفتى، تو در بند آنى. پس زبانت را چنان نگه دار كه ثروت و پولت را نگه مىدارى. چهبسا سخنى كه نعمتى را ربود و نقمتى را جلب كرد» .
نهجالبلاغه، كلمات قصار: 381